با به صدا درآمدن ناقوس جنگ جهانی دوم، پیامی از طریق کابل تلگراف زیر اقیانوس اطلس از انگلستان به آمریکا مخابره شد. دانشمندان بریتانیایی در دانشگاه بریستول، به حق، از جنگ هوایی با آلمان واهمه داشتند. و با نومیدی دنبال آن بودند تا تکنولوژی رادار را به خدمت هواپیماهای جنگی کوچک در بیاورند. چیزی که آنها نیاز داشتند، تجهیزاتی کوچک ولی با قدرت بود تا امواج رادیویی با فرکانس بالا (در طیف ریزموج) را تقویت کند؛ بدین ترتیب هواپیماها میتوانستند اشیای پنهان در پشت ابرها و تاریکی را تشخیص دهند.
وقتی تلگراف آنها را روی میز راسل واریان در دانشگاه استنفورد گذاشتند، به نظر میآمد درخواستشان به مرحلهی آخر رسیده است. همان طور که سال ۱۹۳۹ در Palo Alto Times اعلام شد:
اختراعی که امکانات حاصله از آن بسیار نفسگیر است، شاید آیندهی توسعهی رادیویی هوانوردی را به همراه تلفن، تلگراف و ارتباطات تلویزیونی تغییر دهد.
اختراعی که همه از آن صحبت میکردند، نمونهی اولیهی لولهی کلایسترون (klystron) بود. این تکنولوژی برای اولین بار در سال ۱۹۳۷ توسط راسل واریان و برادرش، سیگورد واریان، معرفی شد.
مقالات مطبوعاتی به تبریک گفتن دربارهی اختراع کلایسترون بسنده کرده و از اعلام جزئیات خودداری نمودند؛ چون اطلاعات طبقهبندی شده بود. ولی راسل قصد داشت به متفقین کمک کند؛ به همین دلیل دولت آمریکا به او اجازهی انتقال اطلاعات را داد. این کار باعث شد تکنولوژی کلایسترون “لولهی ساتون” در بریتانیا توسعه یابد. با این کار، خلبانهای نیروی هوایی سلطنتی هنگام حملات بمباران آلمان در شب، مزیتی جدی به دست آورده بودند. گفته میشود انگلیسیها، پیروزی در نبرد بریتانیا را مدیون اختراع واریانها هستند.
راسل و سیگورد، دو برادر نابغه در آغاز قرن بیستم به دنیا آمده بودند. آنها از مهاجران ایرلندی کالیفرنیا محسوب میشدند. اما چطور شد که به اختراع دستگاه مهمی مثل کلایسترون نائل شدند؟ سیگورد از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۵ خلبان خطوط هوایی Pan American بود. او دائما در مسیر بین آمریکا و مکزیک پرواز میکرد و از خطرات مربوط به تکنولوژی پرواز در آن زمان آگاه بود. پرواز در آب و هوای طوفانی بر فراز کوهها، یا تلاش برای فرود از بین ابرهای متراکم، میتوانست خیانت به مسافران باشد. باید راهی برای دید از پسِ ابرها وجود میداشت.
با این که سیگورد در ساخت ابزار با استعداد بود، ولی تحصیلات دانشگاهی راسل را نداشت. او فکر کرد که راسل باید بتواند چیزی برای حل این مشکل طراحی کند. آنها از زمان بچگی با هم چیزهایی را، هر چند بچگانه، اختراع کرده بودند. حال باید این نبوغ در خدمت دینامیک فضایی قرار میگرفت. راسل تصمیم گرفت یک تقویتکنندهی امواج رادیویی بسازد تا مشکل سیگورد حل گردد.
استنفورد به آنها اجازه داد تا به یک آزمایشگاه دسترسی داشته باشند، از اعضای دانشکده کمک بگیرند و ۱۰۰ دلار هم برای خرید تجهیزات داشته باشند. دوروتی، همسر راسل در زندگینامهی دو برادر، مخترع و خلبان، این گونه مینویسد:
سیگ ابزارهایش را در ماشین گذاشت و آنها سریعاً خانه را به مقصد استنفورد ترک کردند. از فرط هیجان فراموش کردند اصلاً کت بپوشند و دفتر یادداشت راسل هم جا ماند.
طی همکاری با فیزیکدان استنفورد، بیل هنسن (پیشگام الکترونیک میکروویو)، کمتر از یک سال طول کشید که آنها با کمتر از ۱۰۰ دلار به اختراع کلایسترون نائل شدند. میتوان با کند کردن و شتاب دادن پی در پی به پرتوی از الکترونها در یک لولهی خلأ، آنها را یک دسته کرد. این کار باعث میشود نوسانهای تقویت شده ایجاد گردد: پالسهای افزایش انرژی میتواند به عنوان یک سیگنال میکروویو یا رادیویی قوی از انتهای دیگر لوله منتشر شود. اسم “کلایسترون” را یکی از استادان قدیمی استنفورد پیشنهاد داد که در زبان یونانی به معنای برخورد موج به لبهی ساحل است.
وقتی کلایسترون توسط ارتش آمریکا مورد آزمایش قرار گرفت، دو برادر فهمیدند که کار بزرگی انجام دادهاند. فوریهی سال ۱۹۳۹ در یکی از فرودگاههای بوستون، سیگنالهای لولههای کلایسترون زمین پایه، در یک شبیهسازی “فرود کور” بدون نور راهنما، توسط هواپیماها شناسایی شد. ارتش آمریکا به طور گستردهای شروع به استفاده از این تکنولوژی برای فرود کور کرد.
در طول جنگ، برادران واریان مدت کوتاهی به ساحل شرقی آمریکا نقل مکان کردند تا برای شرکت Sperry روی کلایسترون کار کنند. این شرکت طراحیهای آنان را به مرحلهی عملیاتی رساند ولی آن دو، خواب آزمایشگاه خود را در کالیفرنیا میدیدند. به همین دلیل هم در سال ۱۹۴۶ راسل و بعداً سیگورد به خانه برگشتند. آنها با کمک اد گینزتون که در Sperry با او آشنا شده بودند، در سال ۱۹۴۸ شرکت خودشان را تأسیس کردند.
خیلی محقرانه شروع شد؛ با شش کارمند تمام وقت در سن کارلوس. آنها نام Varian Associates را برگزیدند؛ چون میخوستند روی این ایده تأکید کنند که این شرکت، توسط دانشمندان و محققین اداره میشود، نه شرکتهای بزرگ حقوقی. و
چیزی که Varian Associates را شکل داد، به شکلگیری نطفهی سیلیکون ولِی کمک کرد که اثرات آن تا همین امروز باقیست.
بدون شک، روحیه و شخصیت واریانها حاصل تربیتشان بود. آنها در جامعهی اصلاحطلب ایدئالیست هالکیون کالیفرنیا بزرگ شده بودند. پدرشان، جان واریان، شاعری عارف بود؛ در حقیقت هم پدر و هم مادر آنها تئوصوفی بودند. کسانی که به خانهی آنها رفت و آمد داشتند، نویسندههای محلی، هنرمندان و تاجران و البته “رؤیاپردازان” بودند.
واریان بعد از هیولت پاکارد، دومین شرکت مهم در سیلیکون ولی بود. Varian Associates در سال ۱۹۵۳ منتقل و به اولین شرکت در پارک صنعتی استنفورد در پالو آلتو تبدیل شد. سالها بعد، مادر استیو جابز به عنوان کتابدار در واریان مشغول به کار شد.
راسل و سیگورد هیچ وقت فکر نمیکردند که قرار است از ساختن کلایسترون پول زیادی عایدشان شود و انتظار داشتند به سادگی مجوز پتنتها را بگیرند. ولی اولین قرارداد واریان، ساخت کلایسترون برای هدایت موشکها بود. این قرارداد شرکت را معروف کرد. به زودی آنها توانستند کلایسترون با کاربریهای زیادی تولید کنند که شامل سیستم هشدار اولیهی موشکهای بالستیک، ارتباطات ماهوارهای و تجهیزات مخابرهی تلویزیونی میشد. امروزه کلایسترونها به وفور در همه جا استفاده میشوند.
با این حال واریانها به فکر تک محصولی شدن نبودند. شاید با الهام از روزهای هالکیون، Varian Associates توانست در زمینهی خلاقیت و جریان آزاد ایدهها، صاحب شهرت شود. مثل اَپل و گوگل امروز، واریان بهترین ذهنها را جذب میکرد و به شدت دنبال نوآوری بود. در بین همهی تکنولوژیهایی که واریان به بشریت هدیه داده، میتوان به تکنولوژی تشدید مغناطیسی هستهای (انقلابی در تحقیقات مولکولی)، شتابدهندههای اشعهی ایکس (که همه روزه در گمرگهای سراسر دنیا برای بازرسی محمولهها استفاده میشود) و رادیوتراپی (مورد استفاده در درمان بیماران سرطانی) اشاره کرد. فقط یکی از شرکتهای زیرمجموعهی واریان، به نام Varian Inc، در سال ۲۰۱۰ به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار به Agilent Technologies واگذار شد.
با همهی این تعریف و تمجیدها، دو برادر همیشه هم درست فکر نمیکردند. یک بار سیگورد از راسل خواست تا دربارهی ارزش توسعهی نوعی اسلحهی چاپگر فلزی، به جای انجام دادن این کار با دست، برای قرار دادن سیمها در ستهای رادیویی فکر کند. راسل با غلط خواندن ایدهی سیگورد آن را رد کرد. ولی اگر قرار باشد عصر اطلاعات فقط روی یک تکنولوژی پایهگذاری شده باشد، آن تکنولوژی، مدارهای پرینتشده هستند. پس همیشه نمیتوان برنده بود!
با وجود این که هیچ کدام از دو برادر زنده نیستند که ببینند، ولی تأثیر آنها بر دنیا عظیم بوده است. مرگ هر دو واریان ناگهانی و جدا بود. راسل در سال ۱۹۵۹، در سفر به آلاسکا با حملهی قلبی از دنیا رفت. آنها برای پیدا کردن یک پارک ملی جدید به آلاسکا رفته بودند که گرفتار طوفان شدند. راسل پس از تلاش برای نجات، از دنیا رفت.
دو سال بعد، سیگورد به مکزیک پرواز کرده بود ولی فرودگاه هیچ گاه پیامی از طرف او برای فرود دریافت نکرد. برای او که روی تکنولوژی هدایت هواپیما عمرش را گذاشته بود، سقوط در دریا قطعاً تراژدی طعنهآمیزی است. این، پایانی زودهنگام برای نوآورانی جوان بود.