انتشار این مقاله


نفرت را بشناسید

فرت از این تفکر منشا می‌گیرد که فرد یا افرادی، شرور و بدجنس هستند. در نفرت حس نابود کردن چیزی که از آن متنفرید وجود دارد.

نفرت در زندگی ما با شمایل مختلفی ظاهر می‌شود. زمانی که برای اولین بار آن را تجربه می‌کنیم، غریبه، ترسناک و ممنوع است؛ تقریبا برای ما به مانند یک دشنام می‌ماند. در هنگام تغییرات هورمونی دوران بلوغ، نفرت حتی بیشتر در سر راه نوجوانان قرار می‌گیرد. سپس با ورود به دوران بزرگسالی، ریتم‌های نفرت می‌تواند بر قلب و ذهن ما بماند. اما هرچه بزرگ‌تر شویم، بیشتر می‌خواهیم که از آن فاصله بگیریم. نفرت بار سنگینی بر دوش ماست و می‌تواند آرامش را از ما بگیرد.

در ادامه به معرفی ۹ دیدگاه آگنتا فیشر (Agneta Fischer) روان‌شناس و تحقیقات او در مورد روندهای احساسی انسان‌ها می‌پردازیم.

نفرت معمولا اشتباه تشخیص داده می‌شود

نفرت از این تفکر منشا می‌گیرد که فرد یا افرادی، شرور و بدجنس هستند. در عین حال که نفرت با دیگر احساسات منفی ارتباط دارد، اما دارای ویژگی‌های خاصی نیز هست؛ به طور مثال در نفرت حس نابود کردن چیزی که از آن متنفرید وجود دارد. نفرت معمولا همراه با حس انتقام است. در واقع شما می‌خواهید فرد یا افرادی که شما را آزار داده‌اند، به همان اندازه آسیب ببینند و به اندازه‌ی شما رنج بکشند.

در زندگی روزمره، افراد از کلمه‌ی نفرت بسیار استفاده می‌کنند، اما منظورشان به طور دقیق نفرت نیست. وقتی از افراد بپرسید که از چه چیزی نفرت دارند، معمولا این تجربه‌های روزمره را نام نمی‌برند. در واقع همین مسئله باعث می‌شود که افراد در تشخیص نفرت واقعی خود دچار اشتباه شوند.

به نظر می‌رسد که نفرت از یک گروه آسان‌تر شکل می‌گیرد نسبت به یک فرد

یکی از یافته‌های شگفت‌انگیز تحقیق ما این است که اگر تنفر از یک گروه باشد، نسبت به یک فرد، سریع‌تر فرد را در برمی‌گیرد و افزایش پیدا می‌کند. زمانی که شما از یک گروه متنفر هستید، تنفر شما می‌تواند حتی بدون مواجهه با افراد گروه یا اطلاعاتی راجع به آن‌ها، افزایش پیدا کند؛ و در واقع پایه‌های نفرت شما بر کلیشه‌ و تعصب شکل می‌گیرد.

اما هنگامی که از یک فرد متنفر هستید، ممکن است دید منفی شما نسبت به او، با دیدن نقاط مثبت وی تغییر کند. در واقع هنگامی که ما از افراد می‌خواهیم که در مورد تجربه‌‌ی تنفر خود صحبت کنند، معمولا از یک جمع و گروه صحبت می‌کنند نه یک فرد.

تفاوت میان نفرت، خشم و تحقیر

نفرت در برابر خشم

از لحاظ تئوری، تفاوت میان نفرت و خشم این است که در نفرت شما از تمام یک فرد و هرچیزی که مربوط به او می‌شود متنفر هستید؛ نه صرفا بخشی از آن. شما از یک نفر متنفر هستید به‌خاطر چیزی که هست! اما از یک نفر خشمگین هستید به‌خاطر کاری که کرده‌است! در واقع خشم در واقع بیشتر می‌تواند نوعی رفتار در نظر گرفته شود.

وقتی کسی از فردی عصبانی می‌شود، معمولا این احساس را دارد که می‌تواند شخص دیگری را کنترل کند. در واقع عصبانیت تلاش می‌کند تا مانعی را که یک فرد در راه رسیدن او به هدفش گذاشته‌ را از بین ببرد. شما عصبانی می‌شوید وقتی که می‌خواهید کسی عذرخواهی کنید، وقتی می‌خواهید کسی رفتار خود را تغییر دهد و…

هنگامی که حس خشم مدام تکرار شود، اما چیزی تغییر نکند، حس اهانت و تحقیر در فرد پدید می‌آيد. فرد هنگامی حس حقارت می‌کند که احساس کند فرد مقابلش ارزشی برای عصبانیت او قائل نیست. شما هنوز عصبانی هستید، اما سعی می‌کنید با تمرکز کردن بر چیزی دیگر، خشم خود را کنترل کنید و فکر خود را از آن فرد دور کنید.

