انتشار این مقاله


قسمت دوم ماجراجویی: زامبی‌ها واقعاً وجود دارند! (۲)

این جا جهانی را خواهید یافت که ما‌ورای تصورتان رفتار می‌کند!

 


این دومین قسمت از سری ماجراجویی‌های دکتر مجازی است.

لحظه‌ای تأمل:

نمی‌دانم چقدر از جهان را دیده‌ام، چقدر از آن را لمس کرده‌ام و تا کجای آن را توان گام بر‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتنم خواهد بود، نمی‌دانم! اما چیزی که بر من و شاید شما پوشیده نباشد، این است که ما هیچ کدام قادر به شناخت همه چیز این هستی نخواهیم بود. جهان را نه من می‌‌توانم تعریف کنم نه ارسطو، نه افلاطون و نه ابوریحان و نه هیچ کس دیگر، جهان تا پیش می‌رویم ما را بیشتر در سرکوفت نادانی خویش فرو خواهد برد. دوست من، ما اینجاییم که قطعه‌ی وجودی پازل جهان آفرینشمان را بر جایگاه درست خود قرار دهیم و قدمی در تکامل مفهومی جهان برداریم. ذره ذره‌ی این جهان از بی‌جان و جان‌دار، همه و همه، با تمام نقوص و ایراداتشان، در این مسیر در حرکتند، آری، این مسیر از ما کمال نمی‌خواهد، از ما حرکت می‌خواهد، جنبش می‌خواهد. اینجاست که فرو بردن نفس معنا می‌یابد، اینجاست که فرو افتادن برگی از درخت معنا می‌یابد و اینجاست که آفرینش مفهوم می‌پذیرد، آری اینجاست که همه به یک سمت نگاه خواهند کرد، به سمت مبدأ آفرینش، به سمت خدا

یادداشتی بر ماجراجویی…


داستان زنبور‌ها؛ زنبورهای روح‌خوار

در قسمت قبل روایت کوتاهی از برخی موارد زامبی‌شدن در دنیای حشرات رو براتون تعریف کردیم. در این قسمت که آخرین قسمت از زامبی‌های طبیعت در مسیر ماجراجویی هامون هم هست، سعی کردیم متفاوت‌ترین بیان رو در در روایت ادامه‌ی داستان پیش بگیریم، روایتی که از هر ابزاری در اون کمک گرفتیم تا موضوع رو دقیقاً همون طور که روی می‌‌ده براتون بازگو کنیم!

پس حالا بدون وقت تلفی، باهم وارد دنیای متفاوتی از زامبی‌ها شده و ماجراجوییمون رو شروع می‌کنیم ؛)

تراژدی میزبانی!

بعد از انگل‌ها، این زنبور‌ها هستند که از وحشتناک‌ترینِ حقّه‌ها برای زادآوری سود می‌برند. زنبوری به نام علمی “ریکلینرویلوس نیلسنی،” تخم خود را فقط بر روی انواعی از عنکبوتیان، که تارهای حلقه‌ای بزرگ می‌تنند، جاسازی می‌کند! زمانی که لارو زنبور سر از تجم بیرون می‌آورد، بلافاصله شروع به مکیدن خون عنکبوت میزبان می‌کند. عنکبوت در این وهله‌ی زمانی نمی‌میرد و لارو آن‌قدر در خون‌خواری خود دقت عمل نشان می‌دهد که عنکبوت تا زمان بافتن یک تور کامل، زنده می‌ماند. اما جالب‌ترین نکته مسئله زنده ماندن و تنیدن تار نیست! نکته جالب ، بافندگی به میل مهمان‌ ناخوانده است! جایی که تور دیگر حالت شکاری ندارد و در عوض به شیوه‌ای بافته‌شده که گهواره‌ای بسیار مستحکم برای لارو باشد! باید توجه داشت که در مدت زمانی که عنکبوت کار می‌کند، لارو زنبور پیوسته بر پشتش سوار است و از میزبان محکوم به مرگش سواری می‌گیرد! سواری به میل خودش!

به لاروی که روی پشت عنکبوت جا خوش کرده است دقت کنید. مدت زمان زیادی طول نخواهد کشید  که لارو آن‌قدر بزرگ شود که میزبان را به آخر خط برساند! این عنکبوت و تمام داری‌اش همه و همه محکوم به فنا و نابودی‌اند!

اگر عنکبوت ما از پیش تاری تنیده باشد، به فرمان لارو تمام تار تنیده قبلی خود را طوری جمع می‌کند، که تماماً آماده‌ی نگه‌داری از لارو باشد. برای مثال تار منظم و روتینی که عنکبوت درخال عادی می‌تند از اشکال منظم هندسی تشکیل شده و قابلیت شکارکنندگی بالایی دارد. این تار در به دو دلیل باید توسط میهمان ما، که در اینجا لارو زنبور است، تخریب شود:
اول این که تور شکاری برای خود لارو هم خطرناک و دست و پا گیر است.
دوم این که ورود هر گونه حشره‌ی دیگر به عنوان طعمه می‌تواند همه‌ی کاسه کوزه‌ی زنبور و لاروش را جمع کند!

پس از جمع‌آوری هر قسمت از تور، عنکبوت، آن را به حالتی کاملاً غیر‌متعارف، قدرتمند‌‌‌تر و در عین حال ساده‌تر باز می‌تند. این موضوع را کیزیو تاکاسوکا، که در دانشگاه کوب ژاپن، در مورد رفتار‌های جانوری مطالعه می‌کند، برای ما شرح می‌دهد.

تور سمت چپ، توری عادی است که عنکبوت درحالت معمول می‌تند، امّا تور سمت راست، توری است که به میل مهمان ناخوانده تندیده شده، توری اختصاصی برای لارو!

در همین حال، زمانی‌که کار عنکبوت به پایان می‌رسد لارو ما، که تقریباً دیگر بالغ شده است، میزبان عنکبوتی خود را که تا همین لحظه هم از او تغذیه کرده بود را، این بار با سرعت هولناکی، تا آخرین قطره‌ی خون می‌مکد و سپس، عنکبوت را که دیگر جز پوسته‌ای از آن باقی نمانده، از هوا به دل جنگل پرت می‌کند! از این قسمت داستان به بعد، لارو  طناب ابریشمی‌ای را در میانه‌ی تور تازه‌ساخت میزبانش تنیده و خود را به آن قفل می‌کند! اینجاست که طناب‌های غیر‌متعارف و قدرتمند به کمک او آمده و او را در جنگلی که لبریز از خطرات و تهدیدات است، در ارتفاعی ایمن در جنگل آویزان نگه می‌دارند. پس از گذشت ۱۰ روز از پیله سازی لارو، او در هیبت زنبوری تازه‌نفس به سمت جنگل بی‌نهایت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بال می‌گشاید.

زنبور جواهری یا زنبور سوسری!

در ادامه‌ی ماجراجویی‌ها، زنبوری را بررسی می‌کنیم که بیشتر از یک حشره به یک تیکه جواهری زمرّدی شبیه است! آری زنبور ما این پای زیبایی را حتی به نام خود نیز کشانده است، زنبور جواهری…

در این مدل از زنبورها زنبور ماده از یک سوسری (cockroach) برای پیش برد اهدافش استفاده می‌کند. بگذارید قبل از هر گونه اسپویلی داستان را از اول برایتان بازگو کنم! زمانی که وقت زادآوری یک زنبور جواهری، که عموماً (!) زنبور‌های این گونه ماده هستند، فرا می‌رسد، مادر در به در به دنبال یک سوسری می‌گردد. سوسری داستان ما (که در واقع ما ایرانی‌ها، بیشتر، همه‌ی این دست موجودات را سوسک می‌نامیم!)، زمانی‌که در مقابل یکی از این زنبور‌ها از خود رونمایی کند، بالاجبار وارد مسیر عجیب و غریبی می‌شود که راه بازگشتی ندارد، راهی به نام زامبی شدن!

برای آگاهی بیشتر در مورد این دو حشره، توصیه می‌کنیم که حتماً کادر مربوط به هرکدام را بخوانید:

زنبور جواهری یا زنبور سوسری
  • نام علمیAmpulex compressa
  • رده: از خانواده Ampulicidae
  • گونه‌های جنسیتی: بیش‌تر (در حدود ۹۵ درصد موارد) مادّه
  • زادآوری: شیوه‌ای نا‌متعارف، با استفاده از حشره‌ای از خانواده‌ی بزرگ cockroach
  • ناحیه بومی: نواحی گرمسیری، جنوب آسیا و آفریقا

 

یک سوسری ۴۵ تا ۵۰ میلیون ساله، که میلیون‌ها سال قبل، اتفاقی در میان شیره‌ی کهربا به دام افتاده است!
  • نام علمی: Cockroach
  • رده: Blattodea
  • گونه‌های جنسیتی: نر و ماده
  • گونه‌ها: ۳۰ گونه مختلف و هم‌زیستی انسانی در ۴ هزار و ششصد مکان متفاوت
  • زادآوری: جفت‌گیری و لقاح
  • ناحیه بومی: تقریبا تمام نقاط جهان! از مناطق سردسیری گرفته تا مناطق استوایی و گرمسیری. البته از نظر ابعاد، گونه‌های نواحی گرمسیری نسبت نواحی معتدل، به مراتب درشت هیبت‌تر هستند.
  • پیشینه: این گونه از حشرات جزء باستانی‌ترین موجوداتی هستند که از دوره‌های بسیار دور زمین‌شناسی تا به امروز دوام آورده‌اند. قدمت حضور آن‌ها در کره‌ی زمین، به ۳۲۰ میلیون سال قبل باز می‌گردد! هرچند که از گذشته تا به امروز تغیراتی داشته‌اند، اما برخلاف باور عموم، آن‌ها در ابعاد و اندازه‌های امروزی خود می‌زیسته‌اند، نه درشت‌تر یا غول‌آسا!

 

در این میان زنبور جواهری در موقعیتی مناسب به طرف سوسری حمله کرده و دو بار او را نیش می‌زند! (اسلاید‌های ادامه مطلب، شفاف‌ترین بیان ممکن را به شما نشان خواهند داد). سوسری پس از نیش خوردن، جا گذاشته شده و به امان خود رها می‌شود، توجه کنید که زامبی شدن ورای مردن است و در واقع بگذارید راحت بگویم، صد رحمت به مردن! جاندار ما کاملاً زنده و سر حال می‌ماند ولی دیگر کنترلی بر خود ندارد و بی اراده می‌شود. پس از گذشت مدتی از این واقعه، زنبور باز می‌گردد و با مزه‌مزه کردن ذره‌ای از خون سوسری، از میزان تأثیر نیش‌هایش مطمئن می‌شود. (اسلاید‌ها رو نگاه کن!)

سپس سوسری را از شاخک‌هایش گرفته و با پای خودش به سمت لانه می‌کشاند. سوسری کوچک‌ترین مقاومتی از خود نشان نداده و داخل لانه می‌شود. زنبور بلافاصله مشغول به کار شده و به دنبال جایی برای تخم‌گذاری می‌گردد، جایی مناسب روی بدن سوسری! زمانی‌که بهترین جای ممکن را یافت، تخم را کار گذاشته و سوسری را با تخم تنها می‌گذارد، لانه را با هرچیزی که دم دستش باشد، پر کرده و محل را ترک می‌کند. سوسری زنده است، نفس می‌کشد، ولی در عمق لانه‌ای تاریک بی‌اراده انتظار سر بر آوردن لاروی را می‌کشد که غذایی جز سوسری زنده، که تقریبا سه چهار برابر مادرش وسعت دارد، نخواهد یافت!
آری سوسری محکوم به مرگی دردناک در عمق زمین است، جایی که ذرّه ذرّه از درون، خورده خواهد شد و این را ذرّه ذرّه حس خواهد کرد. بعد از گذشت حدود یک ماه از واقعه، زنبور بالغ جدیدی از دل سوسری سر بر آورده و از لابه‌لای خار و خاشاک جلوی لانه به دنیایی جدید سلام می‌کند!

آخرین ایستگاه زامبی‌های طبیعت! باز هم ایستگاهی انگلی!

حلزون‌ها خودکشی می‌کنند!

تا اینجای کار دو زنبور را که به طور هولناکی برای فرزندان نازنازی خویش مادری می‌کردند را شناختیم! اما بگذارید وارد داستان سوم این قسمت از ماجراجویی شده و با انگلی آشنا شویم که ید طویلی در زامبی‌کنندگی دارد!

در جنگل‌های استوایی کرم پهنی به نام علمی لوکوکلوریدیوم پارادوکسوم (Leucochloridium paradoxum)، چرخه‌ی زندگی عجیبی را در فرایند تکاملی خود برگزیده است، چرخه‌ای که از عمق جنگل تا دل آسمان ادامه می‌یابد! بگذارید اصل مطلب را کوتاه برایتان بازگو کنیم. (در ضمن، فیلم کامل این بخش را در ادامه این مطلب می‌توانید تماشا کنید.)

قضیه درست از جایی کلید می‌خورد که حلزونی به طور کاملاً ناخواسته تخم‌های کرم پهن داستان را می‌بلعد! بله اول همه چیز خوبست و اتفاقی نمی‌افتد، اما رفته رفته چیزی در میان سر حلزون از خود رو نمایی می‌کند! اتفاقی که دارد رخ می‌دهد، در واقع، رشد بی‌امان کرم پهن در درون شاخک‌های چشمی حلزون است. مغز حلزون از این رشد سرسام‌آور بی‌گزند نمانده و کاملاً تحت فرمان انگل قرار می‌گیرد. درست حدس زدید حلزون از اینجا به بعد به زامبی تبدیل شده است، اما ویژگی خواصی نیز پیدا کرده‌ که موضوع را از این هم جذاب‌تر می‌کند! زمانی‌که کرم پهن درون شاخک‌های چشمی حلزون رشد می‌کند، و شاخک‌ها را به تابلوهایی برای جلب توجه تبدیل کرده و با آن‌ها کاری می‌کند که دقیقاً همچون کرم‌هایی چاق و چله‌ وول بخورند، کرم‌هایی که در منوی غذایی میزبان دوم جایگاه والایی دارند!

حلزون عجیبی است، نه؟ امّا اشتباه نکنید این یک ویژگی نیست! به شاخک‌ها با دقت نگاه کنید، این شاخک‌ها حالا تابلوهایی هستند که مدام در حرکتند و تا حلزون را طعمه‌ی پرنده نکنند، دست از سر او بر نخواهند داشت!

در ادامه حلزون تحت فرماندهی انگل مهمان، از عمق جنگل خارج شده و از درختی بالا می‌رود. حلزونی که در نمور‌ترین و تاریک‌ترین نقاط می‌زیست، اکنون در زیر نور مستقیم خورشید از درختی بالا و بالاتر می‌رود. این را نیز به موضوع اضافه کنید که حلزون ما حالت عادی هم ندارد و به شدت به چشم می‌زند! آری، حلزون دست به خود کشی زده است! پرنده‌ای که میزبان دوم کرم پهن است با دیدن این صحنه وقت را تلف نمی‌کند و حلزون را شکار کرده و می‌خورد. در این بین کرم پهن بلافاصله وارد بدن پرنده شده و در معده‌ی او به استمرار چرخه پرداخته و تخم‌ریزی می‌کند. تخم‌هایی که قرار است در فضولات پرنده به جنگل باز گشته و خوراک حلزون‌های از همه جا بی‌خبر شوند!

فیلم فوق‌العاده جذّاب قسمت پایانی رو ازدست ندید!:

 


با سری ماجراجویی‌های دکتر مجازی همراه باشید تا متفاوت‌ترین موضوعات مطرح در جهان را به شکلی کاملاً متفاوت برایتان روایت کنیم

نظرات خودتون را در پایین صفحه  با ما به اشتراک بگذارید…


 

http://www.aparat.com/v/YzgyI
حسین مصطفی‌نژاد


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید