انتشار این مقاله


چرا خادم مردم بودن برای بهره‌وری شما وحشتناک است؟

به احتمال زیاد به سمت این مقاله کشیده شده‌اید، زیرا فکر می‌کنید که فردی بیش از حد خادم مردم هستید.

به احتمال زیاد به سمت این مقاله کشیده شده‌اید، زیرا فکر می‌کنید که فردی بیش از حد خادم مردم هستید. دوستان شما از شما یک چیز می‌خواهند، خانواده‌تان چیز دیگری، و رئیس شما در صدر همه اصرار دارد که کاری باید روز گذشته انجام می‌شد. و جواب شما به همه‌ی این خواسته‌ها «بله» می‌باشد.

همه اینها برای شما یا کاری که می‌خواهید انجام دهید فرصتی باقی نمی‌گذارد. و فقط شما در حلقه‌های محاصره قرار می‌گیرید، احساس می‌کنید که هیچ کار واقعی انجام نمی‌دهید. افراد زیادی این احساس را تجربه کرده‌اند، به همین دلیل مهم است که بدانیم چگونه خشنود کردن مردم می‌تواند تاثیر منفی بر بهره وری شما داشته باشد.

راه حل‌هایی که برای کاهش تمایلات خادم مردم بودن شما ساده است، اما آسان نیست. بنابراین اگر انتظار یک قرص سحرآمیز را دارید، آن را اینجا پیدا نخواهید کرد. اما خبر خوب این است که با تغییر کوچکی در نگرش و عمل، شما قادر خواهید بود تغییرات مثبتی در میزان بهره وری خود ایجاد کنید.

در زیر لیستی از ۶ موردی را که برای جلوگیری از خشنودی افراد و افزایش بهره وری خود باید انجام دهید را، خواهید یافت. برای افزایش بهره وری از خادم مردم بودن بپرهیزید:

۱. اطمینان حاصل کنید کاری که انجام می‌دهید تغییر عمده‌ای ایجاد می‌کند

آیا درباره اصل پارتو شنیده‌اید؟ اصل پارتو به ما می‌گوید که ۸۰٪ از اثرات ناشی از ۲۰٪ علل است. ۲۰٪ از مواردی که شما انجام می‌دهید باعث ۸۰٪ از اثرات می‌شود. این مورد می‌تواند شامل ثروت (۲۰٪ از مردم ۸۰٪ از ثروت کل را اداره می‌کنند)، قلمرو (۲۰٪ از مردم در ۸۰٪ زمین زندگی می‌کنند)، بهره وری (۲۰٪ از کار‌هایی که شما انجام می‌دهید ۸۰٪ از نتایج را در پی دارد)… باشد.

اما چگونه از اصل پارتو در عمل استفاده کنیم؟ ساده است. فقط از خودتان یک سوال بپرسید: “آیا این کار تغییر عمده‌ای ایجاد می‌کند؟” این سوالی است برندون بورچارد از خود می‌پرسد تا تمرکز خود را افزایش دهد. اگر انجام این کار به او کمک ‌کند تا به هدف خود نزدیک شود، او این کار را انجام می‌دهد. اگر نه – و مهم نیست که این فرصت چقدر خوب است – او از آن می‌گذرد.

فرصت یک بار در طول عمر پیش می‌آید در صورتی که این فرصت اشتباهی باشد، بی‌اهمیت است.

جیم کالینز

تغییر قانون پارتو از ۸۰/۲۰ به ۸۷/۱۳

گرگ الکساندر، بنیانگذار Benchmark Index، بیش از ۱۱۰۰ سازمان فروش B2B را فهرست کرد و متوجه شد که قانون ۸۰/۲۰ به ۸۷/۱۳ تغییر یافته است. در حال حاضر ۱۳٪ از فروشنده‌ها ۸۷٪ از کل درآمد را دارند. و این افزایش درآمد پس از آن بود که فروشنده، آموزش فروش را یاد می‌گرفت و اصل پارتو را می‌دانست. اما ۱۳٪ افراد اصل را می‌دانستند و در اجرای آن سختگیر بودند. به همین دلیل است که من گفتم که این راه حل‌ها ساده هستند اما آسان نیستند.


مقاله‌ی مرتبط: اصل ۸۰/۲۰؛ دستاورد بیشتر با تلاش کمتر


پرسیدن سوال «آیا این کار تغییر عمده‌ای را ایجاد می‌کند؟» آسان است، اما پیگیری تغییر پس از دریافت پاسخ دشوار است. از آنجا که اگر شما یک خیرخواه هستید، “نه” گفتن به کسی یک اقدام سخت خواهد بود. اما همانطور که در بالا ذکر شد، انجام این کار نتایج بسیار عظیمی را به همراه خواهد داشت. شما ممکن است با خودتان فکر کنید: تعدادی از افرادی که به همه چیز «بله» می‌گویند و هنوز به نظر موفق به نظر می‌رسند! چه چیزی این فکر را به ذهن شما می‌آورد؟

کلید واژه در اینجا “ظاهر می‌شود” و بخش بعدی مقاله این ادراک را توضیح می‌دهد.

۲. حرکت در چرخه‌ها را متوقف کنید

به اطراف نگاه می‌کنید و همه این افراد را که در حلقه حرکت می‌کنند می‌بینید که به همه چیز “بله” می‌گویند، همه چیز را انجام می‌دهند، و هنوز خانواده کامل، زندگی کامل، کار کامل، روابط کامل دارند. اما، این ظاهر ماجرا است. اگر واقعا زمان ۵ ساله برای بررسی این افراد صرف کنید، به احتمال زیاد خواهید دید که آنها در حلقه‌ها حرکت می‌کنند.

آنها از شتاب به جای سرعت استفاده می‌کنند و تفاوت در اینجا است:

یک هواپیما با سرعت ۷۰۰ مایل در ساعت به مقصد میامی (نقطه B) از نیویورک (نقطه A) حرکت می‌کند. با این حال، به جای سفر مستقیم، هواپیما در حلقه‌هایی پرواز می‌کند، و مسافت زیادی را با سرعت بسیار زیاد پوشش می‌دهد اما هنوز به مقصد نرسیده است. خلبان بعدا می‌تواند ادعا کند که ۲۵۰۰ مایل در کمتر از ۴ ساعت پرواز کرد، اما حقیقت این است که این کار ارزشی نداشته و به مقصد نرسیده است- در واقع این شتاب است.

اگر چه یک هواپیما تنها ۵۰۰ مایل در ساعت را سفر کند، اما مستقیم از نیویورک به میامی پرواز کند و این مسافت را در دو و نیم ساعت طی می‌کند در واقع این هواپیما نصف مسافت (از هواپیمای اول کمتر بود) با سرعت کمتری پیموده ولی به هدف مستقیما رسیده است.

این تفاوت افرادی است که به نظر می‌رسد قادر به خوشنود کردن مردم هستند و در عین حال هنوز هم قادر به انجام هر کاری هستند – آنها در اطراف تمرکز می‌کنند و فکر می‌کنند که کارهای خود را انجام می‌دهند در حالی که در واقعیت، آنها در جایی قرار دارند که ۵ سال پیش بودند.

شما ممکن است فکر کنید: “خوب، من به عنوان یک خیرخواه با گفتن” بله “به همه چیز، به جایگاهی که هستم، رسیده‌ام.” اما همانطور که مارشال گلدسث می‌گوید: “چیزی که شما را به اینجا رسانده، شما را به جایگاه بعدی نخواهد رساند.”
راه حل بعدی شیرجه زدن است.

۳. چیزی که شما را به اینجا رسانده، شما را به جایگاه بعدی نخواهد رساند

وقتی شروع کردید، بسیاری از مردم به شما خواهند گفت که از هر فرصتی که وجود دارد بهره ببرید. آنها ممکن است توصیه کنند، اگر فرصت‌های وجود نداشته باشند، بعضی اوقات خود آن را ایجاد کنید. این واقعا مشاوره بسیار خوبی است وقتی که شما در شروع کار هستید، همانطور که کار کمتری انجام می‌دهید و اغلب بله گفتن منجر به ایجاد فرصت‌های فراوان می‌شود.

پیتر دیامندیس، یکی از بنیانگذاران فراوانی ۳۶۰ و جایزه X، این تغییر را در “قانون پیتر” شماره ۲ دارد: “وقتی حق انتخاب دارید، هر دو را انتخاب کنید”. بنابراین اگر تازه شروع کرده‌اید، می‌دانید که باید چه کار کرد: بله اما به محض اینکه رشد کنید و مسئولیت بیشتری را اتخاذ کنید، به سرعت به جایگاه دیگری می‌رسیم که در آن یک خیرخواه مردم بودن و «بله» گفتن به همه چیز به یک مشکل تبدیل می‌شود.

این زمانی است که عبارت «آنچه شما را به اینجا رساند، شما را به جایگاه بعدی نمی‌برد» وارد بازی می‌شود. در این نقطه، شما باید شروع به گفتن نه به تقریبا همه چیز – به جز چیزهایی که باعث تغییرات عمده می‌شود، بکنید.

درک این موضوع برای ذهن ما واقعا سخت است، زیرا ذهن ما یک دستگاه معنی سازی بدون توقف است. و این بدان معنی است که ذهن در هر کاری که انجام می‌‌دهیم، به دنبال یک الگو است. به اعتقاد ما چیزی که در گذشته اثر بخش بوده، اکنون نیز اثر خواهد کرد.

ولی در حال حاضر ممکن است قبلا اثرکرده اما اکنون اثری نداشته باشد. متقاعد کردن ذهن به این معنی است که « چیزی که شما را به اینجا رسانده، شما را به جایگاه بعدی نخواهد رساند» ، یک کار دشوار است، اما شما می‌توانید آن را انجام دهید.

شما با دانستن آنچه که باید انجام دهید، بهتر خواهید شد. ولی با دانستن آنچه که نباید انجام دهید فوق العاده می‌شوید. بنابراین، چه کار دیگری باید انجام دهیدتا بهره‌ور‌تر شوید؟ بیکار بودن و خستگی! بله درست است. این راه حل بعدی در لیست ماست.

۴. بیشتر به تعویق بیاندازید

اگر قصد دارید کارهایی در سطوح بزرگ و تنها چیزهایی که تغییرات عمده ایجاد می‌کند، انجام دهید، نیاز به دوره‌های توقف دارید – زمانی که هیچ کاری انجام نمی‌دهید. این زمان برای ذهن به جهت ایجاد جبران ضروری است، حتی اگر ذهن ما به طور کامل فعالیت خود را متوقف نکند – شما نمی‌توانید فکر کردن را متوقف کنید.

آیا این بدان معناست که با انجام هیچ کاری، واقعا می‌توانیم بهره‌وری خود را افزایش دهیم؟

جواب این است که تفاوت بین بیکار بودن و خستگی است. بیکار بودن تنبلی و وحشت است – در واقع امتناع از انجام کاری است که باید انجام شود. خستگی، از سوی دیگر، مکث بصورت غیر فعال است – فرار عمدی از فعالیت به طور کامل.

هنگامی که شما خسته شده‌اید، تمام فعالیت‌ها‌ی خود را متوقف کنید و در این صورت انجام برخی از کار‌های آرامش بخش مانند صحبت کردن و راه رفتن، دوش گرفتن و یا به سادگی خارج شدن از منطقه با یک موسیقی عالی است.


مقاله‌ی مرتبط: اگر عادت دارید کار‌های مهم خود را به تعویق بیندازید این مقاله را بخوانید


ذهن آگاه شما، آرام خواهد شد و لذت خواهد برد در حالی که ناخودآگاه شما در واقع بر روی وظایف و مشکلات کار خواهد کرد. در این لحظات خستگی و آرامش، به یکی از بزرگترین کشف‌های زندگی و کار خود خواهید رسید. آلبرت اینشتین اینگونه به ایده نظریه نسبیت رسید.

فقط به خاطر این که وقت آزاد دارید، به این معنا نیست که شما واقعا باید کاری در این زمان انجام دهید. استراحت به اندازه کار مهم است. – و اگر شما خیرخواه مردم هستید، شروع به دفاع از زمان خود کنید، به‌طوری که انگار زندگی شما به آن بستگی دارد.

هنوز ممکن است متقاعد نشده باشید و فکر کنید “اما خادم مردم بودن، کار درستی نیست؟” حقیقت اینست اگر همواره کاری که دیگران می‌گویند را انجام دهید به همان دیگران تبدیل خواهید شد. همانطور که رمیتی ستی گفت: وقتی همه چپ می‌روند تو راست برو.

۵. وقتی همه به راه سمت چپ می‌روند تو به راه سمت راست برو

هیچ شخص صالحی در این دنیا به شما نمی‌گوید که به دستورات رئیس خود گوش ندهید و کاری را که به شما می‌گوید انجام ندهید. با این حال، در اینجا داستانی است که با این مفهوم مخالف است:

داستان Shane Parrish

شین پریش بعد از فارغ التحصیلی، کار خود را در یک سازمان اطلاعاتی دولتی سایبری آغاز کرد. در سال اول، رئیس او هر روز سر میز او ظاهر می‌شد و پروژه‌ی جدیدی به او می‌داد و پروژه‌ها به نوعی نبود که با صرف ۱۵ دقیقه و یک راه حل، تمام شوند. آنها به راحتی نیازمند صرف وقت زیاد بودند.

پاسخ شین چه بود؟ “به نظر تعجب آور است، اما این کار برای من نیست. من به اندازه کافی مشغول هستم”. بله، رئیس‌اش سر میز او آمد و پروژه‌ی جدیدی به او داد و او با «نه» پاسخ داد.

شین پریش تازه کار بود و هر یک از همکارانش او را کنار کشیدند و به او گفتند: “تو با این نگرش به جایی نخواهی رسید”. اما شین تفاوت بین مشاغل و کار را که سوزن را حرکت می‌دهد، می‌داند.

هرچند همه در زیگینگ بودند به عبارتی کاری که کارفرمایان می‌خواستند را انجام می‌دادند و به جایی نمی‌رسیدند، او در حال زگینک بود و بر روی کار‌های مهم تمرکز می‌کرد، و به سادگی ولی نه به آسانی نه می‌گفت. پایداری بر روی خوشنودی خودتان ساده است ولی به هیچ وجه آسان نیست.

ادامه دادن روی کاری که انجام می‌دهید در حالی که همه می‌گویند، آنرا انجام نده ساده است ولی آسان نیست. وارن بوفت می‌گوید:

تفاوت بین افراد موفق و بسیار موفق این است که مردم بسیار موفق تقریباً به همه چیز نه می‌گویند.

اما همه این راه حل ها در صورتی که استاد «نه» گفتن نباشید، بیهوده است. خشنود کردن مردم چیز بدی نیست، اما شما باید بدانید که این کار شما را به جایی که می‌خواهید نخواهد رساند. و این راه حل نهایی را به ارمغان می‌آورد:

۶. هنر “نه” گفتن

آریس فریس می‌گوید:

موفقیت فرد را در زندگی، معمولاً می‌توان با تعداد مکالمات ناراحت کننده‌ای که او می‌توانست داشته باشد اندازه گیری کرد.

این کلمات نشان می‌دهد مهم نیست شما چه کسی هستید یا چه کاری با زندگی خود انجام می‌دهید. تمام راه حل‌های فوق در صورتی کار آمد، خواهد بود که توانایی نه گفتن داشته باشید. و برای یک خادم مردم این کار سخت‌ترین کار است. من این را می‌دانم چرا که تمایل به خادم مردم بودن داشتم.

بسیاری از مردم احساس می‌کنند که باید دلیل خوبی برای گفتن “نه” داشته باشند، زیرا در غیر این صورت، ممکن است دیگران فکر کنند که شما بی‌ادب یا خودخواه هستید. اما هنر گفتن “نه” راه پیش رو شما است. هنگامی که از اهداف خود برای انجام کاری آگاه هستید (آیا تغییر عمده‌ای ایجاد می‌کند؟)، دلیل قانع کننده‌ای برای گفتن دارید.


مقاله‌ی مرتبط: مهارت نه گفتن


اما چگونه این کار را انجام دهیم؟

برای انجام این کار، ما از دانش کریس واس که یکی از متفکران مذاکره است و به طور مرتب استادان مذاکره در دانشگاه هاروارد در زمینه‌‌های خود شکست می‌دهد، استفاده می‌کنیم.

نه بگویید به گونه‌ای که انگار زندگی شما به آن بستگی دارد.

پس کریس واس واقعا به ما چه می‌گوید؟ به جای گفتن “نه”، می‌گویند “چطور می‌توانم این کار را انجام دهم؟” مذاکرات، همانطور که او می‌گوید، در واقع حل مسئله نیست، این است که باعث آگاه شدن مردم شود. یعنی، به جای اینکه به سادگی نه بگویید و راه خود را ادامه دهید، می‌توانید با افراد مقابله کنید. و این سخن از مردی است که با تروریست‌ها و قتل عام مواجه شده است و آنچه را که می‌خواسته، به دست آورده است.

ولی چگونه این کار را انجام دهیم؟

در اینجا یک فرایند گام به گام در مورد چگونگی گفتن “نه” بدون اینکه این از کلمه نه استفاده کنیم آمده است:

  1. از خطوط رادیویی شبانه DJ Voice استفاده کنید (صدای آرامش و دلیلی است که بیان می‌کند “من در کنترل هستم”)
  2. با گفتن جمله‌ی “متاسفم …” شروع کنید.
  3. آینه (هنگامی که سه حرف آخر را می‌زنید – یا یک تا سه حرف مهم – از آنچه شخصی گفته اید).
  4. سکوت: دست کم چهار ثانیه سکوت کنید، اجازه دهید آینه این جادو را بر روی همتای خود نشان دهد.
  5. تکرار

کریس واس به ما نمونه‌ای از چگونگی کارکرد این روش را در مکالمه بین یک رئیس که همه چیز را به صورت کپی دستی می‌خواهد و کارمندی که می‌خواهد این کار را بصورت دیجیتالی انجام دهد، را نشان می‌دهد:

“دو بار کپی از تمام کاغذها را انجام دهید.”

“متاسفم. دو نسخه؟ “(DJ صدای + آینه)

“بله، یکی برای ما و یکی برای مشتری.”

“متاسفم، منظور شما اینست که مشتری درخواست یک کپی را دارد و ما باید از کپی داخلی استفاده کنیم؟” (مایل به درک)

درواقع من با ارباب‌رجوع‌ها هماهنگ می‌کنم، آن‌ها چیزی نخواستند. ولی من یک نسخه کپی می‌خواهم. این روش کار من است.

“حتما. از شما به خاطر همکاری با مشتریان بسیار سپاس‌گزاریم. شما کجا مایلید که نسخه‌ی کپی در منزل را کجا ذخیره کنید؟ در اتاق بایگانی اینجا فضایی باقی نمانده‌است.”

“مشکلی نیست. شما هرجا خواستید می‌توانید ذخیره‌اش کنید.”

“هرجا؟ (آینه)

*سکوت*

“درواقع شما می‌توانید آن‌ها را در دفتر من قرار دهید‌. من از دستیارم می‌خواهم که آن‌ را بعد از اتمام پروژه برایم پرینت کند. فعلا دو نسخه پرونده ی پشتیان دیجیتالی ایجاد کنید.”


مقاله‌ی مرتبط: راه بهتری برای نه گفتن وجود دارد!


روز بعد رئیس ایمیلی به او زد:
دو نسخه پرونده‌ی پشتیبان مناسب خواهد بود. آن را مانند یک هدیه بسته‌بندی کن ما ۶ راه‌حل برای کمک به شما در مساله‌ی چگونه با متوقف کردن تلاش برای راضی کردن همه بیشتر سازنده‌تر و بهره‌ورتر باشیم، ارائه دادیم.

راه‌حل‌ها عبارت‌اند از:

  • آیا یک تغییر عمده ایجاد می‌کند؟
  • شتاب در مقابل سرعت – چرا باید همان کار بی‌هدف و غیرسودمند را که بارها انجام می‌دادید را دوباره انجام دهید؟
  • چرا چیزی که شما را به این جایگاه رسانده، به جایگاه بعدی‌تان نرساند؟
  • سودمندی نیازمند زمان برای طفره رفتن نیز هست.
  • وقتی همه زیگ می‌کنند، شما زاگ کنید.
  • هنر “نه” گفتن

پس دفعه ی بعدی که کسی از شما چیزی بخواهد که باعث تقابل با سودمندی و بهره‌وری شما شود، مشکلی ندارد که به آن‌ها “بله” بگویید ولی این‌گونه انجام دهید:

بله. چه پروژه‌های دیگری را در ازای توجه و وقت گذاشتن بر روی این پروژه باید از لیست اولویت‌هایم حذف کنم؟ اگر شما همچنین کسی که سعی در راضی کردن همه دارد و یا کسی که در مورد بهره‌وری‌اش نیاز به کمک دارد را می‌شناسید، این مقاله را با آن‌ها در میان بگذارید؛ اگر این مقاله به شما کمک کرده‌است، به احتمال زیاد به آن‌ها نیز کمک خواهدکرد.

زهرا اکبرزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید