تحقیقات جدید، این مسئله که مغز ما چگونه معیار های جذابیت را محاسبه می کند، روشن کرده است.
وقتی راجع به جفت گیری و رابطه ی جنسی حرف میزنیم، چه چیزی جذاب به نظر می رسد؟ همانطور که دکتر دنیل کروندی بیم پاسخ می دهد: در همه ی انسان های روانشناسانه ی کوتاه و بلند مدت برای جذابیت دارند؛ و بعضی از محققان در زمینه ی روانشناسی تکامل، این مسئله را به روش های خلاقانه متفاوتی بررسی می کنند.
معیار های جذابیت به طرز شگفت انگیزی شخصی است. با وجود اینکه تعدادی تمایل آماری وجود دارد، همه ی ما معیار های جذابیت شخصی خودمان را داریم. درباره ی ویژگی های فیزیکی، قد بلندی، معیار تقریبا مشترکی بین همه ی برای جذاب در نظر گرفتن مردان است. در حالی که باریک بودن کمر در زنان بسیار مهم تر است. علاوه بر این، مد اصولا به خوبی قابل تشخیص نیست و اغلب ویژگی هایی مثل قرینه بودن صورت، کیفیت صدا، و تشابه در ویژگی هایی که در پارتنر جنس مخالف هم پیدا می شود، به طور ناخودآگاه به عنوان معیار های جذابیت کار می کنند. به نظر می رسد که عطر هم نقش بسیار مهمی ایفا می کند، اما نه به روشی که بتوان آن را دقیقا بیان کرد. نکته اینجاست که این موضوع بسیار پیچده است.
به طور کلی مسائل مربوط به علم پیچیده است، و محققان جذابیت ویژگی های مختلفی را مشخص کردند که به درجات مختلف تاثیر می گذارند. هم در زنان و هم در مردان، این ویژگی شامل مهربانی، هوش، قابل اطمینان بودن، ثبات احساسی و سلامتی. برای ظاهر جوان داشتن ، و برای زنان بلوغ فکری و اجتماعی و اقتصادی بودن جنس مخالف به این معیار های جذابیت افزدوه می شود. هم چنین، واضح است که معیار های جذابیت بر اساس عوامل اجتماعی و فرهنگی تغییر می کند.
یک سوال نسبتا ساده (ساده در مقابل بقیه ی چیزها!) و قابل آزمون این است که چگونه این عوامل مختلف در ذهن ما یکپارچه شده است. به عنوان مثال، دکتر دنیل بیم و دیوید باز یک پروژه ی تحقیقاتی را دنبال کردند که تلاش می کند اجزای مختلف جاذبه را به یک مدل واحد وصل می کند.
با استفاده از صد ها نفر از شرکت کنندگان در تحقیق بین و باز، تعدادی از مدل های ریاضی را برای ادغام ۲۳ معیار جذابیت استفاده کردند و بررسی کردند که هر کس چگونه معیار های جذابیتش را توضیح می دهد.
نتیجه به طور فریب آمیزی ساده بود. بهترین مدل ریاضی این بود که از فاصله ی اقلیدسی است که اساسا بیان می کند که اجزای مختلف جذابیت مساوی هستند و بر اساس یک مدل جمع و تفریق به اولین معیار افزوده می شوند. بیان آن ساده است ولی از لحاظ تجزیه و تحلیل ذهنی دشوار است.