انتشار این مقاله


با بزرگترین پاندمی های تاریخ آشنا شوید

با بزرگترین و مرگبارترین پاندمی های تاریخ بشر آشنا شوید

در حیطه بیماری‌های عفونی، بروز یک پاندمی بدترین سناریو آن محسوب می‌شود. هنگامی اپیدمی یک بیماری پایش را از مرز‌های کشور فراتر می‌گذارد، وارد مرحله پاندمی یا عالم‌گیری می‌شود.

بیماری‌های مصری امری جدید نبوده و از دوران مربوط به عصر حجر تا کنون با انسان‌ها همراه بوده‌اند، اما ظهور کشاورزی در ۱۰۰۰۰سال پیش و تغییر در سبک زندگی که بدنبال آن اتفاق افتاد باعث پیدایش ارتباطاتی بین انسان‌ها شد که کار را برای بروز یک اپیدمی راحت‌تر می‌کرد. در همین زمان‌ها بود که بشر برای اولین بار شاهد پیدایش بیماری‌هایی مانند مالاریا، سل، جذام، آنفلوآنزا، آبله و … شد.

پیشرفت امکانات، افزایش تمدن بشر، شهر نشینی، گسترش راه‌های تجاری و ارتباط بین شهری، جنگ بین انسان‌ها و مواردی از قبیل این، شرایط را برای گسترش پاندمی فراهم کردند. در ادامه شاهد تایم‌لاینی از بزرگترین پاندمی های تاریخ خواهید بود، پاندمی‌هایی که در تخریب و ویرانی جوامع انسانی کم نگذاشتند!

۴۳۰ سال قبل از میلاد: آتن

اولین پاندمی ثبت شده در زمان جنگ پلوپونزی اتفاق افتاد. پس از این که این بیماری سرزمین‌های لیبی، اتیوپی و مصر را درنوردید ، از مرز‌های آتن عبور کرد، آن هم درست در زمانی که در محاصره اسپارت‌ها بودند. در طی این پاندمی قریب به دو‌سوم از جمعیت جان خود را از دست دادند.

علائم این بیماری شامل تب، تشنگی، گلو و زبان خون آلود، قرمزی و زخم پوست می‌شد. این بیماری که گمان می‌رود تب تیفوئیدی بوده باشد، به شدت آتنی‌ها را عاجز کرد و نقش بسزایی در شکست آن‌ها توسط اسپارت‌ها داشت. شدت کشندگی این ویروس به حدی بود که جان میزبان خود را قبل از این که بخواهد آن را گسترش دهد می‌گرفت، این شد که این همه‌گیری درنهایت پایان گرفت!

علت این بیماری تا سال ۲۰۰۶ ناشناخته بود تا اینکه محققانی از دانشگاه آتن با تجزیه تحلیل دندان‌های کشف شده از گور دسته جمعی قربانیان این ویروس، عامل این حصبه را «باکتری» شناسایی کردند.

سال ۱۶۵ میلادی: طاعون آنتونین

طاعون آنتونین به احتمال زیاد بروز اولیه آبله بوده‌است که از بین مردم هان شروع شد. مردم هان بعد‌ها آلمانی‌ها را نیز آلوده کردند، این بیماری پس از آلمان به روم ، و سپس توسط سربازان برگشته از جنگ به کل امپراطوری روم گسترش یافت. علائم آن شامل تب، گلو درد، اسهال و (در صورت دوام آوردن مریض) گلوی پر از چرک می‌شد.

طاعون آنتونین جان یک‌چهارم از قربانیان خود را گرفت (در مجموع ۵ میلیون نفر). طغیان مجدد طاعون قفقازی که علت آن نیز همین طاعون بود، باعث تلف شدن ۵۰۰۰ نفر در روز می‌شد. این طاعون تا سال ۱۸۰ میلادی (۱۵سال!) ادامه پیدا کرد و امپراطوری مارکوس اریلیوس را به عنوان یکی از قربانیان خود به مرز نابودی کشاند.

سال ۲۵۰ میلادی: طاعون قبرس

این طاعون نام خود را از اولین مبتلای شناخته شده ، اسقف مسیحی از کارتاژ، گرفته است. از علائم آن می‌توان به اسهال، استفراغ، زخم‌های گلو، تب و گانگرنه شدن دست و پا اشاره کرد.

ساکنین این شهر از ترس جانشان به دیگر شهر‌های کشور فرار کردند، اما این کار باعث گسترش عفونت در سراسر کشور شد. این بیماری که احتمالا از اتیوپی آغاز شده بود، در آفریقای شمالی، رم ، مصر و دیگر قسمت‌های شمالی پخش شد.

گسترش بیماری مجددا باعث طغیان شدید در سه کشور دیگر شد. در سال ۴۴۴ میلادی ضربه‌ای که از شیوع این بیماری به بریتانیا وارد شد آن‌ها را از دفاع در برابر پیکت‌ها و اسکات‌ها عاجز کرد. بریتانیا مجبور به درخواست کمک از ساکسون‌ها شد که بعد‌ها جزیره را تحت کنترل آن‌ها در آورد.

سال ۵۴۱ میلادی: طاعون ژوستینین

این نوع از طاعون ابتدا از مصر شروع شد و سپس به فلسطین، امپراطوری بیزانس و مدیترانه گسترش یافت.

در آن زمان امپراطور جاستین‌ها در فکر یکپارچه کردن امپراطوری روم بود که با شیوع این بیماری تمامی برنامه‌های او نقش بر آب شد و مسیر امپراطوری وی تغییر یافت. پاندمی این طاعون مشکلات اقتصادی غیرقابل جبرانی برای این سرزمین بدنبال داشت. فضای آخرالزمانی که در سراسر فرمانروایی حاکم شده‌بود به گسترش آیین مسیحیت کمک بسیاری کرد.

عود دائم این بیماری تا ۲ قرن ادامه داشت و جان ۵۰ میلیون ( حدود ۲۶ ٪ ) نفر از مردم جهان را گرفت. طاعون ژوستینین اولین طاعون بوبونیک (خیارکی) بود که جهان به خود دید. این بیماری از طریق موش‌ها و کک‌ها منتقل می‌شود و به صورت «تورم غدد لنفی» نمایان می‌شود.

قرن ۱۱ میلادی: جذام

با اینکه بیماری جذام یا خوره سال‌های سال با انسان‌ها همراه بوده [و هست]، این بیماری عفونی باعث ایجاد یک پاندمی در اروپا طی قرون وسطی شده است. بروز این پاندمی مردمان این مناطق را وادار به ساخت بیمارستان‌هایی مخصوص بیماران جذامی کرد که در آن فقط به این بیماران رسیدگی می‌شد.

این بیماری روند بروز آهسته‌ای دارد و دوره کمون (نهفتگی) آن نیز بسیار طولانی است. جذام تا مدت‌ها به عنوان عذابی از جانب خداوند برای تنبیه برخی خانواده‌ها تلقی می‌شد! همین باور باعث می‌شد که برخی قضاوت‌های غلط و ترد شدن از طرف دیگران در حق افراد مبتلا روا داشته شود.

بیماری جذام که تحت عنوان بیماری هانسن نیز شناخته می‌شود، هنوز که هنوز است سالانه هزاران نفر را آلوده می‌کند. این بیماری امروزه توسط دارو‌های مورد تایید سازمان بهداشت جهانی قابل درمان است و در غیر این صورت می‌تواند کشنده باشد.

سال ۱۳۵۰ میلادی: مرگ سیاه

مرگ سیاه یا طاعون، یکی از بزرگترین پاندمی های تاریخ می‌باشد. این بیماری که مسئول مرگ یک‌سوم جمعیت جهان در آن سال‌ها است، دومین طغیان طاعون خیارکی در سراسر جهان محسوب می‌شود. این طاعون ابتدا از آسیا شروع شد و سپس توسط کاروان‌ها به غرب برده شد.

بیماری طاعون در سال ۱۳۴۷ به جزیره سیسیل رسید و به محض ورود مبتلایان به بندر مسینا به سرعت در سراسر اروپا گسترش یافت.

شدت کشندگی این بیماری بسیار بالا بود، به گونه‌ای که ۶۰ الی ۱۰۰٪ از افراد مبتلا جان خود را از دست می‌دادند. اجساد مردگان روی زمان می‌ماند، می‌پوسید و شهر را از بوی تعفن پر می‌کرد!

شرایط انگلیس و فرانسه به علت شیوع طاعون به حدی بحرانی شده بود که مجبور به اعلام آتش بس شدند. گسترش طاعون با تغییر چرخه اقتصادی و جمعیتی، سیستم فئودالی (ارباب-رعیتی) را در هم شکست. با ایجاد رعب و وحشت بین مردم گرینلد، وایکینگ‌ها توان خود را برای جنگ با بومی‌ها از دست دادند و دست از جست و جو در آمریکای شمالی کشیدند.

سال ۱۴۹۲ میلادی: بیماری‌های کلمبیایی

با ورود اسپانیایی‌ها به کارائیپ ، بیماری‌های مانند آبله، سرخک و طاعون خیارکی بین بومی‌های اروپا گسترش یافت. این اولین باری بود که بومیان در معرض چنین بیماری‌هایی قرار می‌گرفتند، در نتیجه قدرت تخریب عفونت‌ها به حدی شد که حدود ۹۰٪ از جمعیت سراسر شمال و جنوب قاره را از بین برد.

زمانی که کریستف کلمب به جزیره هیسپانیولا رسید، در رویارویی با سرخپوستان تائینو جمعیت آن‌ها نزدیک ۶۰۰۰ نفر بود، در حالی در سال ۱۵۴۸ به کمتر از ۵۰۰ نفر کاهش یافته بود! همین تراژدی در آمریکا نیز تکرار شد.

در سال ۱۵۲۰ میلادی امپراطوری آزتک به دست آبله به نابودی کشیده شد. این بیماری بسیاری از مبتلایان را به قربانی می‌گرفت و باعث ناتوانی دیگر مبتلایان می‌شد. فاجعه‌ای که این بیماری در این سرزمین بوجود آورد به حدی مردم آن را ضعیف کرده بود که توان مقاوت در برابر استعمارگران اسپانیایی‌ها را نداشتند، زمین‌های کشاورزی را رها کردند و از تولید محصولات مورد نیازشان ناتوان شدند.

در سال ۲۰۱۹ میلادی محققان اقرار داشتند که مرگ قریب به ۵۶ میلیون نفر از بومیان آمریکا طی قرن‌های ۱۶ و ۱۷ ،که عمدتا به خاطر شیوع انواع بیماری‌ها بود، فرصت ترمیم را برای زمین فراهم آورد. آب و هوای زمین به علت رشد مجدد گیاهان تغییر پیدا کرد، CO2 بیشتری توسط گیاهان جذب شد و دمای زمین خنک‌تر گشت.

سال ۱۶۶۵ میلادی: طاعون بزرگ لندن

برای بار دیگر، طاعون خیارکی به عنوان یکی از بزرگترین پاندمی های جهان شروع به طغیان در لندن کرد و ۲۰٪ از جمعیت لندن را به کام مرگ کشاند. با افزایش شمار قربانیان این طاعون و پیدایش گور‌های انبوه مردگان، تصمیم گرفتند بسیاری از گربه‌ها و سگ‌ها را برای کاهش شیوع احتمالی بیماری توسط این جانوران بکشند. ( روش انتقال طاعون از طریق موش و کک می‌باشد)

این بیماری از بندر‌ها از رود تمز نیز عبور کرد. پاندمی طاعون به تدریج در سال ۱۶۶۶ فروکش کرد و جای خود را به فاجعه‌ای دیگر داد: آتش سوزی بزرگ لندن.

سال ۱۸۱۷ میلادی: اولین پاندمی وبا

اولین پاندمی از ۷ پاندمی وبا در جهان در طول ۱۵۰ سال اخیر، در سال ۱۸۱۷ میلادی از روسیه آغاز شد. این بیماری که نوعی عفونت روده کوچک است جان ۱ میلیون نفر را در روسیه گرفت.

وبا از طریق آب آلوده و یا خوردن ماهی آلوده منتقل می‌شود، در نتیجه آب و غذایی که به مدفوع آلوده شده باشند (انتقال اورال-فکال) وسیله خوبی برای گشترش عفونت محسوب می‌شوند؛ همان گونه که سربازان بریتانیایی را آلوده کردند. این سربازان بعد‌ها وبا را بین مردم هند گسترش دادند و عامل مرگ میلیون‌ها نفر دیگر شدند.

توسعه امپراطوری بریتانیا و ارتش این سرزمین به کشور‌های مانند اسپانیا، آفریقا، اندونزی، چین، ژاپن، ایتالیا، آلمان و آمریکا این مناطق را نیز از وبا بی‌بهره نگذاشت. شیوع وبا باعث مرگ و میر ۱۵۰ هزار نفر در این مناطق شد.

در زمان‌های طغیان وبا کسانی که با کشتی سفر می‌کردند، در صورتی که از خدمه کشتی فردی (یا افرادی) به وبا مبتلا می‌شد، پرچمی زرد رنگ برمی‌افراشتند. قایق‌هایی که پرچم زرد داشتند حق پهلو گرفتن در هر بندرگاهی به آن‌ها داده نمی‌شد و نمی‌توانستند بار خود را پیاده کنند.

افراد مشهوری مانند چایکوفسکی ، هگل و … در اثر همین بیماری درگذشتند. علائم این بیماری شامل تشنگی زیاد و دهیدراتاسیون بدن، استفراغ بدون حالت تهوع، اسهال ، کم شدن ادرار و … می‌باشد. واکسن وبا بعدها در سال ۱۸۸۵ کشف شد ولی شیوع آن پایان نیافت.

سال ۱۸۵۵ میلادی: سومین پاندمی طاعون

این بیماری شدیدا عفونی از چین آغاز شد و به سمت هند و هنگ کنگ حرکت کرد. سومین پاندمی طاعون حدود ۱۵ میلیون نفر را به طعمه مرگ گرفت. گسترش طاعون که از گزیدگی کک هنگام رونق صنعت معدن در یونان بوجود آمده بود، یکی از مهم‌ترین فاکتور‌های شورش پانتای و شورش تایپینگ به حساب می‌آمد.

از بین مناطقی که در این پاندمی درگیر بودند، بیشترین تلفات از جانب هند داده شد. شیوع طاعون بهانه خوبی برای شروع شورش‌هایی توسط سیاست‌های سرکوبگر برعلیه بریتانیا شد. این پاندمی رسما در سال ۱۹۶۰ پایان یافت و تنها موارد اندکی از آن در جهان باقی ماند.

سال ۱۸۷۵ میلادی: سرخک

پس از واگذاری فی‌جی به امپراطوری بریتانیا، حزب سلطنتی تصمیم به بازدید از استرالیا به عنوان هدیه‌ای از جانب ملکه ویکتوریا گرفت. هنگام رسیدن این گروه، استرالیا درگیر بیماری سرخک بود. حزب سلطنتی این بیماری را با خود به سرزمین آوردند و طی ملاقاتی که با رئسای قبایل و مدیران داشتند به آن‌ها منتقل کردند.

با گسترش سریع این بیماری، به زودی کل جزیره با اجساد مردگان پر شد، اجسادی که توسط حیوانات وحشی متلاشی می شدند. تمامی اهالی دهکده  جان خود را از دست دادند و روستا ، به همراه مبتلایان و بیماران که زنده زنده به دام افتاده بودند، به آتش کشیده شد. پاندمی سرخک در فی‌جی جان یک‌سوم از جمعیت این سرزمین (معادل ۴۰ هزار نفر!) را گرفت.

علائم مبتلایان به سرخک شامل تب، سرفه، آبریزش بینی و راش پوستی در نقاط مختلف بدن می‌باشد. این بیماری شدیدا واگیر دار بوده و از طریق تنفسی منتقل می‌شود.

سال ۱۸۸۹ میلادی: آنفلوآنزای روسی

اولین پاندمی چشمگیر و اساسی آنفلوآنزا در تاریخ، آنفلوآنزای روسی می‌باشد. این پاندمی به عنوان بزرگترین پاندمی قرن ۱۹ تلقی می‌شود.

این بیماری از سیبری و قزاقستان شروع شد و به مسکو رسید. از آنجا راه خود را به سمت فنلاند و لهستان و سپس کل اروپا پیدا کرد. یک سال نگذشته بود که از اقیانوس نیز عبور کرد و اولین موارد مبتلا به آنفلوآنزای روسی در آمریکا شمالی و آفریقا نیز شناسایی شدند. در اواخر سال ۱۸۹۰ این پاندمی حدود ۳۶۰هزار قربانی بر جای گذاشته بود.

سال ۱۹۱۸: آنفلوآنزای اسپانیایی

آنفلوآنزای اسپانیایی به عنوان یکی از مرگبارترین و بزرگترین پاندمی های تاریخ به شمار می‌آید. این بیماری در سال ۱۹۱۸ برای اولین بار در اروپا، بخش‌هایی از آمریکا و آسیا شناسایی شد و سپس سریعا در سراسر جهان گسترش یافت.

برخی بر این باورند به خاطر سیاست‌ها و سانسور‌های جنگی بود که کشور‌هایی مانند جمهوری فرانسه، امپراطوری بریتانیا و آلمان از همان اول بروز این بیماری را گزارش نکردند. اما اسپانیا که یکی از کشور‌های بی‌طرف در جنگ بود در سال ۱۹۱۸ توسط سرویس‌های وایر از مادرید اعلام کرد دچار چنین بیماری شده‌است، لزا این آنفلوآنزا را به عنوان آنفلوآنزای اسپانیایی می‌شناسند.

این بیماری از طریق پرندگان نیز قابل انتقال بوده و به شیوه نامعلومی جوانان و سالمندان را دچار می‌کرد. در زمان طغیان این آنفلوآنزا نه تنها دارو یا واکسنی برای این بیماری وجود نداشت، بلکه عامل آن نیز یک دهه بعد (تحت عنوان ویروس آنفلوآنزای A زیر گروه H1N1) شناسایی شد.

در ماه اکتبر بود که صدها هزار نفر از مردم آمریکا جان خود را از دست دادند و تجمع اجساد مردگان و کمبود جا برای دفن آن‌ها بحران دیگری پدید آورد. با مرگ یا مصون شدن افراد مبتلا، در تابستان سال ۱۹۱۹ میلادی این آنفلوآنزا ریشه کن شد.

تعداد میتلایان به آنفلوآنزای اسپانیایی ۵۰۰ میلیون نفر (معادل یک‌سوم مردم جهان در زمان شیوع) بود و حدود ۵۰ میلیون قربانی برجای گذاشت. میزان تلفات این بیماری قابل مقایسه با شمار تلفات جنگ جهانی اول می‌باشد. این پاندمی ممکن است از مرگ سیاه هم بیشتر قربانی گرفته باشد. ( شمار جانباختگان این بیماری در ایران بین ۹۰۰هزار تا ۲میلیون نفر بود!)

از مشهورترین افرادی که در اثر این بیماری درگذشتند می‌توان به «ترکی اول بن عبدالعزیز آل سعود» ، پسر ارشد ملک عبدالعزیز (اولین پادشاه عربستان سعودی) اشاره کرد.

سال ۱۹۵۷ میلادی: آنفلوآنزای آسیایی

این بیماری از هنگ کنگ (و به گفته برخی منابع سنگاپور) شروع شد و سپس به چین و آمریکا گسترش یافت. آنفلوآنزای آسیایی پس از درگیر کردن انگلستان باعث مرگ ۱۴هزار نفر در مدت ۶ ماه در انگلیس شد. موج دوم طغیان این آنفلوآنزا در سال ۱۹۵۸ شروع شد و قریب به ۱/۱ میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشاند که ۱۱۶هزار نفر از آن‌ها از آمریکا گزارش شده بود.

عامل این بیماری ویروس آنفلوآنزای A ( زیر گروه H2N2) بوده و واکسن کشف شده در جریان این پاندمی بسیار مؤثر واقع شد.

سال ۱۹۸۱ میلادی: ایدز / HIV

بیماری ایدز اولین بار در سال ۱۹۸۱ به عنوان عامل نامعلومی که سیستم ایمنی بدن را ضعیف می‌کند شناسایی شد که فرد را در مواجهه با عفونت‌هایی که در شرایط عادی می‌توانست در برابر آن‌ها مقابله کند، ناتوان می‌سازد.

این بیماری فاز‌های مختلفی دارد. فرد آلوده ابتدا علائمی مانند تب، سردرد و تورم غدد لنفی را بروز خواهد داد (مرحله عفونت حاد). سپس عفونت سراسر بدن فرد را فراگرفته و بدون هیچ علامتی شروع به نابودی تی سل‌ها (T-cell) می‌کند (دوره نهفتگی). در این مرحله به علت ورود ویروس به خون و ترشحات ژنیتال (جنسی)، فرد آلوده آن را طی روش‌های شناخته شده انتقال می‌دهد.

بیماری ایدز بار اول بین همجنسگرایان آمریکا شناسایی شد. اما مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد منشا آن به دهه‌های ۱۹۲۰ و شامپانزه‌های غرب آفریقا برمی‌گردد. این ویروس ابتدا به صورت SIV میزبان را آلوده می‌کرده و بسیار ضعیف‌تر بود، اما انتقال سریع و متوالی این ویروس بین افراد مختلف فرصت کافی را برای او جهت تکامل و تبدیل به نوع وحشی‌تر «HIV» فراهم کرده است.

راه‌های انتقال آن از طریق تماس جنسی، خون و فرآورده‌های خونی، و انتقال از مادر به فرزند می‌باشد. این ویروس از راه بزاق و دیگر مایعات بدن منتقل نمی‌شود. تولید واکسنی علیه این ویروس تا کنون با شکست مواجه شده‌است. امروزه راه‌های درمانی تنها به کاهش سرعت پیشروی ویروس و کاهش عوارض جانبی دارو‌هایی که برای این بیماری تجویز می‌شود محدود هستند. ( اخیرا موارد نادر از افرادی وجود دارند که با برخی پروسه‌های پزشکی توانسته‌اند از بیماری ایدز نجات پیدا کنند)

پس از آمریکا، کشور‌هایی مانند هائیتی (دهه ۱۹۶۰)، نیویورک و سانفرانسیسکو (دهه ۱۹۷۰) میزبان این بیماری بودند. اکنون نیز ایدز به عنوان یکی از پاندمی‌های در حال جریان تلقی می‌شود و در مناطقی از آفریقا، آسیا، آمریکا و… قربانی می‌گیرد. شمار جانباختگان این ویروس تا سال ۲۰۱۰ حدود ۳۴ میلیون نفر بود.

سال ۲۰۰۳ میلادی: سارس

بیماری سارس ( سندرم تنفسی حاد) برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ در چین شناسایی شد. شروع این بیماری به احتمال زیاد از خفاش بوده و سپس از طریق میزبان دوم (احتمالا گربه) به انسان منتقل می‌شد. پس از چین، ویروس سارس (که نوعی کرونا ویروس می‌باشد) ۲۶ کشور دیگر را نیز در بر گرفت، ۸۰۹۶ نفر را آلوده کرد و جان  ۷۷۴ نفر را گرفت.

بیماری سارس شبیه آنفلوآنزا بوده و سیستم تنفسی را درگیر می‌کند. علائم آن عبارتند از: سرفه خشک، تب ، احساس درد در سر و بدن. این ویروس از طریق قطرات تنفسی حین عطسه و سرفه منتقل می‌شد. پس از همه‌گیری سارس، تلاش برای اعمال قرنطینه موفقیت آمیز بود و در ماه جولای پاندمی آن فروکش کرده و هنوز ابتلا دیگری از آن مشاهده نشده‌است.

کشور چین به خاطر تلاش برای پنهان کردن موارد مبتلا در ابتدای شیوع این بیماری مورد انتقاد قرار گرفت. متخصصان بهداشت جهانی معتقدند شیوع بیماری سارس آلارم بیدار‌باشی برای بهبود اقدامات هنگام شیوع یک بیماری بود. تجربیات حاصل از پاندمی سارس به ما کمک کرد تا از گسترش بیماری‌هایی مانند H1N1، ابولا و زیکا جلوگیری کنیم.

سال ۲۰۱۹ میلادی: کرونا / COVID-19

در ۱۱ مارس سال ۲۰۲۰ سازمان بهداشت جهانی رسما اعلام کرد که ویروس کرونا پس از گذر از مرز ۱۱۴ کشور طی ۳ ماه، به مرحله همه‌گیری جهانی (پاندمی) رسید و به نظر نمی‌رسد بخواهد به این زودی‌ها پایان یابد.

COVID-19 نوع جدیدی از کرونا ویروس می‌باشد و قبلا در انسان مشاهده نشده است. علائم این بیماری عبارتند از: مشکلات تنفسی، تب و سرفه، پنومونی و در نهایت مرگ. راه انتقال این ویروس نیز همانند سارس از طریق قطرات تنفسی می‌باشد.

اولین کیس COVID-19 در ۱۷ نوامبر سال ۲۰۱۹ در منطقه هوبای چین بوده و هنوز شناسایی نشده است. بعدها در ماه دسامبر ۸ مورد دیگر نیز به عنوان مبتلایانی به ویروس «ناشناخته» پیدا شدند.

اولین پزشکی که این ویروس را فاش کرد، چشم پزشکی به نام دکتر لی ونلینگ (Li Wenliang) بود. او دستورات مقامات و دولتش را نادیده گرفته و اطلاعات مربوط به این ویروس جدید را در اختیار پزشکان دیگر قرار داد. روز بعد دولت چین ناچار به گزارش این بیماری به سازمان بهداشت جهانی شد و پزشک نام برده را متهم و مزاجات کرد. دکتر لی یک ماه بعد در اثر ابتلا به COVID-19 درگذشت!

با نبود یک واکسن مناسب، ویروس کرونا جدید از مرز‌های چین خارج شد و در اواسط ماه مارس در سراسر جهان شیوع پیدا کرده و ۱۶۳ کشور را در بر گرفت. در ماه فوریه بیماری حاصل از عفونت با کرونا ویروس جدید «COVID-19» نام گذاری شد.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید