پاریس جکسون بهتازگی از مبارزهاش با افسردگی و اضطراب گفتهاست .
او در گفتوگو با رولینگ استونز اشاره کردهاست که پدرش ، مایکل جکسون ، نیز مبتلا به افسردگی بودهاست و برای جکسونِ جوان نیز در نهایت همان داروهای ضدافسردگی که مورد مصرفِ پدرش بودهاند تجویز شدهاست.
داشتن سطح سلامتِ ذهنیِ یکسان در بین اعضای خانواده تصادفی ناشی از داشتنِ محیط خانوادگیِ یکسان است یا مدرکی دال براینکه وضعیت روانی در بین اعضای خانواده موروثیست ؟ و یا شاید ترکیبی از هر دوی این عوامل دخیلاند ؟
میرنا ویسمن – پروفسور اپیدمیولوژی و روانشناسیِ دانشگاه کلمبیا در نیویورک – در مصاحبه با Live Science اشاره میکند :
افسردگی نیز از نظر شرایطِ به ارث رسیدن در بین اعضای خانواده در کنار بیماریهای پیچیدهی دیگری همچون دیابت در یک رده قرار میگیرد .
به عبارت دیگر ، اینگونه در نظر گرفته میشود که ترکیب ژنتیکیِ یک فرد در ریسکِ بروز افسردگیِ فردی نقش دارد اما فاکتورهای دیگری نیز در این امر دخیلاند.
پژوهشگران معتقدند که قابلیت وراثت افسردگی – یا میزان تغییراتِ تعدادِ بیماران افسردهی یک جمعیت که ناشی از تفاوتهای ژنتیکیست – در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد متغیر است.
بر طبق گزارشات سازمان بهداشت جهانی ، افسردگی از اختلالاتِ سلامت ذهنی رایج است که به طور تخمینی بر روی ۳۵۰ میلیون فرد در سراسر دنیا تاثیرمیگذارد .
این اختلال عموما خلق و خوی افسرده ، از بین رفتن اشتها ، اختلالات خواب و کاهش علاقه به انجام فعالیتهای روزانه را شامل میشود .
در مطالعهای در سال ۲۰۱۰ که در ژورنال گزارشات روانشناسیِ جاری چاپ شد ، دکتر Falk Lohoff – روانشناس دانشگاه Pennsylvania Perelman School of medicine – تحقیقات زیادی روی رابطهی ژنها و افسردگی انجام دادهاست .
این بررسیها اندکی از فاکتورهای کلیدی مرتبط با این رابطه را روشن ساختهاست .
برای نمونه ، تحقیقات شامل دوقلوها و اعضای خانواده هایی بودند که نشان میدادند اختلالات خلق و خویی مولفههای ژنتیکی دارند .
به علاوه تحقیقات روی اعضای خانواده نشان دادهاست که اقوام درجه اولِ افراد مبتلا به افسردگی بیشتر در معرض قرار گرفتن در شرایطی مشابه آنان هستند . ( اقوام درجه اولِ یک فرد ، والدین ، خواهران ، برادران و فرزندان وی را شامل میشود )
اما محققان همچنان در تلاشاند که به دلایلِ پشت پردهی این یافته دست یابند ؛ اگر ژنها ریسک افسردگی در افراد را بالا میبرند ، دقیقا با چه مکانیسمی عمل میکنند ؟
در تحقیقی برجسته که در سال ۱۹۹۶ صورت گرفت و در ژورنال Science به چاپ رسید ، محققان پی به وجود ژنی بردند که پروتئینِ ناقلِ مادهی شیمیاییِ سروتونین را کد میکند که به خلق و خوی منظم کمک میکند .
بسیاری از داروهای ضدافسردگی این مادهی شیمیایی را مورد هدف قرار دادهاند .
دانشمندان همچنین دریافتهاند که انواع مشخصی از این ژن ممکن است در ریسکِ ابتلا به افسردگی دخیل باشند .
تغییرات در این ژن تاثیراتی را بر توانایی بدن در انتقال و جذب سروتونین نشان دادهاست .
با این وجود ، تحقیقات بیشتر روی رابطهی بین این ژن و افسردگی نتایج متناقضی را در پی داشتهاست و بررسیهای بیشتری مورد نیاز است .
بررسیِ اشاره شده در نهايت به این نتيجه رسیده بود که تحقیقاتِ موجود تا آن زمان تنها شواهد اندکی را به همراه داشتند که بیانگر تعیینِ ریسکِ ابتلا به افسردگیِ یک فرد به وسیلهی ژنهایی خاص باشند .
افسردگی در نهایت پیچیدهتر از آن است که صرفا به طور منظم در یک یا دو ارتباط ژنی تقسیم بندی شود و بررسیها هنوز باید تکرار شوند تا به نتایجی قطعی برسند .
برای اختلال در خلق و خویی همچون افسردگی ، محیط اطراف فرد و شیوهی زندگی نیز در ریسکِ ابتلای وی مشارکت دارند .
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی ، حوادثی در زندگی مثل بیکاری ، شکست عشقی و آسیبهای روانی با ریسکِ ابتلا به افسردگی در ارتباطاند .
در پارهای از موارد ، بیماریهای فیزیکی مثل اختلالات قلبی عروقی نیز میتوانند به افسردگی منتهی شوند . (برعکسِ این حالت نیز امکان پذیر است )
طبق نوشتههای Lohoff ، افسردگی نتیجهی فاکتورهایی درونی و بیرونیست که با مشارکت با همدیگر روی بیماری و سلامت ذهنی تاثیر میگذارند .
ویسمن نیز در نهایت اضافه میکند :
مولفههای محیطیِ قدرتمندی نیز وجود دارند که در انتقالِ عوامل موثر در افسردگی در بین نسل های یک خانواده دخیلاند .
در بسیاری از تحقیقاتِ در حال انجام ، دانشمندان همچنان در تلاشاند تا شبکهای از ژنها را که در افسردگی دخیلاند هر چه بیشتر و بهتر مشخص کنند .