حقارت در برابر نفرت

حقارت ورژن ملایم‌تری از نفرت است. همانند تنفر، حس حقارت و اهانت نیز به این برمی‌گردد که شما چه کسی هستید، طبیعت شما چیست و چه شخصیتی دارید. وقتی شما حس حقارت می‌کنید که حس می‌کنید آن‌ فرد حتی ارزش توجه شما را ندارند. که در واقع همین می‌تواند باعث شود که شما بیشتر و بیشتر به فرد فکر کنید و از او متنفر باشید. وقتی از کسی متنفر هستید، نمی‌توانید نسبت به او بی‌تفاوت باشید. هرچه شما بیشتر تلاش می‌کنید که رهایی یابید، بیشتر درگیر این نفرت می‌شوید، چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ روحی و جسمی.

نفرت راحت‌تر از خشم می‌تواند در بین افراد پراکنده شود

نفرت نسبت به خشم راحت‌تر می‌تواند از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. به طور مثال، زمانی که از افرادی که خود جنگ را تجربه کرده‌بودند می‌پرسیدیم، میزان نفرت مشابهی با افرادی که فقط از جنگ شنیده‌بودند، می‌شنیدیم. این نشان می‌دهد که افراد نه‌تنها می‌توانند از یک‌چیز براساس شنیده‌های دیگران متنفر باشند، بلکه می‌تواند این حس جوری قوی باشد که انگار خود آن‌ها آن رویداد را تجربه کرده‌اند.

در تحقیقات انجام شده، این موضوع برای خشم اتفاق نیفتاد. در واقع حس خشم بدین گونه است که اگر حادثه‌ی خشم‌برانگیز را از دسترس خارج کنید، حس خشم در فرد تشدید می‌شود.

روان‌شناسی نفرت

برخلاف خشم، هیچ الگوی روان‌شناسیی برای نفرت وجود ندارد که آن را مشخص کند؛ زیرا نفرت تجربه‌ای طولانی‌مدت است. یک فرد می‌تواند شما را به سرعت عصبانی کند، اما معمولا خیلی طول می‌کشد تا شما از او متنفر شوید. اما در همان لحظه که داغ هستید، الگوهایی که در مغز رخ می‌دهند در خشم و نفرت یکسان هستند.

چگونه با نفرت مقابله کنیم

مسائل گیج‌کننده‌ی زیادی در رابطه با نفرت وجود دارد. اگر مردم متوجه شوند که نفرت چیزی بزرگ‌تر از آن است که به ازبین بردن دیگران رضایت دهد، شاید مسیر استفاده‌ی خود از این کلمه را تغییر می‌دادند. برای اینکه بتوانید احساسات را از یکدیگر تمییز دهید، نیاز به هوش هیجانی بالایی دارید؛ اما این هوش هیجانی قابلیت پیشرفت و گسترش دارد. شاید اگر مردم بفهمند که واقعا به چه چیزی فکر می‌کنند و چه چیزی احساس می‌کنند به آن‌ها کمک کند؛ هم‌چنین اینکه چرا می‌گویند «من از تو متنفرم» یا اینکه سعی کنند عناصر مختلف حس منفی خود را تفکیک کنند.

به طور مثال، شما می‌توانید بگویید: «تو می‌گویی «از تو متنفرم»، این یعنی تو هیچ نقطه‌ی مثبتی در این فرد یا افراد نمی‌بینی؛ اما آیا واقعا همینطور است؟»

بهتر است سعی کنید که احساساتتان در حد خشم باقی بماند و به مرحله نفرت نرسد. اما اگر موفق نشدید، به این فکر کنید که اکنون از این رابطه چه می‌خواهید.

اگر آن فرد یا افراد از زندگی شما بروند، و یا تغییر کنند و یا اگر شما بر تغییر دادن فکری که در مورد آن‌ها می‌کنید تلاش کنید؛ نفرت می‌تواند به مرور زمان از بین برود. اما فکر نکنید که این اتفاق یک‌شبه میفتد، شما باید بر از بین بردن تنفر خود تمرکز کنید.

نیلوفر طبسی


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید