“نگاههای او را به یاد دارم، زمانی که وحشت سراپایش را فراگرفته بود. فقط وحشت نبود؛ رنج و خشم هم موج میزد. من به دام افتاده بودم. من روی این تخت بیمارستان زندانی شده بودم.”
این جملهها مربوط به رمان جدید استیون کینگ نیست. اینها در واقع، مقدمهی داستانی ترسناک است که هوش مصنوعی میگوید.
Shelley AI در حال کار روی ورژن کوتاهتری از داستان وحشتناک است. این سیستم با الگوریتمهای یادگیری عمیقی پشتیبانی و با داستانهای جمعآوری شده در ردیت آبدیده شده است؛ جایی که مردم میتوانند تجربههای ترسناک خودشان را به اشتراک بگذارند. این هوش مصنوعی توسط محققان مؤسسهی تکنولوژی ماساچوست (MIT) طراحی شده است.
هوش مصنوعی وقتی بهترین عملکرد را دارد که کمی حرفهای الهامبخش بشنود؛ بنابراین هر کسی میتواند وارد فرآیند داستاننویسی شده و سهم داشته باشد. به اینصورت که جملههای ترسناک و مهیج در توییتر شلی به اشتراک گذاشته میشود و سپس هوش مصنوعی آنها را از هر جایی که پایان یافته باشد، ادامه میدهد.
برخی از بهترین قطعات شوم:
من، صدای جیغ مادرم را از تاریکی شنیدم. “خدایا، پدر، لطفاً دوباره به من آسیب نزن. مرا تنها نگذار. خواهش میکنم. من نمیخواهم دیگر اینجا باشم.” من سمت چپم را نگاه کردم و برای ثانیهای او را دیدم. پس از آن، تنها چیزی که میتوانم تشخیص دهم، آن چشمهای سیاه زل زده به من است.
قلبم آنچنان تند میزد که کمی کوتاهتر از نفسهایم بود. مثل این بود که کسی مرا گرفته. نمیدانم چه اتفاقی افتاد یا چرا ترسیده بودم ولی باید میفهمیدم چرا. باید میفهمیدم چه بر من گذشته.
و این مورد متفاوت:
او از گریه کردن بر زمین افتاد و نالهکنان گفت “بیا پیش منننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن”.