به عقیدهی من شما شادی را در خودتان سرمایه گذاری میکنید. چیزی که کسی نمیتواند آن را، زمانی که شما را ترک میکند با خود ببرد. هنگامی که در شادی زندگی میکنید، چیزهای به ظاهر بی اهمیت در زندگی برای شما ارزش پیدا میکند، مثلاً لحظات آرامی که با دیگران به اشتراک میگذارید، در دستاوردهایتان، دنبال رویاهای خود رفتن، استفاده کامل از استعدادها و تواناییهای خود، اعتماد به نفس خود را افزایش میدهید، اعتماد به نفس، و درک کنید که شما همه چیز دارید و کامل هستید. این شادی و ظرافت در زندگی است.
اما چه کار میکنید، هنگامی که شما به دنبال یافتن شادی در کسی غیر از خودتان هستید، و آنها شما را ترک میکنند، مثلاً از طریق مرگ، روابط شکست خورده، طلاق یا جدا شدن بواسطهی زمان و فاصله؟ آیا شما محکوم هستید که برای همیشه گمشده، افسرده و بدون هدف باشید؟ برای کاهش این احساسات قدرتمند چه کاری میتوانید انجام دهید و به خودتان رضایت دهید؟
اول، پیدا کردن کسی که میتوانید صادقانه در مورد احساسات خود با او صحبت کنید
این فرد ممکن است یکی از عزیزان، یک دوست نزدیک، مشاور روحانی، مشاور یا درمانگر باشد. اگر پس از ترک منبع شادی زندگیتان به طور جدی احساس افسردگی میکنید، مشاوره حرفهای با یک روانشناس یا روان درمانگر ممکن است عاقلانهترین انتخاب باشد.
آنچه شما به سرعت یاد میگیرید این است که در این گونه احساسات تنها نیستید. گم شدن بدون جهت، از دست دادن تمایل یا توانایی لبخند زدن و حضور در لحظه، تجربهای دردناک است که بسیاری از مردم آن را تجربه کردهاند. من پدر و مادر بیولوژیکی خود، همراه با پدر خوانده، خواهر و برادر، دو خاله و چهار پدربزرگ و مادربزرگم را با مرگ از دست دادهام.
در حالی که هر فرد غم و اندوه و اختلالات متفاوتی را تجربه میکند، آنها باید از مراحل مختلف گرایش به حرکت گذر کنند. گاهی اوقات آنها نمیتوانند این کار را خودشان به تنهایی انجام دهند. غم و اندوه حل نشده و یا غم و اندوه طولانی نیاز به کمک حرفهای دارد. هنگامی که در عمق و غم و اندوه بیش از حد از دست دادن هستید، بازگشت شادی غیر ممکن بنظر میرسد. این کار ممکن است اگرچه به زمان نیاز دارد.
دوم، بخاطر همه چیزهایی که در اختیار دارید سپاسگزار باشید
این حرف شامل سلامتی شما، خانه، شغلی یا حرفهای که رضایت بخش است، دوستان خوب، پول در بانک، توانایی سفر، سرگرمیها یا فعالیتهای تفریحی که لذت میبرید، میباشد. علاوه بر چیزهایی که اکثر مردم به عنوان منابع موفقیت در نظر میگیرند، آنها میتوانند نشانههای یک زندگی شاد و پربار نیز باشند. در حالیکه ممکن است برخی از درد و رنجهای عاطفی در حال حاضر در زندگی شما وجود داشته باشد، قدردانی خود را از چیزهایی که در زندگی دارید، و به شما کمک میکند تا پایه و اساس خود را تقویت کنید. از دست ندهید.
سوم، شروع به ساختن برنامهها کنید
شما از انجام چه کاری بیشترین لذت را میبرید؟ برنامههایی را که شامل این فعالیتها است، بسازید. آیا میل دارید که سفر کنید؟ شروع به نقشه برداری از مقصد و جمع آوری اطلاعات در مورد منطقه بکنید. آیا مهارت، سرگرمی یا فعالیتهای تفریحی وجود دارد که میخواهید یاد بگیرد؟ آیا شما علاقه مند به بازگشت برای به پایان رساندن کاری برای به دست آوردن درجه یا اضافه کردن یکی دیگر ازآن هستید؟
اینکه به خودتان بگویید که شما زمان، پول، توانایی و یا کسی که با او این فعالیتها را انجام دهید ، را ندارید، تنها بهانهای برای ادامه دادن دادن به زندگی بدون شادی و غیرسازنده است. تنها راه برای انجام کارهای به یاد ماندنی و پاداش دادن به خودتان این است که فعالانه گام بردارید. کشف آنچه که شما میخواهید انجام دهید، برنامه ریزی که میتوانید برای رسیدن به اهداف خود دنبال کنید. خوشبختی زیاد در درگیر شدن در تعقیب و فعالیت است که به زندگی شما کمک میکند.
چهارم، بیرون بروید
ماندن در خانه هیچ کاری برای خلق و خوی شما انجام نمیدهد. شما باید با مردم باشید، هر چند که ممکن است زمانی که احساس افسردگی یا اضطراب دارید، در تلاش برای رد شدن از یک شکست، یا رنج از دست دادن احساسات، مالی، جسمی یا اجتماعی هستید این آخرین چیزی باشد که میخواهید انجام دهید.
واقعیت این است که وقتی شما با دیگران هستید، فرصت کمتری برای ناراحتی و افکار منفی دارید. غلبه بر این کسری مستلزم آن است که شما از خانه بیرون بروید و مایل باشید با دیگران ارتباط برقرار کنید. نه تنها این به شما کمک میکند که بخشی از جاهای خالی را پر کنید، بلکه یک اندازه گیری از کنترل را به زندگی شما برمیگرداند. به جای همیشه واکنش نشان دادن، کمک میکند فعالانه عمل کنید. همانطور که برای بهبود کلی، تنها به زمان نیاز است