انتشار این مقاله


به بهانه اکران قسمت دوم از فیلم آن: دلقک‌هراسی چیست؟

شما هم از پنی‌وایز می‌ترسید؟

به جرأت می‌توان گفت هالیوود هر نوع ایده‌ای را در سینمای وحشت امتحان کرده است. از فیلم افسانه‌ای «جن‌گیر» بگیرید تا نمونه‌های مدرن و نامتعارفی هم‌چون «میدسامر»، هالیوود همواره در پی آزمایش ایده‌های جدید برای ترسانیدن ما بوده است. مفهوم دلقک‌هراسی یا ترس از دلقک نیز از این قاعده مستثنا نیست.

همان‌طور که خیلی بهتر از من در جریان کار قرار دارید، قسمت دوم از فیلم «آن» تحت عنوان «آن: بخش دوم» از تاریخ ۶ام سپتامبر سال جاری (تقریباً حوالی همین امروز) به طور رسمی روی پرده‌ی نقره‌ای رفته است. در قسمت اول شاهد مبارزه‌ی نفس‌گیر گروهی از نوجوانان به ظاهر دست‌وپاچلفتی (گروه بازنده‌ها) با دلقکی شیطان‌صفت به نام «پنی‌وایز» بودیم. حال، ۲۷ سال پس از وقایع بخش اول، گروه بازنده‌ها دوباره به زادگاه خود باز می‌گردند، تا یک بار و برای همیشه به کار این موجود اهریمنی پایان بدهند.

اما این تنها فیلم ۲۰۱۹ با محوریت طنزپردازان روان‌پریش نیست. فیلم «جوکر» با بازی «خواکین فینکس» احتمالاً جنجالی‌ترین فیلمی خواهد بود که هالیوود امسال قرار است به خود ببیند. در این فیلم ما به تماشای بخشی از زندگی دشمن قسم‌خورده‌ی بتمن خواهیم نشست، که در آن دوران هنوز به یک سایکوپات تمام‌عیار تبدیل نشده بود. جوکر به عنوان یک کمدین با تمایلات دیگرآزارانه، بی‌شباهت به «آن» نیست.

پیشنهاد نویسنده: درون ذهن یک دیوانه!

راستش اگر از دلقک‌ها وحشت داشته باشید، در آن صورت تحمل کردن شخصیت جوکر نیز کار خیلی آسانی برای شما نخواهد بود. ولی مگر دلقک‌ها برای خندانیدن ما آدم‌ها پا به این عرصه نگذاشته‌اند؟ پس چرا اصلاً باید از این موجودات رنگی‌رنگی و دوست‌داشتنی بترسیم؟ در این مقاله به بررسی ریشه‌های پدیده‌ی «دلقک‌هراسی» خواهیم پرداخت.

آیا ترس از دلقک واقعیت دارد؟

امروزه خیلی از مردم با انواع گوناگونی از ترس‌ها یا هراس‌ها آشنایی پیدا کرده‌اند. بسیاری از ترس‌هایی که ما در گذشته آن‌ها را پیش پا افتاده قلمداد می‌کردیم، تعریف علمی و حتا اصطلاح خاص خود را دارند. «آراکنوفوبیا» یا «عنکبوت‌هراسی» نمونه‌ای از ترس‌هایی است، که شاید هر هفته آن را در خانه تجربه کنیم. با این حال، شاید کسی آن را آن‌قدری جدی نگیرد که بخواهد مقاله‌ای در مورد آن بخواند.

برخلاف باور عموم، دلقک‌هراسی تنها به فیلم‌های ترسناک محدود نمی‌شود، بلکه در زندگی واقعی نیز خیلی از مردم از دلقک‌ها هراس دارند. بر اساس نتایج یک مطالعه که در سال ۲۰۰۸ در بریتانیا صورت گرفته بود، کم‌تر کودکی پیدا می‌‎شود که واقعاً از دلقک‌ها خوشش بیاید! مطالعه‌ی مذکور هم‌چنین به این مسئله اشاره کرده بود که تزئین اتاق‌ها با تصاویر دلقک‌ها در بیمارستان اطفال نه تنها اثر آرامش‌بخش ندارد، بلکه حتا موجب ناراحتی این کودکان می‌شود.

ظهور دلقک‌ها در دنیای مدرن

شخصیت‌های دلقک‌نما از چندین هزار سال قبل در بین مردم زندگی کرده‌اند. از نظر تاریخی، دلقک‌ها و ملیجک‌ها نقش بسیار پررنگی در طنزپردازی داشته‌اند، و با مسخره کردن افراد قدرتمند و پرنفوذ، اسباب خنده‌ی رعیت را فراهم می‌کردند. دلقک‌ها در آن دوران به منزله‌ی یک سوپاپ اطمینان در جوامع فئودالی عمل می‌کردند، و حاکمین نیز آزادی بیان مضاعفی در اختیار این اقلیت از جامعه گذاشته بودند. اما این آزادی بیان تا حدی مجاز بود که باعث نارضایتی درباریان نشود.

فعالیت دلقک‌ها و شخصیت‌های مشابه به دوران مصر باستان باز می‌گردد. واژه‌ی انگلیسی «clown» – به معنی دلقک – برای اولین بار در آغاز قرن شانزدهم توسط شکسپیر به کار گرفته شد. او از این واژه برای توصیف شخصیت‌های احمق در نمایش‌نامه‌هایش استفاده می‌کرد.

دلقک‌هایی که امروزه با صورت رنگ‌آمیزی شده، کلاه‌گیس‌ بزرگ و لباس‌های گل‌وگشاد می‌شناسیم، در قرن نوزدهم ظهور کردند. اگر توجه کرده باشید، در فیلم‌های تاریخی، دلقک‌ها اغلب لباس‌های تنگ بر تن می‌کنند. به جرأت می‌توان گفت ظاهر امروزی دلقک‌ها طی ۱۵۰ سال گذشته تغییر چندانی نکرده است.

دلقک‌هراسی
شخصیت پنی‌وایز به گونه‌ای طراحی شده که هم قدیمی بودن این شخصیت را نشان دهد، و در عین حال نیز مخاطب را بترساند. پنی‌وایز قد بسیار بلندی دارد (۱۹۲ سانتی‌متر، به لطف فیزیک بیل اسکارسگارد). لباس او در بعضی جاها گشاد است، و در بعضی از قسمت‌ها، مانند ساعد و پاها که تأکید بر روی بلند و قلمی بودن اندام وجود دارد، تنگ می‌شود. سفیدی رنگ لباس و قرمز بودن سجاف آن، به همراه گریم مینیمالیستی، تضاد قابل قبولی بین دو رنگ ایجاد کرده که باعث جلب توجه مخاطب می‌شود. اگر توجه کنید پنی‌وایز ریزش موی تیپ مردانه را نشان می‌دهد. آرایش موی او به گونه‌ای صورت گرفته که موهایش حجیم به نظر برسد. عدم استفاده از کلاه‌گیس به صورت بارز باعث شده چهره‌ی وی طبیعی‌تر جلوه کند. لبخند شیطانی و مرموز پنی‌وایز در کنار حرکات هیستریک و پیش‌بینی‌ناپذیر وی، حس دلقک‌هراسی را به بیش‌ترین شکل ممکن در مخاطب برمی‌انگیزد.

همانند خود دلقک‌ها، مفهوم «دلقک شیطانی» نیز ایده‌ی خیلی جدیدی به حساب نمی‌آید. «بنجامین رادفورد» در سال ۲۰۱۶ کتابی به نام «دلقک‌های بد» را منتشر کرد. او در این کتاب به دنبال سرنخ‌های تاریخی است که بتواند تکامل دلقک‌ها را به موجوداتی غیر قابل پیش‌بینی و تهدیدکننده، اثبات نماید.

جان وین گیسی؛ ترس از دلقک قاتل

اما تصویر تمام‌عیار از دلقک ترسناک هنگامی شکل واقعی به خود گرفت که نام «جان وین گیسی» به دنبال دستگیری وی بر سر زبان‌ها افتاد. جان وین گیسی یک قاتل سریالی بود. او در دهه‌ی ۱۹۷۰ با نام «پوگو دلقکه» در جشن تولد کودکان حضور پیدا می‌کرد. جان هم‌چنین علاقه‌ی بسیاری به صورت‌گری از دلقک‌ها داشت.

تحقیقات پلیس حاکی از این بود که جان حداقل ۳۳ کودک را به قتل رسانیده است. جسد بیش‌تر این کودکان در خانه‌ی خود متهم دفن شده بود. به دنبال دستگیری «جان وین گیسی» رشته‌ی ارتباط‌دهنده‌ی دلقک‌ها به رفتارهای جنون‌آمیز به یک طناب بسیار ضخیم در ذهن مردم تبدیل شد. و این چنین بود که دلقک‌ها برای همیشه چهره‌ای وحشتناک به خود گرفتند.

جنایت‌های دلقکی در قرن جدید

یکی از جدیدترین نمونه‌ها از ناآرامی‌های ایجاد شده توسط دلقک‌ها در سال ۲۰۱۶ به وقوع پیوست. در این سال، گروهی از دلقک‌های ترسناک به مدت چندین ماه در آمریکا به ایجاد رعب و وحشت پرداختند.

گزارش‌ها خبر از مشاهده‌ی این دلقک‌ها در بیش از ۱۰ ایالت متفاوت می‌داد. در ایالت فلوریدا، دلقک‌ها با ظاهری رعب‌آور در کنار خیابان‌های خلوت پرسه می‌زدند. گزارش‌های به دست آمده از کارولینای جنوبی نشان می‌داد که تعدادی دلقک سعی در فریب دادن چندین زن و کودک داشته، و می‌خواسته‌اند آن‌ها را به جنگل بکشانند.

مشخص نیست کدام یک از این رویدادها از سوء تفاهم‌های ساده برخاسته بودند، و کدام یک واقعاً به تلاش دلقک‌ها جهت آزار و اذیت مردم مربوط می‌‎شدند. صرف نظر از حقیقت داستان، به نظر می‌رسد مظنونین این ماجرا بیش‌تر از هر زمان دیگر، مفهوم دلقک‌هراسی را به یک موج قابل لمس در جامعه تبدیل کرده باشند. موجی که علاوه بر کودکان، بزرگ‌سالان را نیز می‌تواند در خود فروبکشاند.  

ریشه‌ی این وحشت از کجاست؟

شاید روان‌شناسی بتواند به این سؤال دشوار پاسخ بدهد. هر طور که به قضیه نگاه کنیم، کسی که برای خندانیدن مردم لباس و گریم خاصی بر تن می‌کند، نباید مایه‌ی ترس همین مردم بشود. آیا مشکل از مردم است؟

شاید علت اصلی ترس از دلقک به عدم آگاهی از شخصیت واقعی آن‌ها بازگردد. مبهم بودن احساسات واقعی چهره‌ای که پشت یک لبخند دروغین مخفی شده (مثل خود جوکر) هر کسی را می‌تواند سردرگم سازد. واکنش ما به این صورت چه خواهد بود؟

مطالعه بر روی دلقک‌هراسی

پژوهشگران به منظور بررسی علت دلقک‌هراسی و درستی‌آزمایی صحت این مفهوم، از ۱۳۴۱ نفر شرکت‌کننده دعوت کردند تا در یک پیمایش (نظرسنجی) آنلاین شرکت کنند. داوطلبان بین ۱۸ تا ۷۷ سال، سن داشتند.

  • در قسمت اول از مطالعه، محققان یک شخصیت ترسناک خیالی را به شرکت‌کنندگان معرفی کردند. آن‌ها سپس از داطلبین خواستند که احتمال سر زدن ۴۴ رفتار خاص از این شخصیت را تعیین نمایند.
    الگوی نامتعارف تماس چشمی، و ویژگی‌های ظاهری خاص، مانند تاتوی قابل مشاهده بر روی بدن، نمونه‌ای از این رفتارها بودند.
  • در قسمت دوم این پیمایش، شرکت‌کنندگان به میزان ترسناک بودن ۲۱ شغل گوناگون امتیاز دادند.
  • در قسمت سوم، از داوطلبین خواسته شد هر کدام به دو مورد سرگرمی رعب‌آور اشاره کنند.
  • و در بخش پایانی مطالعه، شرکت‌کنندگان میزان موافقت خود را با ۱۵ گزاره‌ی متفاوت در مورد ذات آدم‌های ترسناک تعیین کردند. این مرحله با انتخاب گزینه‌هایی مانند «کاملاً موافقم» و «اصلاً موافق نیستم» انجام شد.

مروری بر نتایج مطالعه

۱. از دیدگاه بیش‌تر شرکت‌کنندگان، شخصیت‌های رعب‌آور جنسیت مذکر دارند.
۲. عدم توانایی در پیش‌بینی رفتار، بخش بسیار مهمی از رعب‌آور بودن طرف مقابل را تشکیل می‌دهد.
۳. مشاهده‌ی الگوی نامتعارف تماس چشمی و سایر رفتارهای غیر کلامی از این دست در طرف مقابل، حس ترس را در افراد تحریک می‌کند.

خصوصیات فیزیکی عجیب و یا نامتعارف، مانند چشمان بیرون زده از حدقه، لبخند مرموز، و یا انگشتان بلندتر از حد معمول، به خودی خود باعث نمی‌شود ما فردی را رعب‌آور توصیف کنیم. اما همراه بودن این خصوصیات فیزیکی با رفتارهای نامتعارف می‌‌تواند حس ترس را در هر کسی برانگیزد. سوق دادن مکالمه به موضوعات جنسی، و یا آوردن یک حیوان خزنده‌ی خانگی (سوسمار) به محل کار، دو مثال عجیب از رفتارهای نامتعارف هستند.

پیشنهاد نویسنده: چه چیزهای باعث ترسناک‌شدن یک فرد می‌شوند؟

مطابق با نتایج این پیمایش، دلقک‌ها جایگاه اول را در میان حرفه‌های ترسناک به خود اختصاص دادند.

نتایج مطالعه‌ی مزبور گواهی بر این مدعاست که ترسناک به نظر رسیدن افراد، پاسخی از سوی مغز به ابهام‌برانگیز بودن موقعیت است. هرگونه موقعیت مبهم و غیر قابل پیش‌بینی، می‌تواند از طرف مغز به عنوان یک موقعیت مخاطره‌آمیز تفسیر شود.

موقعیت مبهم یعنی چه؟

حال چه نوع موقعیتی برای مغز مبهم تعریف می‌شود؟ فرض کنید به صورت مجبوری با فردی وارد صحبت شده‌اید که حس خوبی به شما نمی‌دهد. به بیان ساده‌تر، فردی که از او می‌ترسید. اگر در اثنای مکالمه به ناگاه پا به فرار بگذارید، این رفتار از سوی طرف مقابل بسیار بی‌ادبانه تفسیر خواهد شد. اما از سوی دیگر، می‌دانید که اگر به مکالمه‌ی خود با این فرد ادامه دهید، ممکن است آسیب خاصی متوجه حال‌تان شود. این دوگانگی در پاسخ به یک موقعیت خاص باعث می‌شود که ما در اکثر مواقع، بدون این که قادر به گرفتن تصمیم درست باشیم، سر جای‌مان خشک شویم.

این پاسخ ممکن است سازش‌گرانه باشد. به بیان دیگر، انسان در طول زمان یاد گرفته است که از این قبیل موقعیت‌های دوسرنامعلوم بهراسد. این هراس باعث می‌شود ما آمادگی مقابله با هر نوع خطر غیرمترقبه را داشته باشیم. برای مثال، اگر قرار است ناگهان پا به فرار بگذاریم، به محض دیدن هرگونه علامت هشداردهنده، سریعاً خود را از محل دور می‌کنیم.

علت ترس از دلقک چیست؟

نگاه مجدد به نتایج مطالعه‌ی فوق، پاسخ به این سؤال را ساده‌تر از قبل می‌کند.

از دیدگاه یکی از روان‌شناسان متخصص در حوزه‌ی «دلقک‌هراسی»، ترس مردم از دلقک‌ها به این دلیل است که آن‌ها گریم بسیار سنگینی بر چهره‌ی خود دارند، که اجازه‌ی بروز احساسات را سلب کرده، و باعث مخفی‌سازی هویت‌شان می‌شود.

این دیدگاه کاملاً با فرضیه‌ی «موقعیت مبهم» سازگاری دارد. دلقک‌ها برای ما مبهم هستند. ما واقعا از هویت و احساسات آن‌ها اطلاع نداریم. آن‌ها از دور شاد به نظر می‌رسند، ولی آیا در قلب‌شان هم شاد هستند؟ علاوه بر این، دلقک‌ها اساساً دغل‌کار شناخته می‌شوند، و این حقیقت به تشدید مسئله منجر می‌گردد.

کسی که در کنار یک دلقک قرار می‌گیرد، نمی‌داند که قرار است قربانی کدام یک از شوخی‌های او بشود. خصوصیات فیزیکی بسیار نامتعارف دلقک‌ها – مانند کلاه‌گیس رنگی بزرگ، بینی گرد قرمز، گریم سنگین، لباس‌های کودکانه و گل‌وگشاد – باعث می‎شود مغز آن‌ها را به عنوان موجوداتی شدیداً ابهام‌زا بشناسد، و این ساز و کار در نهایت به دلقک‌هراسی می‌انجامد.

اما باید به این نکته توجه داشت که دلقک‌های بیچاره هیولا نیستند. در واقع، دلقک‌بازی تنها حرفه‌ی ترسناک از دیدگاه مردم نیست. تاکسی‌درمی (حرفه‌ی خشک کردن حیوانات مرده) هم ممکن است برای بسیاری از مردم رعب‌آور باشد. «طراح تشییع جنازه» یکی دیگر از مشاغل ترسناک است. (البته چنین حرفه‌هایی معمولاً در کشور ما رواج ندارند). ولی می‌دانیم که تاکسی‌درمیست حیوانات را خشک می‌کند، و طراح تشییع جنازه هم مراسم تدفین را هماهنگ می‌سازد. اما دلقک‌ها چه؟

انگار به هیچ نحوی نمی‌توان به مغز فهماند که از دلقک‌هراسی دست بردارد. شاید باید واقعاً از آن‌ها بترسیم.


منبع

مقاله‌ی «چرا دلقک‌ها ترسناک‌اند؟» از وب‌سایت Popular Science؛ با اندکی دخل و تصرف

میلاد شیرولیلو


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید