بدیههگویی زیادی یا بامزه بودن؛ از رفتار تا اختلال روانی.
شاید شما کسی را بشناسید که تحت هر شرایطی خندان است و همواره جوک میگوید و سعی دارد دیگران را بخنداند و بیشتر از همه به جکهای خودش میخندد. حتی شاید افرادی را بشناسید که با استفاده از همین بدیههگوییشان زندگیشان را میگذرانند. و یا کسانی که در جدیترین مکالمات هم حتی شوخی میکنند. در برخی از موارد این افراد به حالت یا بیماری مبتلا هستند که Witzelsucht نام دارد.
مقاله مرتبط: با ۱۰ اختلال شایع شخصیتی آشنا شویم!
کسی که به این حالت مبتلا است همواره دوست دارد در میان صحبتهایش شوخی بکند و جوکهایی بگوید که حتی خیلی خندهدار هم نیستند.
Witzelsucht در لغت به معنا “اعتیاد به شوخی کردن” یا “مانیای شوخی کردن” است. البته این بیماری، ناشی از حالات رفتاری یک نفر نیست و فرد ارادهای روی این کارش ندارد و به خلقوخوی فرد بستگی ندارد. در واقع این حالت یک مشکل عصبشناختی است.
این بیماری خیلی نادر است و به نظر میرسد در این افراد قسمت راست لوب قدامی مغز دچار مشکل شده است. لوب فرونتال یا قدامی مغز مسئول احساسات و شوخطبعی انسان است و زمانی که فردی این بیماری را داشته باشد همیشه فکر میکند که جوکهای خودش خیلی خندهدار هستند ولی هیچ احساسی نسبت به شوخیهای دیگران ندارد. البته چگونگی آسیب وارد شده به لوب فرونتال مشخص نیست و اگر این مورد مشخص شود میتواند به پزشکان کمک کند تا بتوانند این حالت را کنترل کنند، یعنی فرد حس شوخطبعی نرمالی داشته باشد.
برای مثال به جوکی که ممکن است از این افراد بشنوید، توجه کنید:
دو تا ماهی داخل یک تانکر بودند. یکی رو به اون یکی میکنه و ازش میپرسه که “بلدی ماشین برونی؟”
ممکن است شما به این شوخی کمی بخندید یا اصلا نخندید ولی حداقل برای لحظهای به ارتباطات آن فکر میکنید و درآخر اگر ارتباط جالبی داشت، شاید لبخند بزنید. دلیلش شاید این باشد که ایده ماهیای که حرف میزند خودش جالب است، حال اگر ماهیای بتواند رانندگی هم بکند شاید برایتان جالب باشد.
جوکها، بخصوص جوکهایی که پدرها معمولا تعریف میکنند بیشتر جنبه یادگیری دارند تا خندیدن؛ همانطور برنده جایزه نوبل، Richard Feynman، در مورد این جوکها میگوید که این جوکها “شروع کشفهای بیشتر” است. و به دلیل این که لوب قدامی مغز مرکز آنالیز و حل مسئله افکار و شنیدههای ماست، به نوعی این قسمت است که مسئول درک کردن جوکها است و در نتیجه نوروترنسمیترهای مورد علاقهاش که دوپامین و سروتونین است را ترشح میکند.
کسی که به Witzelsucht مبتلا است، لوب قدامیاش عملکرد مناسبی ندارد و مغزش به نوعی ناقص است که نمیگذارد افکار یا شنیدههای سخت و پیچیده را درک کند، مخصوصا اگر آن را از کس دیگری شنیده باشد؛ مانند جوکی که کس دیگری برای او تعریف میکند.
به همین دلیل است که آنها چون نمیتوانند ارتباطات لازم برای فهمیدن آن سخن پیچیده ایجاد کنند، پس منظور فرد مورد نظرشان را نمیفهمند که در نتیجه به آن نمیخندند. همینطور به دلیل مشکل ارتباطی که لوب قدامی با مغز دارد، علاوه بر این که نمیتوانند منظور افراد دیگر را بفهمند، حتی افکار کمی پیچیده خودشان میتواند مکانیسم درک و خندیدن را در آنها غیرفعال کند که در نتیجه همیشه فکر میکنند که جوک هوشمندانهای میگویند و انتظار خندیدن از دیگران دارند.
علاوه بر مشکل مطرح شده در بالا، این افراد از علائمی مانند میل جنسی بالا و اختلالات اجتماعی رنج میبرند که به همین دلیل است که فهمیدن موقعیت و منظور آنها در اجتماع مشکل است و این افراد به درستی درک نمیشوند.
شاید برایتان جالب باشد
در بیشتر زبانها شوخی کردن وجود دارد، بخصوص در زبانهای با دایره لغت بالا؛ مثلا در زبان انگلیسی. نکته مهمی که یک زبان را از بیگانه بودن با شوخی دور میکند، داشتن دایره لغات بالا است که در نتیجه افراد بتوانند با کلمات بازی کنند و این کاری است که همیشه در شوخیها مورد استفاده قرار میگیرد.
مقاله مرتبط: شوخطبع باشید تا جذابتر به نظر آیید!
خیلی مفید بود ممنون?