هنگامی که ما از یک رویداد بسیار ناراحت کننده جان سالم به در بردهایم، به یاد آوردن دوباره آن میتواند دردناک باشد. اکثر افراد، صرف نظر از این که حادثه رخ داده تصادف اتومبیل، آتش سوزی، تجاوز، شرایط اورژانسی پزشکی یا موارد دیگر باشد، ترجیح میدهند در مورد آن صحبت نکنند.
با این حال، خاطرات آسیب روانی همچنان میتوانند ما را آزار دهند، حتی – یا به ویژه – اگر سعی کنیم از آن خاطرات اجتناب کنیم. همان طور که بسیاری از مطالعات انجام شده نشان میدهد، ما هر چه بیشتر سعی در فراموشی خاطرات حادثه ناگوار پیش آمده داشته باشیم، افکار مزاحم بیشتر در ذهن ما خود را نشان میدهند.
این که خاطرات آسیب روانی خود را با کسی به اشتراک بگذاریم یا نه و چگونگی انجام آن کاملا یک تصمیم شخصی است، و باید در انتخاب شخصی که با او این قسمت از وجود خود را به اشتراک میگذاریم دقت کنیم. هنگامی که تصمیم گرفتیم حادثه ناگوار خود را به شخص مورد اعتماد بازگو کنیم، مزایای زیر در انتظار ما خواهد بود. (لطفا توجه داشته باشید که ملاحظات اضافی اغلب برای کسانی که تجربههای شدید و طولانی مدت تروما یا سوء استفاده دارند ضروری است.)
۱- احساس شرم فروکش میکند.
مخفی نگه داشتن یک حادثه ناگوار یا تروما به صورت یک راز میتواند احساس شرم آور بودن آن را تقویت کند- یا حتی در موارد اساسیتر فرد در مورد خود چنین احساسی داشته باشد. ممکن است تصور کنیم که با گفتن تجربه این آسیب طرز فکر دیگران نسبت به ما تغییر کند.
زمانی که خاطره حادثه ناگوار پیش آمده را با دیگران به اشتراک بگذاریم و به جای شرم و انتقاد با حمایت آنها رو به رو شویم، درمییابیم که چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد. حتی ممکن است در طول زمان متوجه تغییراتی در خود شوید؛ به این صورت که با فکر کردن و یا توصیف آسیب دیگر نه به صورت جسمی و نه به صورت روحی احساس ترس را تجربه نمیکنید. در عوض، عینا و مجازا سر خود را بالا نگه میدارید.
۲- باورهای نادرست در مورد حادثه ناگوار اصلاح میشوند.
به دنبال وقوع حادثه ناگوار، بسیاری از افراد باورهایشان نسبت به خود، دیگران و جهان تغییر میکند. به عنوان مثال، فرد ممکن است فکر کند که آنها به دلیل آن چه روی داده است ضعیف هستند یا این که هرگز نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند. هنگامی که خاطرات حادثه روی داده را با کسی بازگو نمیکنیم، در واقع بیشتر بر قسمتهایی که ترسناک هستند یا باعث بیدار شدن حس انتقاد از خودمان میشوند، تمرکز میکنیم.
من اغلب در طول کار کردن با بازماندگان یک حادثه ناگوار، به وسیله قدرت باز گو کردن دوباره خاطرات برای تغییر این باورها کار خود را به پایان میرسانم. به طور معمول این تغییرات برای کمک به بازماندگان حادثه ناگوار در جهت شناختن باورهای تحریف شده نیاز به حمایت و هدایت زیادی توسط درمانگر ندارند. بلکه، این تغییرات مانند این است کتاب خاطرات حادثه روی داده را باز کنیم و با صدای بلند سطر به سطر بخوانیم؛ تا باورهای نادرست دیده شوند.
به عنوان مثال، فردی که مورد حمله یا تجاوز قرار گرفته است ممکن است بر این باور باشد که هدف قرار گرفته است؛ زیرا شبیه به فردی در معرض آسیب است؛ اما از طریق یادآوری دوباره آن چه در واقعیت اتفاق افتاده است، ممکن است دریابد که این حادثه ناگوار به دلیل عوامل وابسته به شرایط موجود (مثلا محل اشتباه، زمان اشتباه) رخ داده است، نه به دلیل مسائل شخصی.
بازگو کردن خاطرات حادثه ناگوار به یک درمان گر حامی یکی از عوامل کلیدی درمان رفتاری شناختی (CBT)، یکی از مؤثرترین درمانهای موجود برای اختلال استرسی پس ازروانی (PTSD)، میباشد. من به تازگی همراه با روان شناس دکتر مارک پاورز، مدیر تحقیقات تروما در Baylor Scott و Health White، آخرین یافتههای مربوط به تحقیقات درمانی PTSD را بررسی کردهام. همان طور که گفته شد، CBT موثر در این کیس، برخلاف آن چه که اغلب در سایر موقعیتها انجام میشود، معمولا نیازی به بررسی دقیق اعتقادات بازماندگان و شواهد مربوط به آن ندارد. در عوض، فهم حقیقت آن چه که روی داده، تنها از طریق صحبت کردن درباره حادثه و معنای آن روشن میشود.
۳- خاطرات کمتر فعال میشوند.
بازخوانی خاطرات حادثه ناگوار میتواند بسیار ناراحت کننده باشد، باعث ایجاد واکنشهای شدید احساسی و فیزیکی و حتی فلش بکهایی به این رویداد شود. اگر خاطرات تروما بدون پردازش باقی بمانند، این واکنشها ممکن است تا سالها ادامه داشته باشند. به خصوص زمانهایی که تلاش میکنیم از فکر کردن به حادثه ناگوار پیش آمده اجتناب کنیم.
از طریق بازگو کردن آن چه رخ داده است، متوجه خواهیم شد که ناراحتی ما در مورد آن کاهش یافته است. اولین بار، احتمالا بسیار ناراحت کننده خواهد بود؛ حتی غیر قابل تحمل و طاقت فرسا، و ممکن است فکر کنیم که هرگز قادر به تحمل خاطرات این رویداد نخواهیم بود. با این حال با تکرار دوباره آن به افرادی که ما را دوست دارند و به ما اهمیت میدهند، نتیجه عکس خواهیم گرفت- به این صورت که خاطرات دیگر ما را عذاب نخواهند داد. همان طور که دکتر پاورز اشاره میکند، به مرور متوجه میشویم که دیگر خاطرات ما را کنترل نمیکنند. البته که هرگز خاطرات دلپذیری نخواهد بود، اما دیگر قدرت و شدت قبل را نخواهند داشت.
۴- احساس تسلط خواهید داشت.
همان طور که در مورد حادثه ناگوار پیش آمده صحبت میکنیم، متوجه میشویم که دیگر شکسته نیستیم. در واقع، همان طور که دکتر پاورز اشاره میکند، ما میتوانیم ببینیم که واکنشهای ما به حادثه ناگوار حقیقتا معقول بوده. به عنوان مثال، قابل درک است که سیستم عصبی ما بسیار هشدار بوده، چرا که درتلاش بود تا ما را از چنین خطراتی در آینده محافظت کند.
بسیاری از بازماندگان حادثه ناگوار که با آنها همکاری کردهام میگویند که هم گام با این که با حادثه روی داده مواجه میشدند و آن را بیان میکردند قدرت عجیبی را نیز در درون خود کشف میکردند. آنها اظهار داشتند که احساس میکنند میتوانند با هر چیزی مواجه شوند، زیرا شاهد کاهش ترسهایشان بودند و آزادی بیشتری در زندگی پیدا کردهاند. بازگو کردن خاطرات شجاعت میطلبد، و شاهد شجاعت خود بودن نشان میدهد که شما نه تنها قوی هستید، بلکه سالم و کامل هستید.
۵- خاطرات تروما سازمان یافتهتر میشوند.
خاطرات حادثه ناگوار نسبت به سایر انواع خاطرات تا حدودی سازمان نیافته میباشند. آنها اغلب به صورت قطعات کوچک ذخیره میشوند و از یک روایت روشن و یک بستر وسیع برخوردار نیستند. تحقیقات موجود نشان میدهد که این تفاوتها در مغز قابل تشخیص هستند و خاطرات پردازش نشده تروما در نواحی مانند هیپوکمپ، که زمینه انتقال به تجربیات ما را فراهم میکند، کمتر درگیری و دخالت دارند.
بازگو کردن خاطره حادثه ناگوار باعث سازمان دهی خاطره به سوی یک داستان از آن چه که اتفاق افتاده است میشود. ما متوجه میشویم که این داستان یک آغاز، یک پایان و یک بخش میانی دارد، در یک مکان خاص و یک زمان خاص روی داده است. ما میتوانیم حوادثی را که منجر به وقوع این حادثه شدهاند و واکنش خودمان را پیش و پس از حادثه ناگوار بهتر ارزیابی کنیم. با قرار دادن یک قاب روایی در اطراف آن، خاطره میتواند قابل کنترلتر و کمتر تهدید آمیز باشد.
۶- پذیرفتن حادثه روی داده را آغاز میکنید.
بزرگترین مزیت به اشتراک گذاشتن خاطرات حادثه ناگوار احتمالا این است که این رویداد را به صورت یک حادثه که کمتر اذیت کننده است قبول میکنیم. دکتر پاورز معتقد است:
ما انسانها تمایل داریم تا تلاش کنیم تجربیات خود را پردازش و آنها را بپذیریم. و این نیاز به ویژه پس از وقوع یک تروما بیشتر احساس میشود. به همین دلیل سمت و سوی درمانها اغلب به سوی یافتن یک معنی خاص است.
در حالی که درمان PTSD عناصری را با درمان اضطراب مانند ترس به اشتراک میگذارد، دکتر Powers خاطر نشان میکند که درمان PTSD در مقایسه با درمان اضطراب به معنی بیشتر تمرکز میکند. او بیان میکند:
ما در اختلال پنیک یا ترس از عنکبوت این اجبار برای پذیرش ترس را احساس نمیکنیم. فرد تمایل ندارد تا بگوید که “من واقعا باید دلیل ترس از عنکبوت را بفهمم.” اما به نظر میرسد که این فرآیند در PTSD رخ میدهد، در واقع نیاز است مغز ما به پردازش آن چه اتفاق افتاده است بپردازد.
بر این اساس، درمان موثر برای PTSD نه تنها شامل بازخوانی مجدد خاطره حادثه ناگوار، بلکه بررسی معنی احتمالی آن است. البته معنی آن خارج از دسترس نیست، اما تنها توسط خود هر کس میتواند استخراج شود. به گفته دکتر پاورز:
در بهترین حالت میتوانیم آنها را در مسیر کشف فرآیند راهنمایی کنیم.
ملاحظات مهم
احتمالا گفتن این نکته لازم نیست که هر کسی برای به اشتراک گذاشتن داستان ترومای شما ایده آل نیست. بعضی افراد به علت یادآوری آسیبهای گذشته خود ممکن است با شنیدن آن احساس بدی داشته باشند. دیگران ممکن است با سرزنش و انتقاد یا دیگر پاسخهای نادرست پاسخ دهند. در انتخاب فرد مناسب دقت کنید تا شخص بتواند خاطرات حادثه ناگوار شما را با درک و مهربانی پذیرا باشد.
زمان بندی نیز مهم است. ممکن است شما بریا این که در نقطهای قرار بگیرید که بتوانید خاطره ترومای خود را بازگو کنید نیاز به زمان داشته باشید. با خود صبور باشید، بدانید که بازگو نکردن این خاطرات “همین الان” به این معنی نیست که “هرگز” نخواهید گفت. مجددا تکرار میکنم که شما تصمیم میگیرید که چه موقع، کجا و چگونه داستان خود را که بخش مهمی از رویدادهای زندگی شما است، باز گو کنید.
یک یادداشت درباره Complex PTSD
همان طور که در بالا ذکر شد، نکات مطرح شده در این قسمت بیشتر در مورد کار با انواع گوناگون تروما به عنوان مثال تصادف ماشین یا تجربه خشونت و تجاوز مطرح است. ملاحظات دیگر ممکن است برای افرادی که فرمهای پیچیدهتر PTSD را تجربه کردهاند، مانند کسانی که در دوران کودکی سابقه بدرفتاری شدیدی داشتهاند، ضروری باشد. مرکز ملی PTSD اطلاعات بیشتری در زمینه complex PTSD ارائه میدهد.
منابع
Abramowitz, J. S., Tolin, D. F., & Street, G. P. (2001). Paradoxical effects of thought suppression: A meta-analysis of controlled studies. Clinical Psychology Review, 21, 683-703.
Amir, N., Stafford, J., Freshman, M. S., & Foa, E. B. (1998). Relationship between trauma narratives and trauma pathology. Journal of Traumatic Stress, 11, 385-392.
Brewin, C. R., Gregory, J. D., Lipton, M., & Burgess, N. (2010). Intrusive images in psychological disorders: Characteristics, neural mechanisms, and treatment implications. Psychological Review, 117, 210-232.
Beck, J. G., Coffey, S. F., Palyo, S. A., Gudmundsdottir, B., Miller, L. M., & Colder, C. R. (2004). Psychometric Properties of the Posttraumatic Cognitions Inventory (PTCI): A replication with motor vehicle accident survivors. Psychological Assessment, 16, 289-298.
Powers, M. B., Halpern, J. M., Ferenschak, M. P., Gillihan, S. J., & Foa, E. B. (2010). A meta-analytic review of prolonged exposure for posttraumatic stress disorder. Clinical Psychology Review, 30, 635-641.