صبح ۷ام آگوست ۱۹۶۲ آبستن خبری تکاندهنده برای دنیا بود. بامداد آن روز، بدن بیجان هنرپیشهی معروف، مریلین مونرو، در حمام خانهاش کشف شده بود. رسانهها به سرعت خبر خودکشی این بازیگر افسانهای را تأیید کردند. و بعد از آن، اتفاقی که نباید میافتاد به وقوع پیوست. طی چند ماهی که از مرگ مریلین میگذشت، ۳۰۳ نفر دست به خودکشی زدند. اثر ورتر دوباره به تیتر اول روزنامهها تبدیل شده بود. آیا چیزی در مورد «رنجهای ورتر جوان» شنیدهاید؟
خب، از آنجایی که من هم چیزی در مورد سرگذشت ورتر جوان نمیدانم، شاید بهتر باشد صحبتمان را با یک مثال ملموستر آغاز کنیم.
۱۳ دلیل برای این که …
حتماً شما هم با سریال نوجوانپسندانه و تاریک نتفلیکس آشنایی دارید. اگر هم آشنایی ندارید، چیز خاصی را در زندگی از دست ندادهاید، ولی در هر حال من باید یک مثالی برایتان بیاورم. 😐
«هانا بیکر» دختری بود که به مدرسه میرفت. اما یکسری از اتفاقات باعث شد که دیگر به مدرسه نرود، چرا که او تصمیم به خودکشی گرفت. «۱۳ دلیل برای این که» سریالی جنجالی بود (و همچنان بنا به دلایل نامعلوم به بودن ادامه میدهد) که در سال ۲۰۱۷ سر و صدای زیادی به پا کرد. عدهای غرق داستان و تصویرسازی واقعگرایانه و بیرحم نتفلیکس شدند، عدهای آن را محکوم به بدآموزی کردند، و عدهای هم شاید بدون هیچ صحبتی به زندگی خود پایان دادند، همانطور که هانا تصمیم به این کار گرفت.
در فصل اول سریال میبینیم که هانا ابتدا ۱۳ خردهداستان متفاوت از بخشهای دور و نزدیک زندگی خود را بر روی ۱۳ نوار کاست ضبط میکند. او سپس این نوارها را جلوی درب خانهی دوست مورد اعتماد خود رها کرده، و برای پایان دادن به زندگی فلاکتبار خود به خانه باز میگردد.
هانا در هر یک از ۱۳ قسمت فصل اول، یکی از ۱۳ دلیل خود برای خودکشی را به مخاطب بازگو میکند. هر کدام از این نوارها، یک شخصیت خاص را در سریال مورد هدف قرار داده، بنابراین، مجموعاً ۱۳ نفر در تصمیم هانا به خودکشی شرکت داشتهاند، که باید تقاص کار خود را پس دهند.
نوار کاست سیزدهم
قسمت آخر فصل اول شاید یکی از دراماتیکترین اپیزودهایی بود که تاکنون در یک سریال نوجوانپسندانه به تصویر کشیده شده است. هانا به شکلی عادی، ولو بسیار واقعگرایانه، دستان خود را از مچ تا نزدیکی آرنج میشکافد، و پس از آن در وان حمام منتظر میماند تا سرنوشت خونینبار وی به سرانجام برسد.
تماشای همهی اینها برای عدهی کثیری از مخاطبین لذتبخش و آموزنده بود؛ اما جمعی از روانشناسان ابداً از این مسئله خشنود نبودند. آنها معتقد بودند که این داستان با ارائهی تصویری جذاب از خودکشی و طبیعی جلوه دادن آن، میتواند به شیوع اثر ورتر در بین نوجوانان بینجامد. که احتمالاً این اتفاق هم افتاد.
در واقعیت ماجرا، پیامدهایی که پس از خودکشی عاید خانواده و اطرافیان فرد قربانی میشود، به آن اندازه که در این سریال نشان داده شده، هیجانانگیز و دراماتیک نیست. شاید هم باشد. ولی قطعاً تا این اندازه سهل نیست.
یکشنبهی غمانگیز
یکشنبهی غمانگیز مثال چندان دقیقی برای اثر ورتر نیست، ولی نمیتوان از ارتباط آن با رنجهای ورتر جوان غافل شد.
اما صبر کنید …
پیش از آن که در مورد خود اثر ورتر صحبت کنیم، توضیحی بسیار کوتاه در مورد آن میآوریم تا مسیر حرکتمان برای شما مشخص شود. اثر ورتر به معنای خودکشی تقلیدی است. این جملهی کوتاه گویای همهی داستانی است که میخواهیم در ادامه برایتان تعریف کنیم. اگر شما به سبک هانا بیکر، تعدادی نوار کاست از دلایلتان برای خودکشی ضبط کرده، و سپس مانند وی به زندگی خود پایان دهید، قربانی اثر ورتر شدهاید.
اما خودکشی تقلیدی تنها یک روی اثر ورتر است. به بیان دیگر، قرار نیست حتماً مو به موی مسیری را که هانا بیکر رفته، شما هم طی کنید. اگر این سریال، یا هر رویداد دیگر، به هر دلیلی موجب شیوع پیدا کردن خودکشی در بین مردم شود، اثر ورتر در جریان خواهد بود.
آن چه که مردم ترانهی خودکشی مینامند
حتا اگر «۱۳ دلیل برای این که» را ندیده باشید، دیگر حتماً در مورد ترانهی خودکشی چیزهایی شنیدهاید.
یکشنبهی غمانگیز نام ترانهای است که بیشتر تحت عنوان «آهنگ خودکشی مجارستانی» شناخته میشود. این آهنگ در سال ۱۹۳۳ توسط پیانیست مجارستانی، «رژو شرش»، ساخته شده بود. عنوان اصلی این آهنگ در زمان انتشار «جهان رو به پایان» بود، و ارتباط خیلی زیادی هم به خودکشی پیدا نمیکرد. «جهان رو به پایان» در وصف غم و اندوه ناشی از جنگ سروده شده بود.
«جهان رو به پایان» خیلی زود به فراموشی سپرده شد، و جای خود را به «یکشنبهی غمانگیز» داد. یکشنبهی غمانگیز شعری به قلم «لازلو جاور» بود، که بر روی آهنگ رژو شرش روایت میشد. شاعر در این قطعه به مرگ معشوق خود و تمایل بسیار زیادش به خودکشی اشاره میکرد. «پال کالمار» برای اولین بار این ترانه را در سال ۱۹۳۵ ضبط کرد.
آن چه که ما ترانهی خودکشی مینامیم
آن چه که ما از آن به عنوان یکشنبهی غمانگیز یاد میکنیم، نسخهی انگلیسی این ترانه است، که در سال ۱۹۴۱ توسط «بیلی هالیدی» اجرا شد. نسخهی هالیدی به شهرت بسیار زیادی دست یافت. پس از آن افسانههای زیادی پیرامون این آهنگ مطرح گردید. خیلیها معتقد بودند که یکشنبهی غمانگیز به خودکشی عدهی زیادی منجر شده است. البته، صحت ماجرا هرگز اثبات نگردید. اما میدانیم که موجی از تمایل به خوکشی در پس این آهنگ به راه افتاده بود.
مقالهی مرتبط: خودکشی چه موقع رخ میدهد؟
آهنگساز اثر تقریبا ۳۵ سال بعد از ساخت این قطعه، در سال ۱۹۶۸، اقدام به خودکشی کرد، و جان خود را گرفت. بقیهاش را هم که خودتان میدانید. اگر صاحب اثری که به ترویج خودکشی بدنام شده باشد، جان خود را بگیرد … چه اتفاقی میافتد؟ افسانه به واقعیت بدل میگردد.
کمی نزدیکتر به زمان حال
سالها بعد از ماجرای مریلین مونرو، طی دههی ۱۹۹۰، جامعهی آمریکا رویداد نسبتاً مشابهی را با ماجرای مرگ «کرت کوبین» تجربه کرد. کوبین بنیانگذار، گیتاریست و ترانهسرای گروه موسیقی راک بسیار معروف «نیروانا» بود. او تاریخ ۵ام آوریل ۱۹۹۴، در حالی که تنها ۲۷ سال داشت، با شلیک به سر به زندگی خود پایان داد. مرگ کوبین به ظهور موج دیگری از خودکشیها در ایالات متحده انجامید.
پیشنهاد دکتر مجازی: آیا خودکشی مسری است؟
حال چه ارتباطی بین خودکشی یک خوانندهی معروف با مرگ افراد معمولی وجود دارد؟ آیا این مردم قربانی نوعی فرآیند تقلیدی شده بودند، یا تمام این خودکشیها تنها یکسری رویداد تصادفی بود که خیلی اتفاقی به دنبال مرگ یک خواننده یا بازیگر رخ میداد؟
اثر ورتر چیست؟
«اثر ورتر» اصطلاحی است که برای اولین بار در سال ۱۹۷۴، توسط جامعهشناسی به نام «دیوید فیلیپس» تعریف شد. فیلیپس این اصطلاح را جهت توصیف آثار تقلیدی رفتارهای منجر به خودکشی ارائه کرده بود. اثر ورتر نام خود را از عنوان یکی از رمانهای معروف «یوهان ولفگانگ فون گوته» گرفته است. این رمان «رنجهای ورتر جوان» نام دارد. قهرمان داستان در انتهای کتاب، در راه عشق به زندگی خود پایان میدهد.
گوته این کتاب را در سال ۱۷۷۴، هنگامی که تنها ۲۵ سال داشت، منتشر کرد. «رنجهای ورتر جوان» خیلی زود به دلیل «ترویج خودکشی» از سوی کلیسا ممنوع اعلام شد.
داستان این کتاب در قالب نامههایی روایت میشود که ورتر برای یکی از دوستان نزدیک خود نوشته است. او در این نامهها سرگذشت تیرهوتار خود را روایت کرده، و از عشق خود به دختری به نام «شارلوت» سخن میگوید که به عقد مرد دیگری درآمده است. ورتر در نهایت با شلیک به سر، به زندگی خود خاتمه میدهد. جسد وی در پای یک درخت لیمو دفن شده، و کسی هم در این مراسم شرکت نمیکند.
اثر گوتهی جوان به چنان موفقیتی دست یافت، که ۴۰ نفر به سیاقی مشابه ورتر دست به خودکشی زدند. این پدیدهی عجیب و ناگوار به ممنوعیت فروش کتاب در کشورهایی مانند دانمارک و ایتالیا منجر شد.
خودکشی ورتر جوان
دیوید فیلیپس مطالعهی گستردهای را بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۸ بر روی موارد مشابه از خودکشی ترتیب داد. نتیجهی پژوهشهای وی با اطلاعات نگرانکنندهای همراه بود. او متوجه شد که هر بار در پی انتشار خبری مبنی بر خودکشی یک شخصیت مشهور توسط روزنامهی نیویورک تایمز، میزان خودکشی در ماه بعد ۱۲ درصد افزایش نشان میداد.
این الگوی افزایش در آمار خودکشی محدود به سدهی گذشته نیست، بلکه تا همین دههی جدید نیز ادامه پیدا کرده است. اواسط سال ۲۰۱۷ بود که دولت کانادا تلاش کرد از پخش سریال «۱۳ دلیل برای این که» در این کشور جلوگیری کند. دولت کانادا بیم آن را داشت که این سریال بتواند اثر ورتر را در جامعه برانگیزد.
این مسئله به حدی مخاطرهانگیز است، که سازمان بهداشت جهانی برای مبارزه با آن یک دستورالعمل جامع از نکاتی منتشر نمود که روزنامهنگاران در هنگام گزارش دادن اخبار مربوط به خودکشی باید به آن توجه کنند.
آیا اشاره به خودکشی در رسانهها خطرناک است؟
بستگی به این دارد که اخبار مربوط به خودکشی چگونه پوشش داده شوند. یکی از نکات مهم در گزارش این قبیل از خبرها این است که خبرنگار باید از اشاره به جزئیات احساساتبرانگیزاننده خودداری کند. رویدادهایی از این دست تحت هیچ شرایطی نباید به بروز خودکشی تقلیدی بینجامد. واضح است که رسانهها باید از آب و تاب دادن به چنین موضوعاتی اجتناب کنند، چرا که ممکن است جزئیات آن عدهای را به خود علاقهمند سازد.
خیلی از هنرمندان در طول تاریخ سعی کردهاند جلوهی عاشقانهای به خودکشی بدهند. همین مسئله عامل جلوبرنده در بروز موارد عدیدهای از خودکشیها بوده است.
بسیاری از متخصصان مفهوم اثر ورتر را رد کردهاند، ولی همگی قبول دارند که در بعضی از موارد ممکن است ارتباطی در کار باشد. تقریباً همهی کارشناسان این را پذیرفتهاند که ممکن است بعضی از افرادی که قصد خودکشی دارند، از اسلوب خودکشی چهرههای مشهور تبعیت کنند.
پیشنهاد نویسنده: چگونه به کسانی که در خطر خودکشی هستند کمک کنیم؟
اخبار مربوط به خودکشی باید با دقتی مضاعف نسبت به جریحهدار نشدن احساسات مردم منتشر شوند. توصیه میشود هیچگونه عکس یا مدرک تشویقکنندهای در اختیار عموم قرار داده نشود، به خصوص در موارد مربوط به خودکشی کودکان و نوجوانان، رعایت این نکته بسیار ضروری به نظر میرسد.
اثر پاپاگنو چیست؟
حال که در مورد اثر ورتر آشنا شدیم، بهتر است نگاهی بسیار کوتاه به حالت عکس آن نیز بیندازیم، و صحبت خود را این گونه به پایان برسانیم.
اثر پاپاگِنو نام خود را از شخصیتی به اسم «پاپاگنو» گرفته است. پاپاگنو در یکی از اپراهای معروف موتسارت به نام «فلوت سحرآمیز» معرفی میشود. فلوت سحرآمیز اپرایی بود که برای نخستین بار در سال ۱۷۹۱ در قالب دو پرده در سالن «شیکاندر» اجرا گردید.
داستان این اجرا در مورد تلاش «شاهزاده تامینو» برای نجات جان دختر خود، «پامینا»، از چنگال یک کشیش اعظم به نام «ساراسترو» است. پاپاگنو شخصیتی است که در داستان، شاهزاده تامینو را همراهی میکند. او دلباختهی دختری به نام «پاپاگنا» میشود. اما خیلی زود درمییابد که هرگز نمیتواند به عشق خود برسد. پاپاگنو تمام امید خود را از دست داده، و سعی میکند با حلقآویز شدن، جان خود را بگیرد. با این حال، روح مهربان ۳ کودک در اثنای این کار بر وی تجلی یافته، و او را از انجام این کار باز میدارد.
پیشنهاد نویسنده: بهترین راه برای پیشگیری از خودکشی ها چیست؟
همانطور که خودکشی قابل ترویج است، تلاش برای جلوگیری از آن را نیز میتوان در جامعه گسترش داد. در پستهای بعدی اثر پاپاگنو را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
منابع استفاده شده در نگارش این مطلب