توالی DNA در هر کس منحصر به فرد است. حال محققین دانشگاه Copenhagen و آزمایشگاه MRC بیولوژی مولکولی کمبریج، در حال تلاش برای تعیین تأثیر تفاوت در توالی ژنوم، بر محتوای ژنهای تحت هدف داروها هستند.
در بررسی جدید منتشر شده در ژورنال علمی Cell، محققین گیرندههای خاصی (GPCR) درسلولهای انسانی را بررسی نمودند. این گیرندههای پروتئینی، هدف اصلی داروهای امروزی هستند. با بررسی اطلاعات در دسترس، آنان اطلاعات تحت جهشی که هدف داروهای GPCR بودند را مشخص کردند. همچنین به تأثیرات این تغییرات بر اثرگذاری دارو پرداختند.
مقالهی مرتبط: گیرندههای داروها چگونه در درون سلول فعالیت میکنند
آنها تخمین میزنند که به طور میانگین ۳ درصد از جمعیت دارای گیرندههایی با ژنوم جهش یافته هستند؛ در این صورت تأثیرات دارو بر فرد تغییر خواهد یافت. این بدان معنی است که کارایی دارو کاهش یافته یا به طور کلی بیاثر خواهد شد؛ همچنین ممکن است اثر عکس بر بیماران داشته باشد. آنها برای توالییابی اطلاعات تمام ژنوم، از نتایج ۱۰۰۰ پروژه ژنومی با ۲۵۰۰ شرکتکننده و همچنین اطلاعات توالی اگزونی در پروژهی ExAC با ۶۰۰۰۰ شرکتکننده، کمک گرفتند. سپس به کمک این دادهها، جهشهای GPCR ها را بررسی کردند و با استفاده از اطلاعات ساختاری، نقاط اساسی آن ژن را مشخص کردند. در نهایت به کمک تمامی یافتهها، به تعیین جهشهایی با بیشترین تأثیر بر تغییر نتایج استفاده از داروها پرداختند. میانگین جمعیت تحت تأثیر ۳ درصد بوده است. اما در برخی از گیرندههای مهم، درصد بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال؛ میزان جهش گیرندهی GLP1، هدف اصلی داروهای مؤثر بر دیابت، ۶۹ درصد است؛ میزان جهش در گیرندهی هدف داروهای ضد تهوع پس از شیمیدرمانی، که CNR2 نام دارد، ۸۶ درصد است. با این وجود ما از توالی ژنوم تمام افراد آگاهی نداریم و آنچه ذکر شد بر اساس اطلاعات در دسترس، به دست آمده است. محققین به کمک یافتههای خود و اطلاعات حاصل از فروش ۲۷۹ داروی مرتبط با GPCR تخمین میزنند چه میزان هزینه صرف داروهایی بیتأثیر یا با تأثیر اندک میشود. با تخمینی محافظهکارانه، سازمان بهداشت ملی انگلستان، سالانه ۱۴ میلیون هزینهی افرادی، حاوی جهش در هر دو کپی ژن در نواحیِ مهمِ گیرندههای تحت هدف میکند. شیوع و تأثیرات بالقوهی تفاوتها در پاسخ به دارو، زمینهی مناسبی برای تحقیقات روزافزون فراهم آورده است. این یافته اهمیت داروهای شخصی سازی شده را برای ما آشکار میکند.
این مقاله بر اساس بیانات دکتر Alexander Hauser از بخش فارماکولوژی دانشگاه Copenhagen و دکتر Maden Babu از کمبریج تنظیم و تدوین شده است.