انتشار این مقاله


تکامل دین: چرا برخی ادیان پیروان بیشتری دارند؟

چرا میکی ‌موس خدا نیست؟

چرا میکی ‌موس خدا نیست؟ این یک سوال جدی برای محققانی‌ست که تکامل دین را مطالعه می‌کنند و درمورد اینکه چرا برخی ادیان در گذر زمان منسوخ شده اما برخی پایدار باقی مانده‌اند، سرنخ‌هایی را فراهم می‌کند. مسئله‌ی میکی موس انتقادی است که همواره به این ایده که «دین صرفاً نتیجه جانبی نحوه‌ی تکامل مغز انسان است» وارد می‌شود. بر اساس این دیدگاه، انتخاب طبیعی به نفع اجدادی از انسان‌ها بوده است که دارای برخی توانایی‌های ذهنی مانند تمایل به یافتن الگوها و فکر کردن به تفکرات سایر افراد (تئوری ذهن)، بوده‌اند. این سازگاری‌های شناختی که به اجداد ما در زنده ماندن و تولید مثل کمک کردند، باعث شدند که انسان‌ها به باورهای ماوراء طبیعی تمایل داشته باشند.

دانشمنانی که تعبیر محصول جانبی شناخت را انتقاد می‌کنند، منکر آن نیستند؛ بلکه آن‌ها باور دارند این درواقع شروع ماجرا بوده است. این تئوری یک عنصر بسیار مهم و بخشی از تصویر بزرگتری است که باید بشناسیم؛ اما وقتی به وضعیت امروزی تکامل دین می‌رسیم تفاسیر بیشتری نیاز است؛ ازجمله اینکه جرا انسان‌ها میکی موس یا بابا نوئل را نمی‌پرستند یا چرا مسیحیان به زئوس (پادشاه خدایان) اعتقاد ندارند و چرا برخی ادیان به طور گسترده‌ای گسترش یافته‌اند.

‌ما می‌توانیم یک موش سخنگو یا ارواح گذشتگان را بپذیریم اما فقط برخی از این داستان‌ها به اعتقاد و باور تبدیل می‌شوند. و از میان هزاران باور حتی برخی تبدیل به یک دین جهانی می‌شوند. مسیحیت، اسلام، هندو، آیین بودا و یهودیت توسط ۷۵ درصد از جمعیت کره‌ی زمین پیروی می‌شوند.  درحالی که سایر ادیان شکست خورده‌اند، چه چیزی این ادیان را که بیلیون‌ها نفر به آن معتقدند، این چنین موفق ساخته است؟

از نتیجه جانبی تا اعتقاد

تکامل توانایی‌های شناختی انسان‌ها را مستعد ساخت باورها و اعتقادات ماوراء طبیعی کرده است؛ اما برای پایداری آن‌ها چیزی بیش از این لازم است. برای مثال برخی باورها به یادماندتی‌تر هستند و انتقال آن به دیگران راحت‌تر است. پژوهش‌هایی درمورد حافظه نشان داده است که افراد اغلب داستان‌ها و مفهوم‌هایی که اندکی خارج از انتظار هستند (حاوی یک یا دو عنصر ماوراء طبیعی) را بهتر از قصه‌های زمینی یا خارق‌العاده به خاطر می‌سپارند. به عبارتی محتوای فراتر از درک بصری توجه انسان را جلب کرده و در ذهن ماندگار می‌شود.
این یافته‌ها به سادگی توجیح می‌کند که چرا برخی افسانه‌ها و داستان‌های ملی در طول‌ سالیان دراز پایدار باقی می‌مانند. اما توضیح نمی‌دهد که چگونه داستان‌های ماوراء طبیعی تبدیل به باورهای دینی و جانسپاران و مریدان متعهد می‌شوند (چرا مسیحیان حاضرند جان خود را برای عیسی فدا کنند اما برای شخصیت‌ها [میکی موس] یا خدایان دیگر مذهب‌ها [زئوس] نه).

یک نظریه این است که باورهایی که عمیقاً حفظ می‌شوند نیازمند نوعی پذیرفته شدن هستند. به نظر Joseph Henrich، انسان‌شناس تکاملی دانشگاه هاروارد، تعهدات دینی از آداب و رسوم و تشریفات مذهبی هزینه‌بری مانند روزه گرفتن، اهداء کردن (مانند خمس و زکات)، تجرد و شهادت منشا می‌گیرند. وقتی افراد می‌بینند که بقیه اعضا جامعه، به خصوص شخصیت‌های معتبر و پذیرفته شده، چنین فدکاری‌هایی را انجام می‌دهند احتمال بیشتری دارد باورهایی را که اساس این فداکاری‌ها هستند، بپذیرند. این از تمایل ذاتی انسان‌ها به یادگیری از طریق تقلید و پیروی از رسوم حتی در صورت معلوم نبودن دلیل، نشأت می‌گیرد.

گسترش جامعه و دین

پروسه‌های طبیعی و اجتماعی که توضیح داده شد در طول زمان باورها و اعتقادات مذهبی فراوانی را ایجاد کرده است. اما در روند تکامل دین، در طول صدها و هزاران سال، تنها برخی از آن‌ها پایدار باقی مانده و امروزه بیلیون‌ها پیرو دارند. محققان، از جمله Henrich، بررسی کرده‌اند در شرایطی که پیروان بسیاری از مذهب‌ها کاهش یافته یا دین به کلی منسوخ شده، چه چیزی به برخی از ادیان قدرت ثبات می‌دهد. مطالعه آن‌ها نشان می‌دهد ادیان موفق، خدا و تشریفات مذهبی داشته‌اند که همکاری را در میان پیروان خود ترویج داده‌اند. این ویژگی به خصوص پس از ۱۰ هزار پیش که قبایل کوچک با پیوستن به هم تمدن‌های کشاورزی بزرگی را تشکیل دادند، بسیار حیاتی شد. برای اولین بار در تکامل انسان، جامعه از افرادی تشکیل شد که نسبت به هم غریبه بودند اما باید به طور متنواب باهم ارتباط برقرار کرده و به یکدیگر اعتماد می‌کردند. برخی از این اجتماعات باورهایی مانند خدایان را ایجاد کردند که افراد خلافکار را مجازات می‌کرد. گفته می‌شود این باور رفتارهای اجتماعی را بهبود می‌بخشد. یا برخی اجتماعات تشریفات مذهبی طراحی کردند که علاوه بر کار جمعی، برای هر فرد نفع شخصی داشت. اجتماعاتی با این باورها۱ موفق‌تر از دیگر گروه‌ها بودند از این رو این باورها به شکل دین و مذهب گسترش پیدا کرده و در طول آنچه انسان‌شناسان تکامل فرهنگی می‌نامند، پایدار باقی ماندند.

این نظریه علت شیوع برخی از باورهای مذهبی را روشن می‌کند. این شیوع و گسترش ادیان به شکل ناهمواری به سمت منطقی و عقلانی جلوه کردن خدایان و ادیان حرکت کرده است. و همزمان  برای مشکل بزرگِ ایجاد همکاری در مقیاس بزرگ، راه‌حلی را فراهم کرده است. حقیقت پایداری تمدن‌ها، اینکه چگونه هزاران نفر غریبه با یکدیگر همکاری کرده و حتی حاضر به فدا کردن رفاه شخصی به نفع بهتر کردن جامعه شده‌اند، معمایی بود که سال‌ها ذهن روانشناسان و انسان‌شناسان را درگیر کرده بود. بسیاری از ادیان جهان با باور کردن به خدا/خدایان بزرگ (خدایان قدرتمند و آگاه به همه چیز که نگران مسائل اخلاقی هستند) و مجازات ماراء طبیعی مانند جهنم و کارما، مسئله‌ی همکاری را (حداقل در میان پیروان خود) حل کرده‌اند. با وجود چنین باورهایی افراد به قوانین و هنجارهای اجتماعی وفادار باقی می‌مانند،حتی زمانی که چشم هیچ انسان ناظری شاهد نباشد. ترس از نظارت و مراقبت ماوراء طبیعی مانع از سرپیچی می‌شود.

بنابراین جوامع بزرگ خدایان بزرگ و یا مجازات ماوراء طبیعی را طراحی کردند زیرا این باورها رفتار همکاری را در میان افراد افزایش می‌داد. اما اثبات علمی این ادعا نیازمند مشاهدات، پژوهش‌ها، پیش‌بینی‌ها و شبیه‌سازی‌های تئوری است (اثبات این نظریه در مجله Science منتشر شده است). برای مثال اگر این تئوری درست باشد جوامع بزرگتر باید مجازات و خدا/خدایان آگاه داشته باشند. درواقع این پیش‌بینی از طریق مشاهدات اثبات شده است. نتایج مطالعه‌ای که ۱۸۶ جامعه را مورد برسی قرار داده بود نشان داد جوامع بزرگتر خدایانی دارند که متخلفان اخلاقی را مجازات می‌کند، در حالیکه جوامع کوچکتر به طور کلی درگیر امور فانی و انسانی نیستند.
یک پیش‌بینی دیگر این است که افراد معتقد به خدا/خدایان بزرگ و مجازات ماوراء طبیعی رفتارهای اجتماعی مثبت۱ دارند. این پیش‌بینی توسط پژوهشی که تمایل افراد برای اشتراک گذاری با افراد غریبه را ارزیابی می‌کرد، اثبات شده است. طبق ارزیابی تقریباً ۶۰۰ شرکت کننده از ۸ جامعه متفاوت، افرادی که به خدا/خدایان و مجازات اعتقاد دارند نسبت به افراد غریبه‌ با فواصل جغرافیایی اما دین مشترک، بخشنده‌تر هستند.

تکامل دین

مطالعات متعددی نشان داده است که داشتن تعهد مذهبی رفتارهای اجتمای مثبت را افزایش می‌دهد. برای مثال در یک پژوهش از شرکت‌کنندگان خواسته شده بود ۵ کلمه را در یک جمله‌ی ۴ کلمه‌ای مرتب کنند. مانند تبدیل لیست کلمات: «دسر-الهی-چنگال-این-بود» به «این دسر الهی بود». برخی از لیست‌ها دارای لغات مذهبی (روح، الهی، خدا، مقدس یا پیامبر) و برخی شامل لغات خنثی بودند. پس از بازی لغات به شکرت‌کنندگان ۱۰ سکه‌ی یک دلاری داده شد با این شرایط که می‌توانند هر مقداری سکه که تمایل داشتند برای خود نگه دارند و مابقی آن به غریبه‌ها اهدا خواهد شد.  افرادی که سری کلمات دارای لغات مذهبی را مرتب کرده بودند به طور میانگین ۴.۵۶ دلار اهدا کردند، درحالیکه مبلغ میانگین اهدایی توسط افرادی که لغات خنثی را مرتب کرده بودند ۲.۵۶ دلار بود.
لیست کلمات گروه سوم از افراد حاوی لغات مرتبط با نهادهای سکولار مانند لغات مدنی، هیئت منصفه، دادگاه، پلیس و قرارداد، که رفتارهای مثبت را اجرایی می‌کردند، بود. این گروه به طور میانگین ۴.۴۴ دلار اهدا کردند که نشان می‌دهد لغات مربوط به نظارت سکولار تاثیر مشابهی با لغات مذهبی دارند.

این نتایج اثبات می‌کند ادیانی با خدا/خدایان بزرگ و مجازات ماوراء طبیعی تنها یکی از راه‌حل‌های مقابله با مشکل همکاری هستند. نهادها و مکانیسم‌های دیگر نیز می‌توانند با این مشکل القا همکاری در مقیاس بزرگ مقابله کنند. نهادهای سکولار و انسانی نیز می‌توانند تشویق و حتی وادار به رفتارهای اجتماعی مثبت کنند. نگاهی گذرا به فرهنگ‌های گذشته و حال نشان می‌دهد به طور قطع جوامع بزرگی بودند که بدون وجود دینی که بر قوانین‌شان نظارت کند، دوام یافته‌اند. امروزه بیش از یک بیلیون نفر پیرو هیچ دینی نیستند و اغلب آن‌ها به خوبی قوانین را رعایت می‌کنند.


۱. prosocial behaviors: رفتارهایی مانند کمک کردن، همکاری، داوطلب شدن و … که به نفع دیگران و جامعه است.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید