برای اغلب ما، کمال گرایی یک واژهی مثبت تلقی میشود. چه چیزی میتواند بهتر از این باشد که آدم در هر چیزی بهترین باشد؟ انسان موجودی کمالگراست و طبیعتا وضعیتی فراتر از کمال یک چیز وجود ندارد. اما در واقعیت، ایدهآلگرایی یک مشکل جدی است چون باعث میشود افراد تجربههای ناکامل و غیرایدهآل، ولی جذاب، خود را با یکدیگر به اشتراک نگذارند.
آیا در کمال گرایی گرفتار شدهاید؟ باید آن را رها کنید. در ادامه سعی میکنیم بیان کنیم چگونه میتوان چیزهای غیرایدهآل را نیز دوست داشت. خواهید دید که چنین کاری، حس زیبای آزادی را به شما خواهد بخشید.
کمال گرایی را رها کنید تا فوایدش را درو کنید!
تقریبا تمام اختراعاتی که ما امروزه آنها را در اختیار داریم، در ابتدا ناکامل و ناقص آغاز شدهاند. اولین گوشی آیفون، اولین موشک فضایی و اولین ماشین الکتریکی همگی در ابتدا حالتی ناقص و غیرایدهآل داشتهاند. مردم حتی با این وجود نیز، این اولینها را دوست داشتند. آنها را میخریدند و از آنها استفاده میکردند.
هر بار که نسخهی جدیدی از این وسایل رونمایی میشد، آنها بهتر و کاملتر میشدند. اگر اولین گوشی آیفون ساختهشده را با آخرین نمونهی آیفون X مقایسه کنید میبینید که نسخهی اولیه هیچ شباهتی به حالت ایدهآل ندارد.
تنها شباهت میان اولین نمونهی آیفون، اولین موشک فضایی و اولین ماشین الکتریکی این است که همگی آنها، فرآیندهای در حال رشد و غیرساکن بودهاند.
درست است که نسخههای اولیه ایدهآل نبودند، اما کار میکردند و مردم نیز بیاندازه از آنها لذت میبردند. هر بار که نسخهی جدیدی منتشر میشد، مورد حمایت مردم قرار گرفته و این حمایت، به پیشرفت هر چه بیشتر منجر میشد.
تصور کنید موشک فضایی فالکن۱ (SpaceX Falcon1) هیچ وقت پرتاب نمیشد. در این صورت آیا هرگز میتوانستیم پرتاب موشک فالکن هِوی (Falcon heavy) را ببینیم؟ تجربهها و درسهایی که هنگام پرتاب اولین موشک فضای به دست آمد، برای بهبود کیفیت موشکهای فضایی بعدی مورد استفاده قرار گرفته است. اکنون، در سال ۲۰۱۸، موشک فضایی تسلا رودستر (Tesla Roadster) را داریم که به دور خورشید میچرخد. اگر مهندسان SpaceX در ابتدا نگران این بودند که این موشک کامل نیست، هیچ وقت اتفاقات بعدی رخ نمیداد و آنها هنوز هم مشغول کار کردن بر روی فالکن ۱ بودند.
مشکل اصلی
مشکل کمال گرایی دقیقا همین است: مانع از رسیدن شما به اهدافی میشود که توانایی رسیدن به آنها را دارید. در واقع ایدهآلگرایی مانع از این میشود که عقاید، کار یا ساختهتان را با دنیا به اشتراک بگذارید. این مسئله باعث میشود پشتیبانی مورنیاز برای پیشرفت را دریافت نکنید. در این صورت جهان هرگز نخواهد توانست از ایدههای جالب شما و کارهای هیجانانگیزی که میتوانید انجام دهید، بهره ببرد.
در ادامه پنج راهکار آمده است تا به شما کمک کند چگونه خود را از کمال گرایی رها کنید و به جهان اطرافتان با عقاید و کارهایتان نفع برسانید.
همهی چیزهای خوب، در ابتدا ناقص و غیرایدهآل هستند.
طبیعتا اولین تلاش برای انجام کاری، بهترین نتیجه را در پی نخواهد داشت. بیشتر کردن مهارت و رسیدن به حالت ایدهآل، زمان میبرد. پس برای اینکه یک چیز به حالت ایدهآلش برسد، کلی زمان لازم است. این زمان موردنیاز برای رسیدن چیزی به حالت ایدهآل، نباید مانع شما شود؛ بلکه باید شما را تشویق هم بکند.
در هر نوبت و هر بار تلاش کردن، شما بهتر میشوید. یعنی با هر انتشار یک نسخهی غیرایدهآل، به حالت ایدهآل و کمال نزدیکتر میشوید. نکته مهم هنگام انتشار هر نسخه این است که نسخه منتشر شدهی قبلی، کامل و ایدهآل نبوده است.
هدف نهایی، ایجاد محصولی مفید و دارای عملکرد است که مورداستفادهی مردم باشد. محصولی که با صبر و تلاش مداوم قابلیت پیشرفت و بهتر شدن را داشته باشد.
پشتیبانی را فراموش نکنید!
خیلی وقتها مردم ایدهها و نظراتشان را نادیده میگیرند چون فکر میکنند ایدههایشان احمقانه بوده و به درد نمیخورند. همیشه این موضوع را به یاد داشته باشید که هیچ نظر، ایده یا عقیدهای احمقانه نیست.
همهی ایدههای معرکه، از جایی شروع شدهاند. چنین ایدههایی، زمانی بیان شدهاند تا مورد پشتیبانی یا انتقاد قرار بگیرند. پشتیبانی از یک ایده و انتقاد سازنده از آن است که باعث میشود ایدهای اولیه به یک ایدهی عالی تبدیل شود.
مخفی کردن نظر و محصول تلاشتان تا زمانی که آن را کامل کنید، فقط کامل نشدن آن را تضمین میکند. شما به پشتیبانی نیاز دارید تا ایدهای را ارتقا دهید.
حتی اگر ایدهی شما عالی باشد نیز، نظر فردی دیگر میتواند به شما کمک کند از زاویهی دیگری به ایدهتان نگاه کرده و راه تازهای برای بهتر کردن آن بیابید. یا حتی ممکن است انتقاد دقیقا همان چیزی باشد که برای تحریک شما برای جلو رفتن نیاز باشد. Ted Turner موسس CNN گفته است زمانی که دربارهی راهاندازی CNN با دیگران صحبت کرد، همه به او خندیدند. وقتی این اتفاق افتاد Turner فهمید که ایدهاش ایدهی جالبی است و ارزش امتحان کردن را دارد.
ایدهآلگرایی درواقع نوعی ترس است.
حقیقت پشت کمال گرایی این است که این حس نوعی احساس ترس است. ترسیدن از اینکه ممکن است نظرتان مورد قبول دیگران واقع نشود یا اینکه دیگران از آن انتقاد کنند. ترسناکترین چیز هم ممکن است این باشد که تصور کنید نظرتان، بدترین نظر ممکن است و در صورت بیانش، حتما شکست خواهید خورد.
نکتهی مثبت دربارهی ترس این است که ترس، نوعی حالت روانی و ذهنی است نه یک حالت فیزیکی. هر نوع ترسی، مخصوصا ترسهای مربوط به حس کمال، قابل حل کردن است. برای گذر از یک ترس، در قدم اول باید تحلیل کنید دقیقا چرا میترسید و سپس باید ببینید حتی اگر بدترین نظر ممکن را ارائه دهید، چه اتفاقی میافتد.
بدترین اتفاقی که میتواند برایتان رخ دهد این است که کسی از کار شما انتقاد کرده و از آن خوشش نیاید. اگر کمی دقت کنید میبینید که این موضوع، خیلی هم ترسناک نیست.
همانطور که قبلا هم گفته شد، انتقاد یک ابزار فوقالعاده برای بهبود یک ایده یا یک کار است. انتقاد دیگران به شما این امکان را میدهد تا بفهمید از نظر دیگران چه بخشهایی از ایدهتان قابلیت بهتر شدن را دارد. با در نظر گرفتن این موارد ایدهی شما خواهد توانست طیف وسیعتری از رضایت را به دست آورد و توجه بیشتری را از دیگران جلب کند.
شکست خیلی هم بد نیست!
اگر به مسیر زندگی افراد موفق دنیا نگاه کنید متوجه میشوید که زندگی آنها پر از شکستهای مختلف بوده است.
استیو جابز تا سال ۱۹۹۷ که به Apple بازگشت، تقریبا در هر کاری که شروع کرده بود شکست خورد. تعداد شکستهای ایلان ماسک هم تاکنون از تعداد شکستهایی که یک فرد عادی در طول زندگیاش تجربه میکند بیشتر بوده است. اما نکتهی مهم این است که این دو نفر هرگز تسلیم نشدهاند بلکه با وجود موانع، به خلق کردن، تولید کردن و پیش رفتن ادامه دادهاند.
زندگی از ۹۰ درصد شکست و فقط ۱۰ درصد موفقیت تشکیل شده است. این ۱۰ درصد است که در زندگی اهمیت دارد و برای رسیدن به آن، همهی ما به ۹۰ درصد شکستِ گفته شده نیاز داریم. همهی شکستهایتان را به عنوان بخشی از مسیر موفقیتتان در نظر بگیرید.
زندگی همیشه هم کامل و عالی نیست.
هیچ کدام از ما کامل به دنیا نیامده و کامل هم از دنیا نخواهیم رفت. در واقع، رسیدن به کمال مطلق نوعی افسانه محسوب میشود.
آنچه به نظر یک فرد کمال حساب میشود ممکن است از نظر فردی دیگر کمال نباشد. زندگی مجموعهای از شکستها و پیروزیهاست و ما زندگی میکنیم تا در این مسیر رشد کرده و آدمهای بهتری شویم. شکستهای پی در پی در زندگی به ما کمک میکنند تا نظراتمان را رشد دهیم. ما زندگی میکنیم، اشتباه میکنیم، یاد میگیریم و پیشرفت میکنیم.
میتوان گفت ما هیچ وقت نمیتوانیم کامل باشیم و این، همان چیزی است که باید باشد. اگر قرار بود همهی آدمها کامل باشند، دنیا جای خستهکنندهای میشد! نقصها هستند که شما را به فردی که هستید تبدیل میکنند و شما را خاص و جذاب میسازند. همیشه ممنون شکستها و نقصهایتان باشید.
حتی کمال هم میتواند نوعی نقص باشد.
اگر رها کردنِ کمال گرایی برایتان سخت است بدانید که تنها نیستید.
هیچ فرد یا ایدهای کامل نیست. این را بپذیرید که تلاش برای اینکه بهترین خودتان باشید کافیست و نهایتا شما را به سمت مسیر روشنی هدایت خواهد کرد. کمالگرایی را رها کنید، بر بیان ایده و نظرتان تمرکز کنید و توجهی به پایان کار نداشته باشید.