انتشار این مقاله


چگونه زندگی بهتر می‌شود؛ عوامل کنترل کننده‌ی زندگی

در نبرد بین قدرت اراده و ضمیر ناخودآگاه، همیشه این ناخودآگاه شما است که برنده می‌شود.

فصل دوم از کتاب How life works | اثر Andrew Matthews

چه چیزی زندگی شما را کنترل می‌کند؟

آیا این یک مورد طبیعی است؟

  • ماری آخرین رژیم هالیوود را در پیش می‌گیرد
  • ماری ۱۰ کیلوگرم در ۱۰ هفته وزن کم می‌کند و بسیار پرشور به نظر می‌آید
  • ماری در شش هفته‌ی آینده ۱۰ کیلوگرم وزن اضافه می‌کند و شبیه مری همیشگی می‌شود

چرا اینطور است؟ چون ذهن ناخودآگاه او تحت کنترل است. ضمیر ناخودآگاه شما هم تحت کنترل است. شما می‌توانید با نیروی اراده به خود گرسنگی بدهید. می‌توانید گریپ فروت و یا حتی علف بخورید، می‌توانید ۵۰ کیلوگرم وزن کم کنید اما تا زمانی که ناخودآگاه شما بپذیرد که من لاغر هستم، تمام کاهش وزن به صورت موقتی است.

در نبرد بین قدرت اراده و ضمیر ناخودآگاه، همیشه این ناخودآگاه شما است که برنده می‌شود.

پس ضمیر ناخودآگاه چگونه قدرتمند است؟

هر شب زمانی که به رختخواب می‌روید، به نفس کشیدن ادامه می‌دهید، قلب شما به تپیدن ادامه می‌دهد و بدنتان به هضم شام ادامه می‌دهد. خب چه چیزی وجود دارد که تمام این‌ها را کنترل می‌کند؟ و چه چیزی مانع می‌شود که رختخواب را خیس نکنید؟ این همان ضمیر ناخودآگاه شما است.

نود و نه درصد از قدرت مغز شما در بخشی از ذهنتان قرار دارد که شما از آن آگاه نیستید. شگفت آور است، نه؟! شما می‌توانید رانندگی کنید درحالی که بادام زمینی می‌جوید، همزمان با رادیو آهنگ می‌خوانید و برنامه‌ی شام را می‌چینید. هر چند ثانیه یکبار راهنما می‌زنید، ترمز می‌کنید و یا شتاب می‌گیرید درحالی که در رابطه با ماشین فکر نمی‌کنید. پس چه کسی رانندگی می‌کند؟ این ضمیر ناخودآگاه شما است.

یک ضبط کننده‌ی بزرگ

اگر از یک تایپیست بپرسید “تمام حروف در صفحه کلید شما کجا قرار دارند؟” او به احتمال زیاد جوابی نخواهد داشت! او می‌تواند در دقیقه، ۸۰ کلمه را چشم بسته تایپ کند اما نمی‌تواند تا زمانی که شروع به تایپ کردن نکرده، به شما بگوید که کلیدها کجا هستند.

چرا؟ چون صفحه کلید در ضمیر ناخودآگاه او قرار دارد.

ضمیر ناخودآگاه شما یک ضبط کننده‌ی بسیار بزرگ است. این ضمیر در هنگام تولد شما دارای برنامه‌هایی است؛ برنامه‌هایی که تنفس، ضربان قلب و هزاران فعالیت بدنی دیگرتان را تنظیم می‌کند. همچنین دارای برنامه‌هایی است که شما خودتان ایجاد می‌کنید؛ مثلاً طرز راه رفتن، صحبت کردن، تایپ کردن، رقصیدن، رانندگی کردن و سوت زدن.

ساده‌ترین مسئله این است که برنامه‌های جدید را قبل از این که ۶ ساله شوید ایجاد کنید.

 چرا بچه‌ها سریع یاد می‌گیرند؟

امواج مغزی بچه‌ها متفاوت است؛ امواج کندتر هستند و این همان علتی است که بچه‌ها در زمان حال زندگی می‌کنند. تا زمانی که شما حدودا ۶ ساله می‌شوید، درواقع مانند یک کتاب باز هستید، بدون هیچ تلاشی اطلاعات را دریافت می‌کنید.

بچه‌ها ذهن آگاه بزرگسالان را ندارند که می‌گویند: “این کار بسیار سخت است.” از این روست که بچه‌های ۳ ساله می‌توانند زبان روسی و یا چینی را بدون زحمت یاد بگیرند. به همین دلیل است که بچه‌های ۴ ساله در سه ساعت اسکی روی برف را یاد می‌گیرند.

بچه‌ها هیچگونه فیلترِ تصویه و یا مانعی ندارند. این نشان می‌دهد که چرا شما می‌توانید یک بچه‌ی کوچک را با گفتن این که او احمق است در زندگی‌اش کند کنید و به عقب بیندازید. هرآنچه شما به بچه‌ی ۴ ساله می‌گویید “تو زیبا هستی” ، “تو خاص هستی” ، “تو بازنده هستی” ، “تو مامان رو ناراحت می‌کنی” برای او تبدیل به یک قانون می‌شود.

ضمیر ناخودآگاه توجیه کننده‌ی بسیاری از رفتارهای بد می‌باشد. شما به بچه‌ی ۴ ساله اجازه می‌دهید که بازی‌های کامپیوتری خارج از حدود را با مشد و لگد و ناسزا بازی کند و فیلم‌هایی با مشد و لگد و ناسزا را تماشا کند؛ درواقع یک بچه‌ی بداخلاق و لوسی تربیت می‌کنید. در بچه‌ها ذهن آگاه و هوشیار بزرگسالان وجود ندارد که بررسی و ارزیابی کند چه چیزی در یک فیلم خوب است و چه چیزی در زندگی واقعی خوب نیست. رفتار به سادگی تقلید می‌شود اما ما بچه‌ها را مقصر می‌دانیم و آن‌ها سرزنش می‌کنیم.

ضمیر ناخودآگاه، استدلال نمی‌کند بلکه فقط اطلاعات را به عنوان یک واقعیت دریافت می‌کند.

فقط می‌خواهم که کاری انجام ندهم

ضمیر ناخودآگاه شما کلمه به کلمه‌ی تمام آموزش‌ها و دستورالعمل‌ها را دریافت می‌کند. نیکول تعطیلاتی در بالی را برنامه ریزی کرد. او به من گفت: “در ماه‌های قبل از سفرم مدام به خودم می‌گفتم تنها کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که استراحت بکنم و هیچ کاری نکنم.”

از او پرسیدم بالی چگونه بود؟ گفت: “من پنج روز میگرن گرفتم که تبدیل به آنفولانزا شد. تمام هفته را در اتاقم در هتل سپری کردم و هیچ کاری انجام ندادم.”

دو سال بعد نیکول دوباره به بالی رفت.

او توضیح داد که “من هنوز نمی‌فهمم که چطور خودم باعث به وجود آمدن بیماری‌ام شدم. قبل از دومین سفرم به بالی، باز هم مدام به خودم می‌گفتم وقتی به بالی برسم فقط می‌خواهم استراحت بکنم و هیچ کاری انجام ندهم.”

پس سفر به بالی چطور بود؟ نیکول در جواب به من گفت: “روز اول انگل گرفتم. نه می‌توانستم غذا بخورم و نه می‌توانستم مایعات بنوشم و نه می‌توانستم مطالعه کنم. حتی نمیتوانستم بنشینم. پنج روز در بیمارستان زیر سرم بودم و در کل هیچ کاری انجام ندادم.”

وقتی فکری را برنامه‌ریزی می‌کنید، ضمیر ناخودآگاهتان آن را عرضه می‌کند.

نیکول از بالی منصرف نشد. او می‌گوید: “برای سومین تعطیلاتم در رفتن به بالی، تدابیری داشتم. من بهترین  تعطیلاتم را از قبل تصور می‌کردم. من خودم و فرزندانم را سلامت می‌دیدم. خودمان را تصور می‌کردم که با شادی در آب شیرجه می‌زنیم، کنار استخر استراحت می‌کنیم و از خرید و غذا‌های فوق‌العاده لذت می‌بریم. درنهایت ما بهترین تعطیلات را داشتیم.”

ضمیر ناخودآگاه شما و پول

ویلیام ۱۶ میلیون دلار در لاتاری ایالت پنسیلوانیا برنده شد. برادرش یک قاتل اجیر کرد تا ویلیام را بکشد و خودش پول را به ارث ببرد. (ویلیام نجات پیدا کرد.) همسر سابق او به دادگاه شکایت کرد و ادعای خسارت کرد. مقدار قابل توجهی از پول به او رسید و خانواده‌اش پیگیر مابقی پول شدند.

در طول یک سال، یک میلیون دلار بدهی بالا آورد. ممکن است ویلیام این استدلال را کرده باشد که “مشکل من، خویشاوندان من هستند!” اما از هر ۱۰ برنده‌ی لاتاری، هفت نفر پول زیادی را از دست می‌دهند. اگر شما ۱۰ میلیون دلار پول برنده شوید فقط یک میلیونر موقتی هستید. اینکه شما ثروتمند باقی بمانید، به میزان کمی بستگی به اقوام فرصت طلب و یا بحران‌های مالی جهانی دارد. همه چیز بستگی به ضمیر ناخودآگاه شما دارد.

درخلاصه

باورها و اعتقادهای شما درنهایت بر قدرت اراده غلبه خواهند کرد.

 

پونه تیزفهم


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید