مربی جان وودن میگوید: یکی از مهمترین چیزهایی که پدرش به او آموخت این بود:
هرگز سعی نکنید بهتر از شخص دیگری باشید، اما همیشه از دیگران یاد بگیرید. هرگز تلاش برای بهترین شدن را متوقف نکنید. بخشی از امور تحت کنترل شما است و بخشی نه.
این یک ایده بود که در نهایت تعریف کرد که چگونه او به زندگی و رقابت نزدیک شود.
در کتاب “وودن”: طول عمر مشاهدات و بازتابها در میدان بازی و خارج از آن و توسط استیو جیمسون، توضیح داد که چگونه از این ایده به عنوان مربی استفاده کرده است:
در حین آماده سازی UCLA برای یک بازی بسکتبال با لوئیزویل یا آریزونا یا دوک یا میشیگان، من به بازیکنانم میگویم: “ما نمیتوانیم آنچه را که دیگران انجام میدهند کنترل کنیم. ما فقط میتوانیم آنچه را که خود انجام میدهیم برای آماده شدن انجام میدهیم، کنترل کنیم. بنابراین بگذارید که در این زمینه بهترین کارها را انجام دهیم و امیدوار باشیم برای پیشی گرفتن از آنها به اندازه کافی خوب باشد. اما بیایید در این مورد نگران نباشیم. در عوض، در مورد آمادگی خودمان نگران باشیم.
فکر کنید من میخواهم یک خودرو بسازم، شاید یک فورد یا یک شورلت یا یک پلیموت. من میخواهم آن را به بهترین شکل بسازم. آیا این خودرو بهتر از کادیلاک یا مرسدس خواهد شد؟ این موضوع غیر ضروری است.
بیشتر بخوانید: برای موفقیت، به روابطتان زمان اختصاص دهید
اگر من یک فورد ساختم، فقط میخواهم بهترین فورد را که میتوانم، بسازم. این همه کاری است که من میتوانم انجام دهم: برای رسیدن به شایستگی خودم، نه سطح شخصی دیگر. من هیچ ارتباطی با آنها ندارم، من فقط به خودم مربوطم.
نگرانی در مورد اینکه آیا آنچه که من ساختم بهتر از آن چیزی است که شخص دیگری در حال ساختن در جای دیگری است، بیفایده است. من معتقدم که اگر در مورد آنچه که در خارج اتفاق میافتد نگران باشید، از آماده سازی خود در داخل منحرف خواهید شد.
نگرانی من، تمرکز من و تلاش کامل من، باید برای ساختن بهترین فوردی باشد که خود میتوانم بسازم. من این کار را در مربیگری تیمهای دبیرستانی و در مربیگری تیمهای کالج انجام دادم. تمرکز من در این تیم، در گروهی از افراد، ساختن بهترین آنها بود که توانایی بهترین شدن داشتند، چه فورد و چه کادیلاک.
بعضی سالها، متوجه شدم که ما یک فورد ساختیم. سالهای دیگر، من احساس کردم که ما کادیلاک را ساختیم. تلاش در تمام سالها به همین شکل بود: در حالت مجموع. و من به فوردهای خوشساخت خود به اندازه کادیلاکهای خوشساختم افتخار میکنم.
در کتاب مربی وودن “Essential Wooden” نوشته استیو جیمسون، دیو مایزر، کاپیتان تیم UCLA 1975، آن را به این ترتیب خلاصه کرده است:
مربی وودن هرگز خود را محدود به فکر کردن در مورد آنچه ممکن است، نکرد. او بر روی چیزی که در لحظه بهترین بود تمرکز میکرد، و با بهتر بودن بجای بهترین بودن درگیر میشد. بیایید بهتر شویم، نگران این نبود که ما بهترین نباشیم. همهی تلاش او در مورد بهبودی بود – بهتر شدن بدون صحبت کردن در مورد پیروزی، شکست دادن تیم دیگری یا پیروزی در مسابقات قهرمانی ملی. “میتوانیم بهتر و بهتر شویم” شعار او بود.
برایم مفید بود-ممنون
مطالب خوبی در سایتتان دارید