مشکلات سلامت روان امروزه یکی از دغدغههای مهم جامعه است که تحقیقات جدید نشان داده است که در جامعه تحصیلکردهها به خصوص مقطع دکتری مشکل بزرگتر است.
از مدرسه خسته شدم” یا “حالم از درس و مدرسه به هم میخورد” شکایت معمول از جانب دانشآموزان است ولی زمانی که این شکایات را از دانشجوی مقطع دکتری بشنویم، قابل تامل است. مشکلات سلامت روان در دانشجویان مقاطع بالای تحصیلی کاملا محسوس است.
این مطالعه که اخیرا انجام شده است، این نگرانی را پررنگ کرده است که دانشجویان مقطع دکتری به خاطر شرایط کار و تحصیل مشکلات روانی زیادی پیدا میکنند. محققین این مطالعه ۳,۶۵۹ دانشجوی دکتری در فلاندر، بلژیک را با استفاده از پرسشنامه GHQ-12 مورد مطالعه قرار دادند؛ پرسشنامهای که ۱۲ سوال دارد که برای بررسی سطح سلامتی روان در افراد مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که فرد مستعد مشکلات روانی هست یا نه.( نتایج بدست آمده در اروپا تا حدود زیادی مشابه نتایج ایالات متحده است و تنها چند تفاوت کوچک در این بین وجود دارد؛ شامل مخارج و درآمد کمتر، ترمهای تحصیلی کوتاهتر و داشتن قرارداد کاری با دانشگاهشان.)
سوالات این پرسشنامه بیشتر متمرکز بر روی نشانههای افسردگی و مشکلات اجتماعی است؛ از دردهای ثابت تا ناراحتی تا نداشتن تمرکز و اعتماد به نفس. در این پرسشنامه برای تشخیص وجود بیماری باید چهار مورد اشکالدار وجود داشته باشد. محققین بیان کردند که ۳۲ درصد از افراد مورد مطالعه قرار گرفته در معرض ریسک مشکلات روانی هستند و به خصوص افسردگی. برخی از احساساتی که بیشتر دانشجویان گزارش دادند، مشکلات خواب به علت نگرانیها زیاد و نا توانی در برطرف کردن مشکلاتشان و لذت بردن از فعالیتهای روزانهشان بوده است.
۳۲ درصد عدد قابل توجهای است و باید مورد توجه قرار بگیرد. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که اطلاعات سازمان بهداشت جهانی که بیان میکند که افسردگی عامل اصلی بیماریها و ناتوانی در جهان است. زمانی که محققین اطلاعات بدست آمده از دانشجویان دکتری را با جامعه با تحصیلات بالا مقایسه کردند به این نتیجه رسیدند که میزان ریسک مشکلات روانی در دانشجویان ۱.۸۵ الی ۲.۸۴ برابر جامعه تحصیلکردهها است.
این ساده به نظر میرسد که فکر کنیم به علت فشار بالا دوره تحصیلی این مشکلات وجود دارد ولی محققین فهمیدند که حتی محیط کار و سیاستهای کلی نیز میتواند مشکلات روانی را موجب شود. تعامل بین خانواده و کار، مشکلات بالای کار، کارهای غیرقابل کنترل و شیوه عدم دخالت سازمان در زندگی فرد افراد و حتی فرهنگهای خاص میتواند از فاکتورهای مرتبط با ریسک مشکلات سلامت روان باشند. از طرف دیگر، دانشجویانی که مشاورهای خوبی داشتند تا حدودی توانسته بودند این فشارها را تحمل کنند و کمتر مشکلات روانی پیدا کرده بودند.
نویسندگان این مطالعه به صراحت بیان نمیکنند که به دنبال تحصیلات آکادمیک رفتن یا در مقطع دکتری تحصیل کردند، چیز بدی است و برای سلامتی شما مضر است. ولی یافتههای آنها نشان میدهد که موارد استرسزا در مقطع دکتری دردناکتر و بدتر از درد کردن شدید گردن است. البته این نتایج شامل تمام رشتهها و افراد نمیشود، چرا که مولفههای زیادی در این زمینه تاثیرگذار هستند.
شاید برایتان جالب باشد
به صورت کلی، در کشورهای با درآمد کم به ازای هر صد هزار نفر تنها ۰.۵ روانپزشک وجود دارد. این عدد در کشورهای با درآمد بالا ۱۷۰ برابر بزرگتر است.
مقاله مرتبط:
عوامل بروز بیماری های روانی در ایران
آیا تحصیلات بالاتر موجب افزایش احتمال تشکیل تومورهای مغزی میشود؟