انتشار این مقاله


به صدای درون سر خود گوش دهید!

هنگامی که تمرکز فردی از دست می‌رود، پاسخ‌های نورونی موجب القا صدایی از خارج می‌شود.

به فنجان مورد علاقه خود نگاهی بیندازید، احتمالا آن را همانطوری که همیشه می‌بینید خواهید دید، ولی نورون‌های شما اینطور فکر نمی‌کنند. نورون‌ها با محرک‌های بینایی اطراف خود تحریک می‌شوند ولی هر بار لزوما به مشابه الگوی قبلی تحریک نخواهند شد.

محققان دانشگاه بایلور می‌خواهند بدانند که اهمیت این تغییرپذیری در چیست و اینکه آیا بخش‌هایی از این تغییرپذیری می‌تواند ناشی از تغییر تمرکز فرد باشد یا نه.

جورج دنفیلد دانشجوی پزشکی سال چهارم که تحت آموزش دکتر اندرس تولیاس بوده است، می‌گوید:

برای مثال پاسخ نورون‌ها ممکن است در هنگامی که به فنجان نگاه کرده و به نوشیدن قهوه فکر می‌کنید با هنگامی که فکر می‌کنید نوشیدن قهوه باعث بهبود عملکرد شما در کار می‌شود، متفاوت باشد. ما درک درستی از اینکه چگونه فعالیت نورون‌ها در هنگامی که تمرکز ما بر روی یک جسم بوده و یا از هم می‌گسلد تغییر پیدا می‌کند، نداریم.

با این حال، در مطالعه‌ای اخیر که در نشریه Nature Communication به چاپ رسیده‌است، دنفیلد، نویسنده اصلی مطالعه و همکارانش شواهدی یافته‌اند که نشان می‌دهد تغییرپذیری فقط صدا نیست. بلکه می‌تواند مربوط به نوساناتی در سیگنال‌های تولید‌شده در داخل، نظیر دقت کردن باشد. بنابراین هنگامی که تمرکز فردی از دست می‌رود، پاسخ‌های نورونی موجب القا صدایی از خارج می‌شود.

در این مطالعه از نخستی‌هایی استفاده شد که وظایف سبکی به آن‌ها محول شده بود. آن‌ها به نمایشگری نگاه می‌کردند که دو الگویی را نشام می‌داد که با دید محیطی ان‌ها در دسترس بود. سپس ان‌ها را مجبور می‌کردند تا به یکی از الگوها یا هر دو نگاه کنند تا بتوانند دو مغزی را که یکی بر یک شی متمرکز بوده و دیگری چند کار را با هم انجام می‌دهد، مقایسه کند.

الگوها به طور تصادفی تغییر می‌کنند، ولی میمون‌ها طوری اموزش دیده‌اند که فقط یک تصویر را دنبال کنند. وقتی تصویری را می‌دیدند، چشم‌هایشان را به انطرف حرکت می‌دادند تا بر روی ان تمرکز کنند. محققان حرکت چشم‌هایشان را همزمان با ثبت فعالیت الکتریکی مغز ان‌ها بررسی می‌کردند.

دنفیلد می‌گوید:

تغییرپذیری به جای صدا، نشان‌دهنده تغییرات مهمی در مغز است که مرتبط با رفتاری است که فرد در ان لحظه انجام می‌دهد، مانند تغییر در سطح دقتی که فرد برای ان کار صرف می‌کند.

با اینکه ما فقط بر روی سطحی از مغز متمرکز بودیم( قشر بینایی) و تعداد محدودی از نورون‌ها را بررسی می‌کردیم، باور داریم که این یافته‌ها حاکی از انجام پروسه‌ای مهم در مغز انسان است که می‌تواند به درک بهتر عملکرد مغز انسان کمک کند.

قدم بعدی چیست؟

دنفیلد می‌گوید که این تازه اول راه است:

با ادامه کارمان و وسعت بخشیدن آن به سایر نقاط مغز، این یافته‌ها می‌تواند ردیابی مراکز توجه را در مغز فراهم کند و ما را به درک بهتری از چگونگی همکاری گروهی نورون‌ها در مواجهه با شاخصه‌های مهم محیطی برساند.

روزی مدل‌های اماری می‌توانند میزان تغییرات واقعی در تمرکز فرد را اندازه بگیرند که بالقوه توانایی ایجاد ابزار های تشخیصی برای افراد دارای اختلالات عصبی، نظیر افراد مبتلا به اوتیسم و سندرم اختلال کم توجهی، را دارد.

محمد امین اکبرزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید