انتشار این مقاله


دستاوردهای عظیم (۵۴): کارل گوته یانسکی کاشف اولین منبع رادیویی نجومی

کارل یانسکی(Karl Jansky) متولد ۲۲ اکتبر ۱۹۰۵، مهندسی آمریکایی بود که اکتشاف امواج رادیویی‌اش از یک منبع فرازمینی باعث پایه‌گذاری اخترشناسی رادیویی شد، علم جدیدی که از اواسط قرن ۲۰‌ام طیف مشاهدات نجومی را به گستره قابل‌توجهی رسانده‌است.

کارل یانسکی(Karl Jansky) متولد ۲۲ اکتبر ۱۹۰۵، مهندسی آمریکایی بود که اکتشاف امواج رادیویی‌اش از یک منبع فرازمینی باعث پایه‌گذاری اخترشناسی رادیویی شد، علم جدیدی که از اواسط قرن ۲۰‌ام طیف مشاهدات نجومی را به گستره قابل‌توجهی رسانده‌است.

کارل یانسکی یکی از ۶ فرزند خانواده بود. پدرش Cyril استاد مهندسی برق در دانشگاه ویسکانسین بود که عشق به فیزیک را در ۳ فرزند خود پرورانده‌بود. برادر بزرگتر کارل، Cyril یانسکی جونیور، اصرار داشت که بگوید برادر کوچکش هرگز یک “کرم کتاب” نبوده و به توانایی‌هایی او در تنیس و هاکی اشاره می‌کند. و همچنین، قهرمانی او در مسابقات تنیس روی میز Monmouth واقع در نیوجرسی را مطرح می‌کند.

کارل یانسکی مدرک خود در رشته فیزیک را از دانشگاه ویسکانسین می‌گیرد و یک سال خود را نیز به عنوان دانش‌آموز فارغ‌التحصیل در آنجا می‌گذراند، با این حال، هیچوقت نتوانست پایان‌نامه خود را تکمیل کند. به جای این، در سال ۱۹۲۸ به عضویت کارکنان تحقیقاتی آزمایشگاه‌های Bell Telephone درآمد. در کالج او را مبتلا به بیماری کلیوی حاد تشخیص دادند، بنابراین آزمایشگاه‌های Bell برای استخدام او رغبتی نداشت اما هنگامی که برادر بزرگتر، Cyril که خود همانند پدرش یک مهندس برق و همچنین عضو سابقی از کارکنان آزمایشگاه بوده و در ساخت تعدادی از فرستنده‌های رادیویی اولیه کمک فراوانی به آزمایشگاه کرده‌بود، شخصا در امر استخدام او پادرمیانی کرد، مجبور به قبول او شدند. اولین ماموریت یانسکی مطالعه منابع استاتیک متناوب بود که ممکن بود با امواج رادیویی که حین مخابره تلفنی آتلانتیک تولید می‌شد، تداخل می‌داشت. این یک ماموریت چالش‌برانگیز بود زیرا که او می‌بایست ابتدا ابزارهای خاصی را برای این منظور آماده کند که قابل‌توجه‌ترین آن‌ها یک سیستم آنتنی هدایتی بود که بر روی یک  صفحه‌گردان موتوردار سوار شده‌‌بود که می‌توانست ۳۶۰ درجه حول محور عمودی مرکزی بچرخد. خود این سیستم بر روی یک مسیر دایره‌‌ای سوار بر یک فورد مدل T حرکت می‌کرد. این سیستم به “چرخگردان یانسکی” معروف شده‌بود.

هنگامی که او دیتا جمع‌آوری شده طی چندین ماه خسته‌کننده را آنالیز کرد، ۳ نوع منبع الکتریسیته ساکن را شناسایی کرد: طوفان‌های رعدوبرق محلی، دوردست‌ و نوع سومی که اینگونه توصیف کرده‌بود:

تشکیل‌شده از الکتریسیته بسیار ساکن صفیرمانند که منبع آن هنوز نامعلوم است.

انتخاب لغات محتاطانه او مربوط به توصیه سرپرست او می‌شد که به او توصیه اکید کرده‌بود که از توصیفات گستاخانه جلوگیری کند، تا مبادا از تحقیق یبشتر در مورد این داده‌ها جلوگیری به عمل آید. ولی یانسکی مشکوک به این بود که این سیگنال‌ها از مرکز کهکشان راه‌شیری منشا می‌گیرد، که در صورتی درستی قضیه، اولین اکتشاف امواج رادیویی فرازمینی محسوب می‌شد.

توجیه او منطقی بود. او به مدت یکسال روی منبع استاتیک نوع سوم کار کرده‌بود و و همچنین این نکته را درنظر داشت که فراز و نشیب آن عرض یک روز اتفاق افتاده بود. در نگاه اول، در نظر یانسکی این طور به نظر می‌آمد که این امواج ناشی از تشعشعات خورشیدی باشد. ولی بعد از چند ماه، درخشان‌ترین نقطه سیگنال‌ها از موقعیت خورشید نقل مکان کرده‌بود. علاوه بر این‌ها، فراز و نشیب‌ آن‌ها دقیقا طی ۲۴ ساعت رخ نداده‌بود، بلکه ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه طول کشیده‌بود. این زمان یکی زا ویژگی‌های ستاره‌های ثبت و سایر اجسام فلکی بود که فراتر از منظومه شمسی ما بودند، جایی که امواج بیشترین قدرت خود را داشتند،و آن مکان صورت فلکی Sagittarius نام داشت.

همانطور که Cyril بعدها به یاد آورد:

یانسکی گفته‌بود که مشکل دانشمندان در فهم حقایق ساده‌ است چون دید آن‌ها توسط مقدار زیادی از اطلاعات فرعی کدر شده و نمی‌توانند از قوه تخیل خلاق خود برای تفسیر نتایج استفاده کنند.

نتایج تحلیل‌ها نه تنها در یک بلکه در ۳ مقاله مجزا که یکی از آن‌ها تحت عنوان “اختلالات الکتریکی که ظاهرا منشا فرازمینی دارند”  بود که یانسکی در یک همایش بین‌المللی انجمن علمی امواج رادیویی در سال ۱۹۳۳ آن را ارائه داد. این رویداد بازتابش انتشار یک خبر با نمایه بالا در نیویورک تایمز بود که در ۵ می ۱۹۳۳ چاپ شد. به دنبال انتشار گسترده خبر به لطف این روزنامه، دانشاه ویسکانسین مدرک کارشناسی ارشد او را بر اساس ۳ مقاله‌ای که چاپ کرده‌بود، به او اهدا کرد. یانسکی مشتاق بود تا تحقیقات خود را در جهت شناسایی منبع این امواج کیهانی مرموز ادامه دهد. برای رسیدن به هدفش در نظر داشت تا یک دیش آنتن ۳۰ متری درست کند. اما در این زمان ازمایشگاه‌های Bell یبشتر به علوم کاربردی علاقه داشت و مصادف با دوران رکود بزرگ بود. از آنجایی که بنابه مطالعات یانسکی Hissing Static به نظر نمی‌آمد که برای ارتباطات آتلانتیک مشکل‌ساز باشد، آن‌ها پروژه را مختومه اعلام کرند. ماموریت‌های دیگری به یانسکی سپرده‌شد. او تا آخر عمر حرفه‌ای خود در آزمایشگاه‌های Bell باقی‌ماند. با اینکه پیشگام یک زمینه علمی جدید بود، همواره از ابهامات مربوط به ‌آن رنج می‌‌برد با این حال او در سال ۱۹۴۸ به عنوان یکی از اعضای انجمن مهندسان رادیویی آمریکا انتخاب شد.

رشته جدید اختر شناسی رادیویی یک‌شبه بوجود نیامد. اوضاع وخیم اقتصادی از یک طرف و چون یانسکی به عنوان یک اخترشناس از دانش و جرفه‌ کافی برخوردار نبود،بسیاری از مشاهدات نجومی را از تحقیقات وسیع‌تر بازداشت. یکی از شاخاص کلیدی در این زمینه Grote Reber بود که در سال ۱۹۳۷ یک رادیوتلسکوپ در حیاط پشتی‌اش ساخت و با استفاده از آن اولین نقشه‌برداری سیستمیک را از امواج رادیویی کیهانی را به انجام رساند.

توسعه رادار در حین جنگ‌جهانی دوم، جان جدیدی را به اخترشناسی رادیویی بخشید، به طوری که بعد از پایان جنگ، یک اخترشناس دیگر به نام John Kraus توانست در دانشگاه اوهایو یک رصدخانه رادیویی را بنا بگذارد. Kraus در آخر یک کتاب رفرنس برای اختر شناسی رادیویی نوشت که حکم انجیل را برای آن داشت. در سال ۱۹۶۴ یک رشته پابرجا بود: در این سال Arno Penzias و Robert Wilson با استفاده از یک آنتن شاخی بزرگ، تابش زمینه‌ای کیهانی را کشف کردند.

یانسکی در سال ۱۹۵۰ در سن ۴۴ سالگی، در اثر سکته‌ شدیدی که از کلیه‌اش منشا گرفته‌بود، جان خود را از دست داد. در سال ۱۹۸۴ هنگامی که انجمن IEEE مقاله‌‌ یانسکی را که مربوط به سال ۱۹۳۳ بود، تجدید چاپ می‌کرد، ویراستاران به این نتیجه رسیدند که مقاله یانسکی ارزش جایزه نوبل را دارد البته اگر نویسنده‌اش زنده می‌بود. امروزه یانسکی واحد اندازه‌گیری شدت امواج رادیویی است(چگالی نویسه). همچنین حفره‌ای در ماه به افتخار او یانسکی نام‌گذاری شده‌است. همچنین یادبودی را برای او در نیوجرسی ساخته‌اند، در محلی که آزمایش‌های اساسی خود را در آنجا انجام می‌داد.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید