این ششمین قسمت از سری ماجراجوییهای دکتر مجازی است.
وقتی از دور به منظرهای زیبا چون دریاچهای آرام نگاه میکنیم، ارامش سراسر وجودمان را فرا میگیرد، اما در پس این آرامش محض جاندارانی هستند که لحظه به لحظه در تلاطم و جوش و خروشی بیامان در حال زیست در همان دریاچه یا برکه میباشند! چقدر خوب میشد که گاه نگاه خویش را همی از سطح به عمق آنچه که می بینیم و می شنویم، تعمیم داده و با دید بازتری به محیط نگاه کنیم. در این قسمت از سفر های ماجراجویانهی دکتر مجازی سر از برکهای در خواهیم اورد که موجودی هزار رنگ و هزار چهره در حال شیطنت است! با دکتر مجازی همراه باشید…
یاداشتی بر ماجراجویی…
در این قسمت به انگلی خواهیم پرداخت که برای زندگی خود، روشی نامتعارف و کمی تا قسمتی خوفناک را برگزیده است، روشی چند چهره! انگلی که یکی از پیچیدهترین چرخههای حیاتی را دارا میباشد، و در بدن چندین میزبان با شکلهایی کاملا متفاوت، رشد کرده و چرخهی خود را کامل میکند.
این دوست ما، در جایی از چرخه، همراه با میزبانش به عمق آب میرود و در جایی دیگر از داستان، همراه با میزبان دیگرش بال میکشد! اما بگذارید برویم سر اصل مطلب…
کشفی عجیب!
محققان در دریاچهای کوچک به مورد بسیار عجیبی از جهشهای ژنتیکی برخوردند، جهشهایی که در آنها قورباغههای موجود در دریاچه، بیش از اندازه دست و پا داشتند! در برخی از آنها تعداد دست و پاها به بیش از ۱۵ عدد میرسید، که از این میان فقط یک جفت کارایی اندام واقعی را داشته و مابقی ناکارآمد و به قول خودمان انگشت ششم بودند! اما چرا؟ چرا این اتفاق برای این قورباغهها افتاده بود؟ آیا میتوانست جهشی ژنی، ناشی از تشعشعات رادیو اکتیو باشد؟
(تصویر پایین گویای عمق فاجعه است!)
سوالات زیادی پیرامون این مسئله به وجود آمد که توجهات زیادی را به خود جلب کرد و سرانجام متهم ردیف اول شناسایی شد، متهمی که انگار، این اولین قدم برای درک سیر تکاملیش بود!
متهم ردیف اول؛ انگل Ribeiroia ondatrae
این انگل که با چشم غیرمسلح کاملا غیر قابل دیدن است، چهار فاز مختلف رشدی و تکاملی را در دوران حیات خود باید طی کند! چهار فازی که در هرکدام به شکلی خاص و با رفتاری متفاوت ظاهر میشود.
در این مرحله انگل بالغی که در درون بدن یک لکلک، یا هر مرغ ماهیخوار دیگری زندگی میکند، تخمهایش را در درون دستگاهگوارش پرنده رها کرده، و این تخمهای سر گردان سر انجام توسط فضولات پرنده به آب باز میگردد و در این جا انگل داستان ما با قیافهای جدید وارد فاز دوم میشود!
فاز اول
در این مرحله انگل، به شکل لاروی با قابلیّت شنا در آمده و به سمت میزبان دومش حرکت میکند، میزبانی که حلزونی آبی در عمق دریاچه است. این میزبان هم تقریبا از دست مهمان خود جان سالم به در میبرد و فقط نقش چاپارخانه را برای وی بازی میکند! جایی که لارو رشد کرده و به شکلی دیگر از بدن حلزون خارج شده و به سمت فاز سوم زندگی خود میرود!
فاز دوم
و این هم حلزونی که این انگل، از آن به عنوان میزبان فاز دوم استفاده میکند:
در این فاز، انگل مورد نظر ما، به شکل یک اسپرم انسان در آمده و با تاژکی در پشت به سمت مقصد سوم خود شنا میکند! مقصدی به نام بچه قورباغهها! این بار میزبان از گزند مهمان به دور نمیماند و شدیداً متأثر حضور آن میشود! انگل اسپرم مانند ما با ورود خود به بدن تکامل نیافته بچه قورباغه، در درون بچه قورباغه تبدیل به مدلی دیگر از خود می شود که در واقع فاز چهارم و نابود کننده نام می گیرد!
فازی که در آن، انگل، در تکامل بچه قورباغه اختلال ایجاد کرده با تغییراتی که در مراحل آن ایجاد میکند، زمینه را برای نابودی زندگی قورباغه در دوران بلوغ را پایهریزی میکند! او در این فاز به شدت فرایندهای مربوط به تکامل اندامی قورباغه را تحتتأثیر قرار داده و از قورباغه، هزار پا میسازد!
فاز سوم
فاز چهارم
هزارپای داستان ما!
این اتفاق تصادفی نیست! این یک امر مهم در تکمیل چرخه زندگی انگل تلقی میگردد، اگر کمی فکر کنید خواهید فهمید که این قورباغه با چند جفت دست و پای بیشتر، از نظر یک لکلک چقدر خوشمزه به نظر میآید! یا این که همین تعداد زیاد دست و پا چقدر در تحرک و مانور قورباغه تاثیر منفی خواهد گذاشت! اری اینها همه، شرایطی هستند که قورباغه را به کام مرگی حتمی خواهند کشاند، مرگی توسط لکلکها، درست همان چیزی که انگل لازم دارد و میخواهد!
برای کنار هم چیدن وقایع و درک بهتر موضوع، تصویر زیر را مرور کنید!