انتشار این مقاله


قسمت پنجم ماجراجویی؛ اجساد اورست!

در این مقاله سعی داریم به کوهنوردانی بپردازیم که سال‌هاست در آغوش معشوق خویش، اورست، آرام گرفته‌اند


این پنجمین قسمت از سری ماجراجویی‌های دکتر مجازی است.

در جهان پر تلاطم ما همیشه کسانی بوده و هستند که چون پروانه‌ای در راه عشق و علاقه خود جان داده‌اند و به معنای واقعی کلمه در مسیر رسیدن به آن‌ها جزئی از مسیر شده‌اند و با معشوق یکی شده‌اند! در این مقاله هم که به قرار بیشتر مقالات این فصل از ماجراجویی‌ها، کما بیش بوی مرگ می‌دهد، به بررسی عاشقانی خواهیم پرداخت که سال‌هاست در کالبد معشوق خویش مانده‌ و جزئی از آن شده‌اند! آری در این مقاله سفری می کنیم به سرد‌ترین، کم اکسیژن ترین، و مرتفع ترین نقطه جهان، جایی در فلات تبت، جایی در میانه رشته کوههای هیمالیا، درست حدس زدید! اورست

در این قسمت از ماجراجویی‌ها به چند تن از کوهنوردانی خواهیم پرداخت که سال‌هاست در میانه‌ی اورست، یخ‌زده و مرده‌اند! و هنوز هم که هنوز است در آنجا مانده‌ و به راهنمایی بر بخشی از مسیر صعود کوهوردان تبدیل شده‌اند! بگذارید به سراغ این عاشقان اورست برویم…

عاشقانِ مانده در کالبد معشوق

اورست بلند‌ترین نقطه روی کره‌ی زمین است که اولین بار توسط ادموند هیلاری، در سال ۱۹۵۳ فتح شد و بسیاری از مشتاقان کوه و ارتفاع را به میدان پر شور فتح اورست وارد کرد و پس از او هزاران ماجراجو راه اورست را در پیش گرفتند تا قدم در راه او نهند و اورست را فتح کنند. فرایند فتح اورست مراحل پیچده و مرگباری را در بر می‌گیرد و حدوداً دو ماه به طول خواهد انجامید! در این بین تا رسیدن به قله ۵ کمپ مختلف با فواصل چند روزه از یک دیگر وجود دارند، کمپ‌هایی که هر یک شرایط خاص و خطرناک خود را دارا می‌باشند. به تصویر زیر با دقت نگاه کنید:

بر اساس این تصویر اولین کمپ در واقع کمپ پایه یا base camp، نامیده شده و سایر کمپ‌ها شماره‌هایی از ۱ تا ۴ را به خود اختصاص می‌دهند. در میانه‌ی کمپ‌های ۳ و ۴ کوهنوردان از محدوده‌ای عبور خواهند که به محدوده مرگ، خوانده می‌شود! این نامبه این خاطر بر این ناحیه نهاده شده است که در این ارتفاعات میزان اکسیژن به شدت کاهش یافته و کوهنوردان در خطر مرگ قرار می‌گیرند!

Green Boots

 green boots
چکمه‌های سبز

فردی که در تصویر مشاهده می‌کنید، یکی از معروف‌ترین علامت‌های رهنمایی برای اورست پیمایان است! این جسم یخ‌زده، که به چکمه‌های سبز معروف است، بر طبق نظریه‌هایی، باید متعلق به کوهنوردی هندی باشد که در سال ۱۹۶۶ به کلی در اورست گم شد! هرچند که هنوز اساسی و درست این فرد شناسی نشده است!

در سال ۲۰۰۶، دیوید شارپ، کوهنورد دیگری بود که به دلیل کمبود اکسیژن دچار نارسایی‌های حیاتی شد و درست در جایی کنار گرین بوتز، در حالی که چندین گروه کوهنوریدی از کنارش عبور کردند، پس از مدتی جان خود را از دست داد و در همان جا ماند! هیچ کدام از افرادی که او را در حال احتزار دیده بودند به کمکش نشتافتند و او در حالی مرد، که چند ده نفر کوهنورد از کنارش عبور کردند!

دیوید شارپ

George Mellory

george mallory
جورج ملوری

یکی از مشهور‌ترین کوهنوردانی که برای مدت بیش از ۷۵ سال در اورست مفقود شده بود، جورج ملوری است که در سال ۱۹۹۹ جسد او در محدوده مرگ و در جایی که کوهنوردان عموماً ان‌ها مورد استفاده نمی کنند، یافت شد! جسدی که به علت برودت هوا در ارتفاع بیش از ۸۰۰۰ متری کالبد خود را حفظ کرده بود. این جسد از روی نام دوخته شده‌ی جورج ملوری بر کاپشن کوهنوری‌اش، شناسایی شد، تصویر زیر شرایطی است که او گروه جستجو با آن مواجه شدند:

جورج ملوری در محدوده‌ی مرگ…!

به تصویر دقت کنید!
شما جسدی را مشاهده می‌کنید که پس از ۷۵ سال سالم مانده است! ولی در کنار این موضوع شگفت‌انگیز بدک نیست که به فرسایش خاک اطراف جسد ملوری، در این ۷۵ سال نیز نگاهی بیندازید!

sergio and francis

Sergio and Francis
سرجیو و فرانسیس

یکی از دراماتیک‌ترین رویداد‌های اورست مرگ این زن و شوهر کوهنورد در آنجاست! داستان از جایی کلید می‌خورد که که این زوج کوهنورد تصمیم می‌گیرند اورست را فتح کنند، تصمیمی که جامه عمل به تن می‌کند و آن‌ها در سال ۱۹۹۸ به این مهم دست می‌یابند، اما در مسیر بازگشت، اتفاقی همه چیز را تغییر می‌دهد! در فاصله کمپ‌های ۳ و ۴، در اثر رو به رو شدن با کولاک فرانسیس از گروه جدا شده و جا می ماند و مسیر را گم می کند، در این بین سرجیو که از موضوع بی خبر است تا رسیدن به کمپ متوجه نبود فرانسیس نمی شود، زمانی که به کمپ می‌رسند، سرجیو متوجه می‌شود که اتفاقی برای فرانسیس افتاده و او از گروه جدا شده است! او سریع به بالا رهسپار شده و به دنبال فرانسیس می‌گردد، گروهی که در پی فرانسیس در منطقه پخش شده بود، صبح روز بعد او را نیمه جان و در حالی در یکی از مسیر‌های فرعی کمپ چهارم یافت، که داشت چند کلمه را زمزمه می‌کرد! “من رو تنها نذارید!” او پس از نیم ساعت از پیدا شدنش، در اثر سرما درگذشت! این درحالی بود که سرجیو در جای دیگری هنوز به دنبال فرانسیس می گشت! و متاسفانه چند روز بعد جسد سرجیو در حالی که کاملاً منجمد شده بود در در فاصله کمی از محل فوت فرانسیس پیدا شد…

محلی که فرانسیس پیدا شد

جسد سرجیو، چند صد متر آن‌ طرف‌تر!

در ماجراجویی‌های دکتر مجازی ببینید، بخوانید و لمس کنید!

می‌توانید در انتهای این صفحه نظرات خود را با ما در میان بگذارید…

حسین مصطفی‌نژاد


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید