اختلال وسواس فکری (OCD) چیست؟
اختلال وسواس فکری (obsessive-compulsive disorder) دارای دو نشانۀ اولیه میباشد. اولی افکار وسواسی است که اغلب تفکر ترس از آسیب فرد مبتلا به OCD ویا عزیزانش است. دومین نشانه رفتارهای اجباری میباشد که روشی است که فرد تلاش میکند اضطراب خود را کنترل کند.
اجبارات میتواند مرتبط با وسواس باشد. کسی که از ابتلا به بیماری میترسد ممکن است مدام دستهایش را بشوید. اما کارهای اجباری میتواند غیرمرتبط نیز باشد: مثلا فرد مبتلا به OCD ممکن است فکر کند اگر عملی را چندین بار انجام ندهد، احتمال رخداد رویدادی بیشتر میشود. برای تشخیص، معمولا میگویند که بیماری باید حداقل یک ساعت در روز عود کند و منجر به اختلالات قابل توجه شود.
مقالۀ مرتبط: اختلال وسواس فکری-عملی
چرا اسکن مغز بررسی میشود؟
فرض شده است که شبکههای مغزی درگیر پردازش خطا هستند و توانایی توقف رفتارهای نامناسب -کنترل مهارکننده- در OCD مهم است. این اغلب در تستهای آزمایشی مانند توقف اعمال سیگنالی اندازهگیری میشود: از شرکتکنندگان خواسته میشود که هر بار که تصویری را روی صفحه نمایش میبینند دکمه را فشار دهند، مگر اینکه صدایی را پس از نمایش تصویر بشنوند. مطالعات قبلی که از این نوع اعمال هنگام اسکنر MRI فانکشنال برای مشاهدۀ ناهنجاریهای فعالسازی مغز استفاده شده است، یافتههای متناقضی را ارائه دادهاند؛ شاید به خاطر حجم نمونههای کم.
محققان اطلاعات ۱۰ مطالعه را جمعآوری کردند و با نمونههای ۴۸۴ شرکتکننده متاآنالیز انجام دادند.
کدام شبکههای مغزی درگیر هستند؟
وسواس فکری (OCD) یک اختلال از مدارهای خاص مغز است. دانشمندان فکر میکنند که دو اصل اساسی وجود دارد. اولی مدار orbito-striato-thalamic است که بهویژه مربوط به عادات میباشد، در بهطور فیزیکی در OCD بزرگ شده و وقتی بیماران تصاویر و ویدیوهای مرتبط با ترسهایشان میبینند، بیش از حد فعال میشود. بنابراین مانند پدال شتابدهنده در رفتارهای اجباری عمل میکند.
دومی شبکهی cingulo-opercular است که زمانی که نیاز به کنترل بیشتر بر رفتارهای خود دارید، در تشخیص درگیر است. در این متاآنالیز، محققان دریافتند که در این شبکه مغزی بیماران فعالیت بیشتری دیده میشود، اما در طول کارهای خود کنترل مهارکننده ضعیفتر عمل میکند. شبکه cingulo-opercular مانند ترمزی برای رفتارهای مداوم است: هنگامی که در این شبکهی مغزی افراد مبتلا به OCD فعالیت بیشتری دیده میشود، باعث ایجاد تغییرات رفتاری متعاقب میشود که بهطور طبیعی در افراد نرمال دیده نمیشود.
مقالۀ مرتبط: اجبار میتواند منجر به وسواس فکری شود
دربارهی درمان وسواس فکری چه چیزی کشف شده است؟
روان درمانی (Psychotherapy) برای وسواس فکری بسیار مهم است؛ بهخصوص درمان رفتاری-شناختی. این روش شامل نزدیکی تدریجی بیماران به مسائلی است که از آنها میترسند و یاد میگیرند که وقتی با عوامل محرک OCD مواجهه میشوند، چیزهای بعدی اتفاق نمیافتد. محققان اکنون در حال مطالعهی بزرگی روی این موضوع هستند؛ اسکنهای مغزی قبل و بعد درمان را بررسی میکنند تا ببینند که آیا این دو شبکهی مغزی هنگام بهتر شدن بیمار الگوی فعالیت نرمال بیشتری را نشان میدهند. همچنین، دانشمندان به دنبال تحریک مغناطیسی ترنسکرانیال مکرر برای هدف قرار دادن شبکهی cingulo-opercular هستند. به نظر میرسد کارایی کاملا خوبی برای وسواس فکری (OCD) داشته باشد.