انتشار این مقاله


هنر رهبری

از مقاله ویفرد پترسون در مورد “هنر رهبری” از کتاب “هنر زندگی“ به سادگی و به روشنی تعریف شده است که رهبر فردی است که پیروانی دارد. رهبر سزاوار داشتن این پیروان است او به رسمیت شناخته شده است. قدرت به تنهایی دیگر برای احراز هویت و احترام کافی نیست. رهبر خدمتگزار است. همانطور که […]

از مقاله ویفرد پترسون در مورد “هنر رهبری” از کتاب “هنر زندگی

به سادگی و به روشنی تعریف شده است که رهبر فردی است که پیروانی دارد. رهبر سزاوار داشتن این پیروان است او به رسمیت شناخته شده است. قدرت به تنهایی دیگر برای احراز هویت و احترام کافی نیست.

رهبر خدمتگزار است. همانطور که استاد بزرگ انسان‌ها آن را ابراز کرده‌است، “و هر که در میان شما رهبر باشد، بگذار او بنده شما شود”. رهبر از طریق چشم‌های پیروانش می‌بیند.

رهبر نمی‌گوید، “راه برو!” در عوض، او می‌گوید: “بیا برویم!” و مسیر را هدایت می‌کند. او با شلاق پشت سر حرکت نمی‌کند؛ او با یک پرچم در مقابل همه حرکت می‌کند.

رهبر باید مطمئن شود که پیروانش همراه با او کار می‌کنند، نه برای او. او می‌بیند که آن‌ها در پاداش‌ها سهم دارند. او روحیه کار تیم را تحسین می‌کند.

رهبر یک انسان‌ساز است. هر چه چیز‌های بیشتری بتواند بسازند، سازمان و خودش قوی‌تر خواهد شد.

رهبر به افرادش ایمان دارد. او به آن‌ها باور دارد و به آن‌ها اعتماد می‌کند، در نتیجه بهترین نتیجه را از آن‌ها می‌گیرد.

رهبر از قلب و همچنین سرش استفاده می‌کند. یعنی بعد از اینکه او به حقایق خود نگاه کرد، قلبش را نیز می‌بیند. او یک دوست است.

رهبر برنامه‌ریزی کرده و سپس شروع به عمل می‌کند. او مرد عمل و کسی که اهل فکر است، می‌باشد.

رهبر حس شوخ طبعی دارد. او صرفا یک محافظه‌کار نیست. او می‌تواند به خودش نیز بخندد. او باید روح فروتنی داشته باشد.

رهبر می‌تواند راهنمایی شود. او علاقه‌ای به نگه داشتن مصرانه راه خود ندارد، اما بدنبال پیدا کردن بهترین راه است. او دارای ذهنی باز است.

رهبر چشم‌های خود را بر اهداف بلند نگه می دارد. او تلاش می‌کند تا تلاش‌های پیروانش و خود موجب غنی سازی شخصیتی، دستیابی به زندگی روزمره فراگیر برای همه و بهبود آن کمک کند.

مربی وودن در کتاب “بسکتبال مدرن کاربردی” خلاصه افکار خود را به این ترتیب ارائه می‌دهد:

مربی که تلاش جدی و متعهدانه برای پیروی از ایده‌ها و ایده‌آل‌های رهبری که من از مقاله آقای پترسون گرفته‌ام، مطمئنا باعث بهبود مهارت‌های رهبری او و افزایش احتمال ایجاد یک تیم موفق می‌شود.

یک تیم بدون رهبری مانند یک کشتی بدون رادار است که مطمئناً بدون هدف حرکت کرده و در نهایت در حلقه بدور خود می‌چرخد و به هیچ جایی نمی‌رسد.

البته، مربی باید این بازی را بشناسد و بازیکنانش را نیز بشناسد تا قادر به ارائه رهبری مناسب باشند، اما او باید درک درستی داشته باشد، و به مسئولیت خوش آمد بگوید و مسئولیت کامل را بپذیرد.

زهرا اکبرزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید