انتشار این مقاله


چرا مدام احساس نا امنی می‌کنیم؟

دوز سالم عدم اعتماد به نفس ما را وادار به ارزیابی خود و واکنش‌هایمان کرده و کمک می‌کند بهتر با هم‌نوعان خود مراوده داشته باشیم.

 

همه‌ی ما می‌دانیم احساس ناامنی دقیقاً چه حسی است. می‌دانیم که باید دست خود را در کلاس بلند کنیم؛ اما می‌ترسیم احمق به نظر برسیم. به خاطر کسی که عمیقاً دوستش داریم، در درون عذاب می‌کشیم؛ اما فاصله‌ی خود را با او حفظ می‌کنیم تا مبادا به احساس‌مان بخندد. می‌خواهیم در جلسه‌ای نظر خود را بیان کنیم؛ اما کلمه پیدا نکرده و نهایتاً نظر خود را از زبان فرد دیگری می‌شنویم. اضطراب اجتماعی، عدم اعتماد به نفس، مهار خویشتن؛ هر چه که آن را بنامیم، نوعی ناامنی است و بخشی مشترک از حالات بشری محسوب می‌شود.

این انگیزه با این حس شروع می‌شود که ایرادی در ما وجود دارد؛ آزاردهنده، خسته‌کننده، احمق، بازنده، نالایق و میلیون‌ها خصیصه از این دست که به خود نسبت می‌دهیم. می‌ترسیم با پنهان نکردن این کاستی‌ها، وجودشان برای سایر افراد روشن شده؛ قضاوت و سپس طرد شویم.

حرفه‌ی سلامت روان حتی حس ناامنی را رمزگشایی کرده است: ۱۳ درصد از آمریکایی‌ها، در برهه‌ای از زندگی با اختلال اضطراب اجتماعی روبرو می‌شوند؛ بدین معنا که حس ناامنی جزئی از زندگی آنان می‌گردد. شرایطی که تعمداً از شرکت در بحث‌های کلاسی کناره‌گیری می‌کنیم. ارتقاهای شغلی را که نیاز به صحبت در جمع دارند، از دست می‌دهیم. دعوت‌ها را پس می‌زنیم چون فکر می‌کنیم ترحم دوستان‌مان نسبت به ما، عامل دوستی است.

علاوه بر این، حدود ۴۰ درصد از ما به عنوان فرد خجالتی شناخته شده‌ایم؛ تعریفی که به سادگی نشان می‌دهد حس ناامنی در موقعیت‌های اجتماعی‌مان مداخله می‌کند تا مبادا کاستی‌هایی که احساس می‌کنیم، برملا شوند. سپس به خود تلنگر می‌زنیم: “چه احمقانه!”، “چرا نمی‌توانم این کار را انجام دهم‌؟”، “چه ایرادی در من وجود دارد؟” پاسخ: هیچ.

اضطراب اجتماعی یک اختلال است؛ دقیقاً به خاطر آن که حس مهلک کاستی‌ها فقط یک احساس است. اما اگر این احساس عامل تمام این بدبختی‌ها و نگرانی‌هاست، چرا طی تکامل چندین هزار ساله هم‌چنان با ما مانده است؟ چه کاربردی دارد؟ چرا حین تبادل با قدرت شست همراه دم‌هایمان از بین نرفته است؟

به نظر می‌رسد ناامنی اشتباه تکامل نیست. در واقع، یک امر ضروری است: دوز سالم عدم اعتماد به نفس ما را وادار به بررسی خود و واکنش‌هایمان می‌کند؛ درون‌گرایی را برمی‌انگیزد و به مراوده‌ی بهتر با هم‌نوعان کمک می‌کند. به طور خلاصه، ما به خود شک می‌کنیم تا خود را ارزیابی کنیم. این شک‌ها حداقل ۳ مزیت قابل توجه برایمان به ارمغان می‌آورند.

اولین و مهم‌ترین آن‌ها، تکثیر و حفظ بقا. Cynthia Garcia Coll، روان‌شناس تکوینی، در سال ۱۹۸۴ میل به اجتناب از موقعیت‌ها، افراد و محیط‌های ناآشنا را مهار رفتاری نامید. این تعریف نشان‌دهنده‌ی میزان احتیاط ما در مواجهه با افراد، مکان‌ها یا رویدادهای جدید است. این پدیده فقط مخصوص خردسالانی که پشت مادر پنهان می‌شوند یا گربه‌هایی که زیر تخت می‌روند، نیست. در هر ارگانیسمی، از باکتری گرفته تا ماهی و در نهایت آمریکایی‌های مدرن، مهار رفتاری امکان می‌دهد موجود قبل از خیز برداشتن، موقعیت را ارزیابی کند. این رفتار برای حفظ امنیت و نهایتاً زنده ماندن طراحی شده است تا به انتقال ژن‌ها به نسل بعد کمک کند.

برای این که بیش‌تر اهمیت مهار رفتاری را آشکار سازیم، بهتر است به نقطه‌ی مقابل آن برگردیم. نقطه‌ی مقابل ناامنی چیست؟ اعتماد به نفس کامل؟ کاملاً نترس بودن؟ در ابتدا عالی به نظر می‌رسد؛ اما مواظب باشید که در آرزوی چه چیزی هستید. تنها یک درصد از جمعیت به این هدف مشکوک نائل شده‌اند: سایکوپات‌هاگویا عدم وجود حس ناامنی در واقع دلیل بر آن است که یک جای کار ایراد دارد.

در مطالعه‌ای که توسط Niels Birbaumer و تیمش از دانشگاه Tübingen انجام گرفته است، اسکن MRI افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و سایکوپات‌های جنایی بررسی شد. در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، علامت هشدار اجتماعی شاخصی مشاهده شد: مدار فرونتولیمبیک فوق‌فعال. در سایکوپات‌ها، دقیقاً برعکس این حالت وجود داشت: مدار فورنتولیمبیک کم‌کار. سایر مطالعات این ایده را که سایکوپاتی و اضطراب اجتماعی در دو سر یک طیف قرار دارند، تأیید کرده‌اند.

علاوه بر تولیدمثل، دومین مزیت ناامنی هارمونی یا هماهنگی گروهی است. کمی حس ناامنی ما را در پیوست اجتماعی قرار می‌دهد؛ مخالف حالتی که سایکوپات‌ها سعی در نابودی کل گروه دارند. گروهی که از هماهنگی برخوردار است، زمان محدود و انرژی خود را برای جدال داخلی صرف نمی‌کند. در حقیقت، معاشرت بهتر با دیگران، استراتژی هوشمند تکامل برای حفظ گروه است؛ نه توجه به تک تک افراد گروه.

ما نیاز به گروه داریم. برخلاف گونه‌های منزوی مثل ببرها یا خرس‌ها، ما حیوانات اجتماعی هستیم و برای زندگی با یک‌دیگر ساخته شده‌ایم. در دوران باستان، تبعید بدترین مجازات ممکن بوده است. قطع ارتباط با گروه به معنای نوع خاصی از مرگ بوده و در برخی گونه‌ها هم‌چون شامپانزه‌ها، شیرها و گرگ‌ها هنوز چنین است.

سومین مزیت ناامنی، امنیت واقعی است. حتی اگر سرویس آنلاین خواربارفروشی نوع اتکای ما به گروه برای شکار و جمع‌آوری غذا را عوض کرده باشد، ما هنوز به گروهی برای ایجاد جامعه ، تعلق داشتن و عشق ورزیدن نیاز داریم. دوز سالم ناامنی به ما امکان می‌دهد به زندگی ادامه دهیم و ایمن بمانیم.

 مهار رفتاری و اضطراب اجتماعی را می‌توان دو جزء جدانشدنی در نظر گرفت. این دو اغلب با مهارت‌های ارزشمندی هم‌چون وجدان، استانداردهای بالا، اخلاق کاری محکم، توان بالای یادآوری چهره‌ی افراد، همدلی و گرایش به تلاش سخت در تعامل با هم‌نوعان در یک مجموعه قرار می‌گیرند. مهارتی که ارزشمندتر از آن در دنیای امروز نیست!

پس از لحاظ طبیعت، بهتر است شناساگر اجتماعی فوق‌فعال داشته باشیم تا کم‌کار. بهتر است وقتی تهدیدی وجود ندارد، هشدار کاذب حس کنیم تا این که متوجه تهدیدهای واقعی نشویم. هشدارهای کاذب اذیت‌کننده‌اند؛ اما بسیار بهتر از آن است که نظاره‌گر فروپاشی محیط اطرافمان باشیم.

بهتر است این حس را قبول داشته باشیم. ناامنی تداوم می‌یابد چرا که مزیت‌هایش به هزینه‌ها می‌چربد: خودآگاهی، امنیت، هماهنگی گروهی، احساس تعلق و در نهایت، سبک زندگی بسیار بهتر از زندگی سایکوپات‌ها.

مهدیه وظیفه


نمایش دیدگاه ها (1)
دیدگاهتان را بنویسید