ما اصطلاح “علاج سرطان” را در حالت كلي به “انجام يك كار غيرممكن” ميتوانيم خلاصه كنيم. هنگامي كه ملكه زيبايي مي گويد پيش بيني اش از آينده دنيا اين است كه ملل به صلح دست مي يابند و همچنين درماني براي سرطان پيدا مي شود، اين موضوع خيلي به ما انگيزه نمي دهد زيرا براي اين بيماري مرگبار دارويي براي علاج(درمان كامل) آن وجود ندارد و نخواهد داشت. آيا واقعا دنيا خالي از سرطان به همان اندازه اي كه دنياي بدون جنگ دست نيافتني است، غير قابل دسترس است؟ به نظر مي رسد كه احتمال اينكه ما بتوانيم با ميلياردها نفر دست بدهيم بيشتر از درمان قطعي سرطان باشد.
خوب، ما تعدادي خبر واقعا بد داريم. امروزه علاج كامل سرطان بيشتر و بيشتر غيرممكن به نظر ميرسد و مثل اين است كه بخواهيم كه دو گروه متضاد كنار ميز شام كنار هم بنشينند و بدون هيچ تنشي غذاي خودشان را بخورند. اما دليل اين مسئله به اين موضوع بر نميگردد كه ما تحقيقات كمي انجام دادهايم يا اينكه ايده خلاقانه اي براي حل اين مشكل نداريم. در عوض ما با اين حقيقت سروكار داريم كه سرطان به طول خيلي ساده اي در سلولهاي موجودات زنده تثبيت مي شود و هيچ راهي براي تغيير اين مسئله وجود ندارد.
حالا براي درك اين مطلب بياييد كمي به عقب برگرديم و به چگونگي عملكرد سرطان نگاهي بكنيم؛ يك سلول سرطاني داراي جهش هاي ژنتيكي بر روي DNA خود است كه بر روي عملكرد كلي سلول تاثير مي گذارد. اين امر دليل اين موضوع است كه چرا اين سلول ها به صورت سريع و خشن تقسيم مي شوند: آنها برخلاف ديگر سلول ها خرابي-امن ندارند. اين شيوه(كه به عنوان آپوپتوز شناخته مي شود.) زماني اتفاق مي افتد كه سلول بفهمد كه مشكلي دارد؛ حال چه مشكل ويروسي و چه جهشي باشد. يك سلول معمولي خودش را مي كشد براي جلوگيري از گسترش اين مشكل. ولي آيا سلول هاي سرطاني نيز اينگونهاند؟ خير. سلول هاي سرطاني به تقسيم خود ادامه میدهند بدون اينكه آپوپتوزي رخ بدهد.
اما مشكل اصلي وقتي فهميدهشد كه محققين به دنبال بررسي دلايل ايجاد اين مشكل رفتند و فهميدند كه اين مشكل، مشكل خيلي قدمي اي است. محققين هنگامي كه داشتند بر روی hydra (يك موجود مرجاني مانند كوچك) كه ميليون ها سال قدمت دارد تحقيق مي كردند، فهميدند كه اين موجود نيز همانند انسان و ديگر مهرهداران مي تواند حالت تومري داشته باشد. (منبع:Bosch et al.)
اين امر بر اين دلالت مي كند كه سرطان به طور عميقي در تكامل ريشه دارد. شايد ما قادر نباشيم كه از شر سرطان خلاص شويم به دليل اينكه راهي براي تغيير ساختار كلي سلول در اين سطح وسيع را نداريم. البته اين بدين معني نيست كه ما نمي توانيم سرطان را درمان كنيم، با گذر از همه اين موارد ما مي توانيم سرطان را در انساس ريشه كن كنيم (نه درمان قطعي) كه اين مطلب متفاوتي است. ولي به نظر ميرسد كه پيدا كردن راهي براي درمان كامل و ريشهاي سرطان شامل اين قضيه ميشود كه ميبايست يك شيوه جديد براي عملكرد سلولها پيدا كنيم.