هرگاه نام شیمیدرمانی به گوشمان میخورد، ناخودآگاه تصویر بیماران مبتلا به سرطان و عوارض جانبی شیمی درمانی در جلوی چشممان تداعی میگردد؛ این در حالی است که اصولاً شیمیدرمانی باید یک روش برای درمان باشد، نه ابزاری برای آزار و اذیت بیمار. در واقعیت، شیمیدرمانی به روشی اطلاق میگردد که از داروهای شیمیایی برای درمان بیماری بهره بگیرد؛ حال تفاوتی ندارد این بیماری سرطان خون باشد یا یک ناراحتی گوارشی. ولی چه بخواهیم، چه نخواهیم، لفظ شیمیدرمانی در فرهنگ عموم به واژۀ سرطان گره خورده است.
روشهای شیمیدرمانی که امروزه برای بهبود مشکل اصلی بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفته میشود، با عوارض جانبی فراوان و ناخوشایندی همراه است که کیفیت زندگی بیمار را متأثر میسازد. خستگی، ریزش مو، تهوع، آسیبپذیری در برابر عفونتها، کمخونی، تغییرات خلق و کاهش وزن، نمونههای بهتر شناخته شده از پیامدهایی است که معالجۀ شیمیایی سرطان میتواند برای بیماران به همراه داشته باشد. بیشتر از پنجاه درصد این بیماران، دچار اختلال در عملکرد شناختی نیز میشوند.
عوارض شیمی درمانی بر مغز چیست؟
نوعی از اختلال شناختی که در بیماران تحت معالجه با شیمیدرمانی مشاهده میشود، شیمیمغز (chemobrain) نام دارد. بیماران اغلب از زوال حافظه، عدم توانایی در تمرکز و یا به یادآوری جزئیات و حتی مطالب پیش پا افتاده شکایت داشته، و اذعان میکنند که به سختی از پس کارهای روزمرۀ خود برمیآیند، کارهایی که تا پیش از شروع شیمیدرمانی، به راحتی انجام میدادند.
شیمیدرمانی از داروهای عدیدهای بهره میگیرد که با توجه به نوع بدخیمی، مرحلۀ بیماری، شرح حال بیمار و سایر عوامل تأثیرگذار در تعیین اثربخشی دارو و عوارض احتمالی آن، انتخاب میگردد.
بیشتر بخوانید: عوارض شیمیدرمانی
کارموستین (carmustine) و سیسپلاتین (cisplatin) جزو متداولترین داروهایی هستند که در شیمیدرمانی کاربرد دارند. این داروها DNA را هدف قرار داده و از تقسیم سلولها جلوگیری میکنند. ولی این داروها عملکرد اختصاصی ندارند، بدین مفهوم که در کنار سلولهای سرطانی، سایر ردههای سلولی پرتقسیم بدن، از جمله سلولهای خونی را تحت تأثیر قرار میدهند. این دو دارو در درمان بدخیمیهای ریه، پستان و تخمدان به کار گرفته میشوند. کارموپلاستین، سیسپلاتین و دیگر داروهای مشابه به خانوادهای در داروهای شیمیدرمانی به نام عوامل آلکیله کننده (alkylating agents) تعلق دارند.
سیتارابین (cytarabine) یک آنتیمتابولیت است که در درمان بدخیمیهایی نظیر لوسمی، سرطان پستان و سرطان ریه استفاده میشود. این داروها با این که کمککننده هستند، اما جزو اصلیترین عوامل بروز شیمیمغز نیز به شمار میآیند.
بیشتر بخوانید: آیا شیمیدرمانی برای همه بیماران مبتلا به سرطان سینه ضروری است؟
در سال ۲۰۰۶، گروهی از پژوهشگران دانشگاه روچستر، نیویورک، با انجام مطالعهای نشان دادند که الیگودندروسیتها و سلولهای پیششاز آنها، نسبت به شیمیدرمانی بسیار حساساند. الیگودندروسیت (oligodendrocyte) نوعی سلول گلیال در دستگاه عصبی مرکزی است که از سلولهای عصبی محافظت میکند. محققان دریافتند که داروهای شیمیدرمانی باعث مهار تقسیم این سلولها و تشدید مرگ آنها در شکنج دندانهای و هیپوکامپ میشوند. این دو ناحیه از مغز در یادگیری و حافظه نقش دارند.
محققان دانشگاههای استنفورد و نیویورک در جریان پژوهشی دیگر دریافتند که متوترکسات (methotrexate)، یکی از داروهای شیمیدرمانی رایج، سلولهای پیشساز الیگودندروسیت را تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج این مطالعه حدود دو هفتۀ قبل منتشر گردید. پژوهشگران در این مطالعه، بافت مغز کودکان و بزرگسالانی را که پس از تحت درمان قرار گرفتن با متوترکسات درگذشته بودند، مورد ارزیابی قرار داده؛ و همان اثراتی را بر روی سلولهای پیشساز الیگودندروسیت مشاهده کردند که در سال ۲۰۰۶ گزارش شده بود.
نواقص شناختی مرتبط با داروهای شیمیدرمانی به صورت بلندمدت بروز میکنند و حتی پس از قطع درمان نیز تا مدتها باقی میمانند.
اهمیت الیگودندروسیتها در عملکرد شناختی مغز چیست؟
الیگودندروسیتها سلولهای عصبی را در بافت مغز احاطه کرده و دور آکسون آنها غلافی تشکیل میدهند که غلاف میلین نام دارد. وجود غلاف میلین برای هدایت سریع و بینقص پیامهای عصبی در طول نورونها ضروری است.
بروز هرگونه نقص در عملکرد الیگودندروسیتها لاجرم به بروز نقصهایی در عملکرد نورونهای مسئول یادگیری، مهارتهای حرکتی و شناختی میگردد. به همین دلیل، حفظ سلامت الیگودندروسیتها در طول حیات هر فردی برای جلوگیری از زوال حافظه و عملکرد شناختی ضروری به نظر میرسد. کاهش در میزان میلینه شدن سلولهای عصبی (دمیلیناسیون) و یا سایر تغییرات مخرب غلاف میلین یکی از شاهعلامتهای بیماریهای عصبی نظیر اماس یا اسکلروز چندگانه به حساب میآید.
به نظر میرسد داروهای شیمیدرمانی گرایش خاصی به سلولهای پیشساز الیگودندروسیت دارند. آنها با هدفگیری این سلولها باعث دمیلیناسیون و در نتیجه، بروز اختلالات شناختی و رفتاری و ظهور شیمیمغز میشوند.
آیا میتوان از بروز عوارض شیمی درمانی بر مغز جلوگیری کرد؟
چه کار میتوان انجام داد؟ شیمیدرمانی متداولترین روش پذیرفته شده برای درمان سرطان و کاهش سرعت پیشرفت آن است، بنابراین، کنار گذاشتن این روش چندان منطقی به نظر نمیرسد. اینجاست که مطالعات میتوانند با درک بهتر ساز و کار بروز شیمیمغز، روشی برای جلوگیری از بروز علائم شناختی توسعه دهند.
در جدیدترین مطالعات انجام شده روی همین موضوع، میکروگلیا یا سلولهای ایمنی مغز به عنوان مقصر اصلی در اعمال اثرات مخرب متوترکسات بر سلولهای پیشساز الیگودندروسیت شناخته شدهاند. کاهش این سلولها در مغز موشهای تحت درمان با متوترکسات، تأثیر معنیداری بر کاهش علائم شیمیمغز داشت. این موشها با مصرف داروی سرکوبگر میکروگلیا، توانستند از اختلالات شناختی ناشی از درمان با متوترکسات تا حدودی رهایی یابند.
ما باید سعی کنیم با درک ساز و کار شیمیمغز و نحوۀ تعامل سلولهای گلیال (میکروگلیا، الیگودندروسیتها و آستروسیتها) به سببشناسی اختلالات مغزی ناشی از شیمیدرمانی نزدیک شویم. شیمیمغز با آن که یکی از عوارض کمتر شناخته شدۀ شیمیدرمانی است، ولی با ناخوشایندی بسیاری برای بیماران همراه است. پژوهشهایی از این دست ما را به دستیابی به راههایی برای تسکین دادن عوارض شیمی درمانی رهنمون خواهد ساخت؛ چرا که دست و پنجه نرم کردن با سرطان، به خودی خود یک معضل بزرگ است.