از دانشآموزانی که در امتحانات دچار استرس میشوند تا شاغلینی که با امکان اخراج شدن روبرو هستند، نگرانی درمورد آینده یک تجربه جهانی و معمول است. اما زمانیکه انتظار شخص از یک اتفاق بد در زندگی روزمره رخ میدهد این نگرانی معمولی میتواند به یک اختلال عصبی تبدیل شود. یکی از رایجترین اختلالات عصبی در آمریکا اضطراب میباشد که از هر ۴ نفر ۱ نفر در مرحلهای از زندگیاش با آن روبرو میشود.
مطالعات جدید در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن سرنخی از اتفاقات رخدهنده در یک مغز مضطرب کشف کرده است. این تحقیقات گروهی از نورونها را شناسایی کردهاند که هنگام رویارویی جانور با امکان رخ دادن یک اتفاق ناگوار فعال میشوند.
ایلیا مونوزوف۱، نویسنده تحقیق و پروفسور علوم عصبی، گفت:
ما گروهی از نورونها را کشف کردیم که زمانی فعال میشوند که میمونها انتظار یک اتفاق ناگوار یا آزار دهنده، مانند برخورد ناگهانی بخار به صورتشان (که ممکن است رخ دهد اما به طور قطع مطمئن نیستند) فعال میشود. این نورونها هنگامی که جانور انتظار یک رخداد خوب مانند جرعهای از یک آبمیوه شیرین را دارند فعال نمیشوند. تنها احتمال یک اتفاق ناگوار میتواند این سلولها را فعال کند.
این تحقیق فرصت کشف ریشه اضطراب را به ما میدهد و نهایتا میتواند موجب کشف درمانهای جدید برای این اختلال شود.
مونوزوف بخشی از مغز را که به عنوان قشر سینگیولیت قدامی (ACC) شناخته میشود مطالعه کرده است، ناحیهای در قشر پریفرونتال مغز که در ناودان بین دو نیمکره مغز قرار دارد.
تفاوتهایی در ناحیه ACC مغز افراد سالم و افرادی با اختلالات عصبی مانند اضطراب، افسردگی، وسواس فکری و اختلال کمبود نوجه تشخیص داده میشود که نشان میدهد این ناحیه در بیماریهای عصبی نقش مهمی دارد. اگرچه سلولهای درگیر در این تفاوتهای مغزی به درستی شناخته نشدهاند.
برای بررسی پاسخ مغز به احتمالات مونوزوف از میمونهای رزوس که ACC مشابه مغز انسان دارند استفاده کرد. او سه طرح هندسی ار به دو میمون آموزش داد، یکی از طرحها نشان دهنده برخورد آزاردهندهی بخار هوا به صورت بود، طرح دیگر نشان دهنده احمال ۵۰٪ برخورد بخار هوا و طرح آخر نشان دهنده عدم رخ دادن هر اتفاقی بود.
سپس مونوزوف فغالیت هر نورون در سینگیولیت قدامی را هنگام مشاهده طرحها توسط میمونها ضبط کرد. زمانیکه جانور میدانست احتمال برخورد بخار هوا ۵۰٪ است گروهی از نورونها به سرعت فعال میشدند. این سلولها هنگامی که احتمال برخورد حتمی بود فعال نمیشدند، به این معنی که سولها به ناخوشایند بودن رخداد پاسخ نمیدادند بلکه به احتمال رخ دادن آن عکسالعمل نشان میدادند.
مونوزوف همچنین میمونها را برای تشخیص طرحهای هندسی نشاندهندهی قطعیت یا احتمال رخ دادن یک اتفاق خوب (جرعهای از آبمیوه) آموزش داد. او گروه کاملا متفاوتی از سولها را که فعالیت خود را در پاسخ به احتمال یا قطعیت رخ دادن این اتفاق تغییر میدادند، شناسایی کرد. همانند آزمایش برخورد بخار هوا، نورونهایی که به احتمال دریافت آبمیوه پاسخ میداند با نورونهایی که هنگام دریافت قطعی آبمیوه فعال میشدند متفاوت بودند.
این یافتهها سرنخی برای کشف پایه یروسههای پیچیده عصبی است. اینکه مغز چگونه به احتمال رخ دادن یک اتفاق خوب یا بد پاسخ میدهد ریشه در نورونها دارد.
مونوزوف گفت:
اکنون که میدانیم کدام سلولها هنگام رویارویی جانور با احتمال رخ دادن یک تجربه خوب یا بد فعال میشوند، میتوانیم برای متوقف کردن فعالیت این سلولها تلاش کنیم. این مطالعه روزنهای برای محققین ایجاد میکند تا در آینده روشهای درمانی جدید را برای اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی کشف کنند.
۱. Ilya Monosov