بحث کردن با «تیپهای شخصیت دشوار» به قدری میتواند آدم را کلافه کند، که دیگر احترام قائل شدن را هم برای این «تیپهای شخصیت دشوار» دشوار سازد! «تیپ شخصیت دشوار» اصطلاحی علمی است، که در محاورهی مؤدبانه به آن «آدم بیمنطق» و «آدم نادان» میگویند. ولی گاهی اوقات که دیگر جان به لب میرسد، همهی اینها جای خود را به «نفهم» میدهند. حتماً شنیدهاید که میگویند بحث با آدم نفهم ممنوع … ولی از آنجایی که ما در این مقاله قصد نداریم به کسی توهین کنیم (یعنی کسی که خودش هم میداند آدم بیمنطقی است؟!)، از همان اصطلاح پرطمطراق «تیپ شخصیت دشوار» استفاده خواهیم کرد. هدف از به کارگیری نفهم هم این بود که شماهایی را که از بحث کردن با اینگونه آدمها خسته شدهاید، سر صحبت امروزمان بکشانیم؛ چرا که اینروزها عناوین معمولی خیلی به چشم نمیآیند.
شاید باورکردنی نباشد، ولی واقعاً میتوان با هر کسی بحث نکرد! یعنی این شما هستید که میخواهید بحث کنید. میتوان به راحتی از کنار آدمهای بیمنطق یا همان تیپهای شخصیت دشوار گذشت و هیچگونه بحثی را هم با آنها آغاز نکرد. چارهی کار دوری از این افراد نیست، بلکه یاد گرفتن نحوهی برخورد با آنهاست (شاید من هم از نظر بقیه جزو این آدمها باشم).
در علم زبانشناسی، صفت «دشوار» به فردی اطلاق میشود که الگویی از تعاملات اجتمایی چالشبرانگیز را از خود بروز دهد. حال اگر بخواهیم دید بالینی داشته باشیم، فرد دشوار اغلب مبتلا به نوعی وضعیت روانی است که در علم روانپزشکی به آن «اختلال شخصیت» میگویند. تا کنون تیپهای متفاوتی از اختلالات شخصیت (مرزی، خودشیفته، ضد اجتماعی) تعریف شدهاند، اما یک ویژگی در تمام این اختلالات شخصیت مشترک است: الگوی تفکر و رفتار ناسالم و نرمشناپذیر که باعث به وجود آمدن مشکلات و محدودیتهای پرشماری در روابط اجتماعی با بقیه میشود.
مردان و زنان دارای اختلالات شخصیت که در کنار ما زندگی میکنند، از همان دوران نوجوانی و یا ابتدای بزرگسالی به این وضعیت مبتلا بودهاند. با این که علت اصلی این قبیل از اختلالات شخصیت هنوز هم مشخص نشده، ولی میتوان گفت که این افراد در زندگی گذشتهی خود روابطی با والدین یا اطرافیانشان داشتهاند که یا به بروز این مشکل انجامیده، و یا فاقد نفوذ کافی جهت شکلدهی به یک شخصیت سالم بوده است. و همین مسئله باعث شده شخصیت این افراد متفاوتتر از آن چیزی باشد که در جامعه یک هنجار تلقی میگردد.
این را هم ببینید: اختلالات شخصیتی به روایت تصویر
آیا این آدمها از اختلال شخصیت خود آگاهی دارند؟ خیر. حداقل بیشترشان از این مسئله اطلاعی ندارند. فرد دارای اختلال شخصیت در حقیقت یکسری موانع دفاعی روانی سفت و سخت برای خود تعریف کرده که به این سادگیها فراموششان نمیکند. این موانع دفاعی به بخشی از شخصیت این افراد تبدیل شدهاند، و این مشکل بزرگی است که موجب میشود چنین آدمهایی نتوانند به یک خودآگاهی صحیح دست یابند. فقدان خودآگاهی باعث میشود چنین انسانهایی در شرایط سخت و دشوار، بدون آن که خودشان بخواهند، دیگران را مقصر مشکلات پیش آمده جلوه دهند. آنها توانایی این را ندارند که مسئولیت کامل اعمالشان را بر عهده بگیرند. جای تعجبی ندارد اگر چنین افرادی نتوانند در روابط اجتماعی خود موفق عمل کنند، چرا که عملاً کسی دوست ندارد با آنها ارتباط داشته باشد.
اما باید بدانیم که این اختلال شخصیت هرچقدر هم که در اعماق وجود فرد ریشه دوانده باشد، باز هم میتوان با او وارد تعامل شد. اینطور نیست که هرگونه تعاملی با این افراد باعث ایجاد اضطراب، عصبانیت و یا ناامیدی برای شما گردد. استفاده از راهبردهای مناسب برای پرهیز از بحث کردن با این آدمها برای هر کسی ضروری است. مگر این که بخواهید به کل رابطهی خود را با آنها قطع کنید، که آن هم ایدهی خیلی خوبی نیست.
سخنان بزرگان را در برخورد با آدم نفهم دست کم نگیرید
«هرگز با کسی که دروغهای خودش را باور دارد، وارد بحث نشو». این از همان سخنانی از که فقط از دهان بزرگان خارج میشود! و واقعاً هم همینطور است. این مثل معروف ما را از وارد شدن به هرگونه بحثی با فرد بیمنطق بر حذر میدارد، چرا که این افراد حتا حاضر نیستند پایهایترین قانون نانوشته در روابط بین فردی را رعایت کنند؛ و آن، احترام گذاشتن به نظر فرد مقابل است.
تیپهای شخصیت دشوار معمولاً به انواع روشهای متفاوت به خودشان دروغ میگویند. آنها ممکن است پیش خود فکر کنند که هرگز مرتکب اشتباه نمیشوند، و همیشه دیگران مقصر هر چیزی هستند. یک آدم بیمنطق نه تنها مقصر شمردن دیگران را اشتباه قلمداد نمیکند، بلکه آن را بسیار هم موجه میداند. او اغلب اوقات فکر میکند که فرد قابل اعتمادی است، اما به بقیه نمیتوان اعتماد کرد. چنین فردی حتا ممکن است خود را صادقتر از بقیه بشناسد.
سخنی که در ابتدا برایتان آوردیم شروع بسیار خوبی برای «تکگویی درونی مثبت» است. تکگویی درونی مثبت برخلاف نام پیچیدهای که دارد، در زندگی روزمرهی همهی ما دیده میشود. هرگاه که هنگام صحبت کردن با خود سعی میکنید به خودتان انرژی مثبت بدهید، در واقع از این روش بهره بردهاید. هنگام مواجهه با یک تیپ شخصیت دشوار که دچار اضطراب و عصبانیت میشوید، بهتر است با فکر کردن به سخنان و ضربالمثلهایی از این قبیل، افکار مثبت را در ذهنتان تقویت کنید. دلیل بحث نکردن با کسی که دروغهای خودش را باور میکند، واضح است. او کلاً دارد اشتباه میزند!
قبول کنید که قرار نیست در بحث با آدم نفهم پیروز شوید
آدم نفهم همیشه نفهم بوده است! این را اکثراً در بیرون از خانه میشنویم. بهتر است بگوییم که افراد دچار اختلالات شخصیت، یکشبه به این مشکل دچار نشدهاند، بلکه از مدتها قبل درگیر یکسری دشواریها بودهاند. نوع شخصیت آنها به طور واضحی تداعیگر تمام روابطی است که در مدرسه، بیرون از خانه و حتا سر کارشان داشتهاند. جهان روانی این آدمها نه قابل اعتماد است و نه مهماننواز. فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است بسیار فرصتجو و رقابتطلب باشد. خشم و حسادت در سراسر وجود این افراد غلیان دارد.
یک آدم سالم هنگامی که وارد اتاقی پر از افراد ناشناس میشود، فکر خاصی در مورد آنها نمیکند و احتمالاً سعی خواهد کرد که با یکی از این غریبهها وارد گفتوگو شود. اما اگر فرد دارای اختلال شخصیت وارد همین اتاق شود، بلافاصله شروع به تجزیه و تحلیل حرکات هر یک از غریبهها شده و سعی میکند در ذهن خود تشخیص بدهد که کدام یک از این آدمها ممکن است خطرناک بوده و یا رقیب وی باشد، و یا این که چه کسانی احتمال دارد او را به درستی درک نکنند. دلیل چنین رفتاری این است که تیپهای شخصیت دشوار همواره روابط پرتنشی را تجربه کردهاند، و به همین دلیل هر کسی را به چشم رقیب یا تهدید نگاه میکنند. آنها فکر میکنند که هرگونه تعامل اجتماعی لزوماً یک برنده و یک بازنده خواهد داشت.
این را هم بخوانید: ۵ ترفند متقاعد کردن برای واداشتن دیگران به انجام کارهایی که شما میخواهید
یک آدم نفهم (از دید بقیه) عادت کرده که هرگز احساس ضعف یا شکست نکند. او هیچگاه دوست ندارد بقیه متوجه ضعفها و محدودیتهایش بشوند. به همین دلیل، چنین فردی نیاز دارد که فکر کند در هیبت یک برنده از تعامل اجتماعی خود با دیگری، بیرون آمده است. شما هرگز نمیتوانید در بحث با فردی که عزت نفسش به نتیجهی مباحثه گره خورده، پیروز شوید. بنابراین، تنها راه حل عاقلانه این است که اصلاً وارد هیچ بحثی با آنها نشوید و بگویید «بله، حق با شماست».
به روابط درازمدت و موفقی فکر کنید که در زندگی دارید (و آنها ندارند!)
تیپهای شخصیت دشوار در زندانی زندگی میکنند که برای خود ساختهاند. این افراد ممکن است روابط نزدیکی با بقیه داشته باشند، اما این روابط معمولاً مملو از اختلاف و تهی از رضایتمندی است. چنین رابطهی نزدیکی بیشتر به رابطهی کاری بدون حس و عاطفه شباهت دارد. به خودتان بگویید آدم نفهم که اینها را ندارد، اما من دارم!
به یاد داشته باشید که قدرت اصلی شما در توانایی حفظ خونسردیتان است
راستش را بخواهید … این جمله بیشتر به یک دلخوشکنک شباهت دارد. آدم نفهم که نمیفهمد شما چون خونسردیتان را حفظ کردهاید، پس قدرت بیشتری نسبت به او دارید. مگر نه؟
این جمله کمی یادآور برخورد ابتدایی (یا شاید هم چندمی) سرسی لنیستر با پیتر بیلیش است. هنگامی که لُرد بیلیش قصد دارد برای سرسی طاقچهبالا بگذارد، میگوید «دانایی توانایی است». سرسی هم خیلی راحت به او ثابت میکند که «توانایی توانایی است» و یاوهگویی هم او را به جایی نخواهد رساند! میدانید که دارم از چه چیزی صحبت میکنم؟ شما هم ممکن است فکر کنید که باید در برابر چنین فردی، خودی نشان بدهید و او را بر سر جایش بنشانید. اما صبر کنید!
اگر در برخوردتان با فرد دارای اختلال شخصیت، عصبانی شده و خونسردیتان را از دست بدهید، او مطمئن خواهد شد که توانسته به هدف خود برسد. یعنی مطمئن خواهد شد که در نبرد لفظی بر شما پیروز شده و توانسته شما را عصبانی کند. حقیقت این است که چنین فردی اصلاً درک هیجانی ندارد (چون گفتیم فاقد خودآگاهی است). او از چند و چون روابط بین فردی آگاهی ندارد، و چون همواره ناراضی است، دوست دارد دیگران هم حس او را تجربه کنند. او میخواهد شما را هم مثل خودش به یک آدم عصبانی و تدافعی تبدیل کند.
هر موقع دیدید که طرف مقابل یک آدم نفهم است، به یک چیز دیگر فکر کنید
هرگاه احساس کردید که از صحبت کردن با این آدم کار به جایی نخواهید برد، بیخیال صحبتهای او شده و حواس خودتان را به چیز دیگری پرت کنید. سعی کنید در ذهنتان برای خود فهرست بنویسید. هر فهرستی که فکر میکنید میتواند در آن موقعیت بیشتر از گوش دادن به صحبتهای این آدم، سرگرمتان کند. مثلاً فهرستی از کادوهایی که باید برای تولد دوستانتان در ماه بعد تهیه کنید، بنویسید؛ یا مثلاً فهرستی از مواد غذاییای که باید برای منزل خریداری نمایید، در ذهنتان آماده کنید. خلاصه هر فکری را که میتواند باعث نجاتتان بشود در ذهن خود امتحان کنید.
کلام آخر
تیپهای شخصیت دشوار در کار خود بسیار موفقاند. آنها راحتتر از هر چیزی که فکرش را بکنیم میتوانند بقیه را عصبانی کنند. اگر بگوییم که میتوان چنین آدمهایی را به خوبی تحمل کرد، ما هم گزافهگویی کردهایم! اما نیازی هم نیست که از بیخ دورشان خط بکشیم. شما میتوانید بدون وارد شدن به هرگونه مباحثه، به راحتی با یک آدم نفهم سلام و احوالپرسی کرده و سپس دور شوید!
پیام اصلیتری هم که باید از این متن دریافت میکردید، این است که به فردی که عقایدش با شما فرق دارد «نفهم» نگویید. آدمها نفهم نیستند. آنها فقط در طرز فکر با یکدیگر تفاوت دارند. البته به جز آدمهای نفهم!
سلام روز بخیر باشخصی که مدام روی آدم دروغ و پشت سر آدم دروغ میگوید باید چه کار کنیم متاسفانه این شخص خیلی به خانواده ام نزدیکه به طوری که اصلا قابل حذف نیست لطفاً بگید با این آدم چطور رفتار کنم
الان چند ماهه که به خاطر حرف های این آدم عصبی شدم چون که ۱۵ ساله که تحملش کردم و این بار جوش آوردم و نمیتونم حرف ها شو از مغزم بیرون کنم لطفاً کمکم کنید