انتشار این مقاله


چگونه زندگی بهتر می‌شود؛ بدن معجزه آسای شما

داشتن باور درست و صحیح، کلید موفقیت است!

فصل هفدهم از کتاب How life works | اثر Andrew Matthews

بدن معجزه آسای شما

اگر به هر گروه از بیماران یک قرص ساده‌ی شیرین برای درمان بیماری آسم، افسردگی و یا آلرژی بدهید، حدود ۳۳ درصد از آن‌ها بهبود می‌یابند و یا رو به بهبود پیش می‌روند! علم پزشکی این کار را تاثیر دارونماها نامگذاری می‌کند.

می‌گویید: “بسیار خوب، دارونماها ممکن است جوابگوی آنچه در ذهن هست باشد مثل افسردگی اما در رابطه با مشکلات واقعی و اساسی جسمی چطور؟ بیماری‌های فیزیکی چون آرتروز؟!

جراحی جعلی

دکتر Bruce Moseley جراح ارتوپد، مولف راهنمای تحقیق دانشکده پزشکی بیلور تحقیقی را آغاز کرد تا مشخص کند کدام فرآیند درد بیمارانی که از زانو درد شدید دارند کاهش می‌دهد. ۱۸۰ بیمار در این تحقیق حضور داشتند که به سه گروه ۶۰ نفری تقسیم شدند.

  • گروه الف جراحی شدند: Moseley غضروف آسیب دیده‌ی زانو را تراشید.
  • گروه ب جراحی شدند: Moseley مفصل زانوی آسیب دیده را ترمیم کرد و هر ماده‌ای که ممکن بود درد ایجاد کند برداشت.
  • گروه ج، گروه دارونما تحت عمل جراحی جعلی قرار گرفتند. Moseley سه برش روی پوست آن‌ها ایجاد کرد تا وانمود کند که بر روی آن‌ها جراحی انجام داده است. پس از چهل و پنج دقیقه برش‌ها را بخیه زد.

به گروه دارونما به مدت دو سال گفته نشد که جراحی واقعی نداشته‌اند. پس از دو سال به آن‌ها گفتند: “ما به شما کلک زدیم. شما جراحی نشده‌اید!”

و نتیجه؟

گروه الف و ب که جراحی واقعی داشتند بهبودشان درست همانگونه بود که انتظار می‌رفت. برای گروه دارونما که جراحی نشدند میزان بهبود به اندازه‌ی همان دسته از بیمارانی بود که جراحی شده بودند. یکی از اعضای گروه دارونما Tim prerz فقط می‌توانست با عصا راه برود. پس از جراحی جعلی او می‌توانست با نوه‌هایش بسکتبال بازی کند.

دکتر Moseley مشاهده کرد هرچه میزان درمانی که بیماران فکر می‌کنند خواهند داشت گسترده‌تر باشد تاثیر دارونماها هم بیشتر خواهد بود؛ به طور کلی قرص‌های کوچک به اندازه‌ی قرص‌های بزرگ در دارونماها تاثیر ندارند و قرص‌ها به اندازه‌ی نوشیدنی‌ها اثر ندارند و داروهای نوشیدنی به اندازه‌ی عمل‌ها اثر ندارند…
این همان قدرت باور است!

این مسئله نباید ما را شگفت زده کند. اولین آزمایش‌های دارونماها در سال ۱۸۰۱ انجام شد و تحقیق و بررسی دارویی از آن زمان تاکنون ادامه پیدا کرد تا همین پدیده اثبات شود.

این چطور امکان پذیر است؟

در اینجا مواردی وجود دارد که ما مطمئنا میدانیم: خواه زخم‌های شما خوب شده باشد، خواه افسردگیتان را درمان کرده باشید و یا اینکه درد آرتروز زانویتان از بین رفته باشد… این‌ها همگی بستگی به باور شما دارد. این مسئله سوالاتی ایجاد می‌کند:

دارونماها جوابگوی یک سوم از بیماران می‌باشند پس چرا تمامی بیماران نمی‌توانند توسط آن بهبود یابند؟

شاید به این دلیل باشد که داروهای واقعی برای تمامی بیماران موثر نیستند. باور، بخشی از معادله است و برخی از بیماران باور ندارند که می‌توانند درمان شوند. عجیب است که برخی از بیماران خودشان نمی‌خواهند تا درمان شوند.

چرا دارونماها اثرگذارند؟

یک قرص شیرین و یا یک عمل جراحی فرضی به ما توقع و امید می‌دهد. هنگامی که باور داشته باشید، انرژی شما تغییر می‌کند. وقتی که احساس بهتری داشته باشید بهتر التیام می‌یابید.

وقتی که بیماران فهمیدند دارونما به بهبود بدن آن‌ها کمک کرده است معمولا دست پاچه می‌شدند به طوری که می‌گفتند: یک قرص شیرین حال مرا بهتر کرده است! همه‌ی این‌ها در ذهن من بوده است؟ آیا من دیوانه‌ام؟!
آنچه باید بگوییم این است که: یک قرص شیرین حال من را بهتر کرده است. من فردی معجزه آسا هستم.

چگونه ذهن می‌تواند بر روی سلول‌های بدن تاثیرگذار باشد تا وقتی که ما حتی نمی‌دانیم که بدنمان به چه چیز نیاز دارد تا مشکل را برطرف کند و بر درمان اثر کند؟!

درست است. شما هیچ وقت راهنما و نشانه‌ای در رابطه با اینکه بدنتان چگونه کار می‌کند نداشته‌اید.
وقتی که دست خود را می‌برید آیا باید به زخم فکر کنید که بافت آسیب دیده را به وجود آورده است، خوب شدن یا رشد مویرگ‌ها؟ وقتی که پیتزا می‌خورید آیا باید بر هضم غذا تمرکز کنید؟ در رابطه با جایگزینی لایه‌ی کل شکم خود چه می‌دانید؟ (که هر دو روز یکبار اتفاق می‌افتد) و یا ایجاد صفرا در بدن و یا رشد ناخن‌ها؟!

در حال حاضر سلول‌های بدن شما در حال هضم، تنفس، خارج کردن مواد سمی و ارسال پیام هستند. ۱۰۰.۰۰۰ واکنش شیمیایی در هر سلول از بدن شما در هر ثانیه اتفاق می‌افتد. هر سلول مانند یک دنیای کامل است. فقط در یک سلول از سوراخ بینی شما، کبد یا مقعد شما ۶ میلیون کار در هر ثانیه در حال انجام است.

شما ۵۰ تریلیون سلول در بدنتان دارید بنابراین ۳۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ کار در حال انجام در بدن شما در هر ثانیه است. شما چقدر راجع به آن می‌دانید؟ این ضمیر ناخوآگاه شما است که به آن رسیدگی می‌کند. شما یک مسافر رهگذر هستید.

اما این ژن‌های من است!

می‌گویید: “بسیار خوب! اما باید برای کاری که ذهن می‌تواند انجام دهد محدودیتی وجود داشته باشد. آیا سلامتی با ژن‌ها تعیین نمی‌شود؟!”
در دهه‌ی ۱۹۶۰، حتی خیلی قبل تر از آنکه ما در رابطه با ژنتیک چیزی شنیده باشیم دکترBruce Lipton سلول های بنیادی را کپی می‌کرد و DNA را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌داد. در کتاب پر فروش او تحت عنوان “زیست شناسی باور” Lipton از تحقیقات حدودا پنجاه ساله استفاده می‌کند تا توضیح دهد که ما در فرض اینکه زندگیمان به وسیله‌ی ژن‌هایمان تعیین شده است بسیار خوش‌بین و هیجان زده بودیم.

دکتر Lipton می‌گوید:

ژن‌های شما تنها نقشه‌ی پیش ساخته‌ای است برای آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد. نقشه‌ی پیش ساخته یک طرح و یا یک احتمال است. برای مثال اگر شما نقشه‌ی پیش ساخته برای ساختن یک کتابخانه را داشته باشید و نقشه را در قفسه‌ی خود بگذارید، کتابخانه هرگز ساخته نمی‌شود. نقشه‌ی پیش ساخته نمی‌تواند کتابخانه را بسازد. شرایط لازم برای ساخت کتابخانه شامل شما و ابزار آچار و پیچ گوشتی می‌شود.

در رابطه با ژن‌های شما هم همینطور است. ژن‌های شما مانند بمب‌های ساعتی نیستند که منتظر انفجار باشند. اینکه ژن‌های شما چه رفتاری دارند بستگی به شرایط دارد. گاهی اوقات لازم است که DNA شما روشن یا خاموش شود. آنچه DNA را روشن یا خاموش می‌کند شرایطی است که شما با شیوه‌ی زندگی خود و افکارتان در سطح کوانتومی (که ماده به وجود می‌آید و از بین می‌رود) به وجود می‌آورید.

دکتر Lipton  به کار پزشک و دانشمند برجسته دکتر Dean Ormish اشاره می‌کند. Lipton می‌ گوید:

Ormish نشان داد که تنها با تغییر رژیم غذایی و شیوه‌ی زندگی به مدت ۹۰ روز، بیمارانی که سرطان پروستات داشتند فعالیت بیش از ۵۰۰ ژن را تغییر داده‌اند. Lipton در ادامه گفت:

برخی از افراد با ژن‌های معیوب به این‌جا می‌آیند و با این ذهنیت که می‌توانند آن ژن‌ها را دوباره رونویسی کرده و آن‌ها را به شکل طبیعی درست کنند.

او می‌گوید:

ما مجبور به سرنوشت ژن‌هایمان نیستیم چراکه ما مسلط بر ژن‌هایمان هستیم. ما قربانی نیستیم مگر اینکه سیستم باور ما بگوید که قربانی هستیم. به همین علت است که دکتر Lipton کتاب خود را زیست شناسی باور نامگذاری کرد.

احساس

در گذشته دانشمندان چیزهای نامعلوم مثل احساسات و هیجان را تایید نمی‌کردند اما این مسئله در حال تغییر است. داروشناس معروف دکتر Candace Pert دهه‌ها وقت صرف مطالعه و تحقیق کرد که چرا و چگونه احساس خاصی را درک می‌کنیم. دکتر Pert بیش از ۲۵۰ مقاله‌ی علمی منتشر کرده است. یک دانشمند آزمایشگاهی سخت کوش در رابطه با اینکه چگونه احساسات با دنیای واقعی تعامل برقرار می‌کنند چه می‌تواند بگوید؟ و اینکه احساسات ما چقدر اهمیت دارند؟ Pert می‌گوید:

بیش از این نمی‌توانیم فکر کنیم که احساسات نسبت به مواد فیزیکی و اجسام، اعتبار کمتری دارند بلکه باید به آن‌ها به عنوان علائم سلولی بنگریم که در فرآیند ترجمه‌ی اطلاعات به واقعیت فیزیکی دخیل هستند. به عبارتی تبدیل ذهن به ماده!

همانگونه که فیزیک کوانتوم و انیشتین اثبات کرده‌اند تمام مواد انرژی هستند. به گفته‌ی دکتر Pert تمام انرژی، اطلاعات است. این روش موثری برای تصور بدنتان و بقیه‌ی دنیا است.

در خلاصه

پزشکی غرب شروع به پذیرفتن آنچه کرده است که پزشکی شرق ۶۰۰۰ سال است می‌داند.

  • افکار منفی سمی هستند
  • بیماری و سلامتی هر دو از ذهن آغاز می‌شوند.
پونه تیزفهم


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید