تصمیمگیری برای خوردن سیب یا کلوچه برای میان وعده بسیار مشکل است و ممکن است رژیم غذایی شما را بر هم بزند. سوال اینجاست که به هنگام چنین تصمیم گیریهایی در مغز چه اتفاقی میافتد و چرا باید این تصمیم گرفته شود. محققان یکی از روشهای خودداری را کنترل دستها معرفی میکنند. در یکی از تحقیقات، در یک گوشهی صفحهی کامپیوتر، عکس غذای سالم و در دیگری عکس غذای ناسالم قرار دادند و از مردم خواسته شد یکی را انتخاب کنند. با اندازهگیری میزان حرکت دست بر روی ماوس کامپیوتر، افرادی که نزدیک غذای ناسالم حرکت دست بیشتری داشتند (هرچند در آخر غذای سالم را انتخاب کردند) نسبت به افرادی که مسیر مستقیم دست به سمت غذای سالم داشتند، خودداری و عزت نفس کمتری دارند. دکتر پال استیلمن۱، مدیر بخش تحقیقات روانشناسی در اوهایو آمریکا، در این باره اظهار دارد:
همانطور که در بررسی مشاهده شد، حرکات دست افرادی که خوددار نیستند به سمت غذای ناسالم بود. لذا دستان ما از ابزار تمرین خودداری است. نتیجه ی این تحقیقات میتواند در بحث پژوهشگرانه راجع به نحوهی عکس العمل مغز به این تحریکات کمک شایانی بکند.
استیلمن با همکاران دیگرش به نام های ملیسا فرگوسن۲ و دانیلا مدودف۳ تحقیقات را ادامه میدهند.
این تحقیق شامل آزمایش های متعددی میشد. در مرحله اول ۸۱ دانشجو، ۱۰۰ مورد را در نظر گرفتند که شامل انتخاب غذاهای سالم در مقابل غذاهای ناسالم بود.
در هر مرحله، فرد بر روی دکمه استارت در پایین صفحه کلیک میکرد و به محض کلیک، دو عکس در دو گوشه بالا سمت چپ و بالا سمت راست صفحه ظاهر میشد که یکی از آنها حاوی عکس غذای سالم (مانند کلم بروکسل) و دیگری غذای ناسالم (مانند نان شیرین شده) بود.
به افراد گفته میشد که هرچه سریعتر غذایی را که بیشتر به حفظ سلامتی و تناسب اندامشان کمک میکند انتخاب کنند. بنابراین چیزی که جواب میدادند، درستترین جواب بود، هر چند که با غذای مربوط به رژیم ناسالم تحریک میشدند.
قبل از اینکه تحقیق شروع شود، به شرکتکنندگان گفته شد که بعد از اینکه آزمایش را تمام کردند، به آنها یکی از غذاهایی که در آزمایش انتخاب کردهاند، داده می شود. هر چند که آنها میتوانند آزادانه انتخاب کنند که یک سیب میخواهند و یا یک جعبه آبنبات.
نتایج نشان داد کسانی که در پایان آزمایش جعبه آبنبات را انتخاب کردند، از خودکنترلی ضعیفی برخوردار بوده و روی صفحه مانیتور، بیشتر به سمت عکس غذاهای ناسالم تمایل دارند.
دکتر استیل من در این مورد افزود:
بیشتر کسانیکه در برابر این وسوسه مغلوب شدند، در واقع اکثرا وسوسه را انتخاب کرده و در خودکنترلی مغلوب شدهاند.
اما برای کسانیکه خودکنترلی قوی داشتند، به سمت غذاهای سالم بیشتر به صورت مستقیم حرکت میکردند که این خود نشان دهنده این است که کشمکش کمتری در انتخاب دارند.
در دو تحقیق دیگر، نتایج مشابه همانند تحقیق اول بدست آمد ولی طرح کلی این تحقیقات کاملا فرق میکرد. در تحقیقات جدید، دانشجویان باید تصمیم میگرفتند که همان روز ۲۵ دلار بگیرند و یا بعد ۱۸۰ روز ۴۵ دلار دریافت کنند.
مدیر بخش تحقیقات روانشناسی بیان کرد:
یافتههای جدید همچنین نشان داد که طرز تصمیم گیری افراد، وضعیت خودکنترلی آنها را آشکار میکند.
زمانیکه محققان طرح کلی نتایج بدست آمده از آزمایش اول را آماده میکردند، عقیده داشتند که اغلب شرکت کنندگان به طور طبیعی مستقیم به سمت غذای ناسالم حرکت خود را آغاز نمیکنند و قبل آن به طور ناگهانی به سمت غذای سالم میچرخند. هر چه رقابت بین وسوسه و هدف به آغاز نزدیک تر باشد، مسیر حرکت انحنای بیشتری خواهد داشت.
دلیل اهمیت این موضوع چیست؟
برخی از محققان در این باره بیان می کنند که در مغز افراد دو سیستم وجود دارد که در امر خودکنترلی درگیر هستند: اولی قوه ی انگیزه و دومی که بر انگیزه چیره شده و باعث به کار بردن نیروی اراده می شود. اما اگر در تحقیق فقط یکی از آنها بود، باید مسیر حرکت با چیزی که در واقعیت به دست آمد، تفاوت های داشت.
اگر هر دو سیستم باهم زمینه ساز تصمیم گیری نباشد، تا زمانیکه فرد تحت تاثیر سیستم اول باشد، بر روی صفحه کامپیوتر مستقیم به سمت غذای ناسالم خواهد رفت و سپس هر چه سریع تر سیستم خود کنترلی و ارادی فرد در این امر مشارکت کند، به طور ناگهانی به سمت غذای سالم خواهد چرخید.
استیل من در ادامه در مورد این عقیده می گوید:
این چیزی نیست که ما به آن رسیده ایم. نتایج ما نشان می دهد که این عمل شامل یه فرآیند پویا هست که انتخاب بین غذای سالم و ناسالم از همان اول در مغز ما شروع می شود و تغییر ناگهانی در تصمیم گیری وجود ندارد. به همین دلیل است که ما یک مسیر منحنی را داریم.
استیل من در آخر گفت که این نتایج باید منجر به دید دقیق تری شود که چگونه فرایندهای شناختی ما اجازه مقاومت در برابر وسوسه را به ما می دهند.
پی نوشت
۱. Paul Stillman
۲. Melissa Fergusen
۳. Danila Medvedev