انتشار این مقاله


اخلاق در موضوع سقط جنین

سقط جنین؛ مخالفان و موافقان

سقط جنین، بار دیگر، در محوریت بحث‌های سیاسی ما قرار گرفته است. طبق گفته موسسه Guttmacher بیش از ۳۵۰ قانون برای محدودیت سقط جنین وجود دارد. ده ایالت برخی از ممنوعیت‌ها را امضا کرده‌اند، اما همه این‌ها به چالش کشیده شده‌اند. هیچ کدام از این قوانین، از جمله قوانین ضربان قلب، در حال حاضر در حال اجرا نیستند.

در مورد سقط جنین از دیدگاه فلسفی مطالب بسیار نوشته شده است. در این قسمت من می‌خواهم خلاصه‌ای از آن چه که به اعتقاد من بهترین استدلال هر دو طرف بحث‌های سقط جنین است را بیان کنم. درواقع من از موضع گیری هیچ یک از هر دو طرف حمایت نمی‌کنم؛ تنها تلاش می‌کنم تا این مسئله روشن‌تر شود. تمرکز این استدلال‌ها بر روی جنبه اخلاقی سقط جنین است نه وضعیت قانونی آن. این نکته مهم است. ممکن است عده‌ای بر این باور باشند که حداقل برخی از سقط جنین‌ها غیراخلاقی است اما قانون نباید در این حوزه زندگی را محدود کند. گروه دیگر استدلال می‌کنند که سقط جنین غیراخلاقی بوده و در اغلب موارد یا در همه موارد باید غیرقانونی شمرد شود.

فردیت

فردیت به وضعیت اخلاقی یک ماهیت اشاره دارد. اگر این ماهیت یک شخص باشد، در این شرایط خاص، وضعیت اخلاقی کاملی را داراست. پس از آن شخص دارای حقوق است و ما به آن شخص تعهدی داریم. یکی از این حقوق حق زندگی‌ است. هر دو طرف بحث این استدلال را دارند که آیا جنین یک فرد است یا خیر، آیا جنین موجودیتی است که حق زندگی دارد یا نه. این موضوع مهمی است که نیاز به بررسی دارد، چرا که حرف زدن است که تعیین می‌کند چگونه از لحاظ اخلاقی باید با موجودی رفتار کنیم. به عنوان مثال، اگر من یک پای میز را بشکنم، هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌ام. اما اگر من پای یک توله سگ را بشکنم، قطعا کار اشتباهی انجام داده‌ام. من با توجه به موجودیت سگ، تعهداتی را نسبت به توله سگ دارم که به یک میز یا هر شی بی‌جان دیگری ندارم. پس مسئله بر سر ماهیت جنین، و قوانینی که به ما می‌گوید چگونه باید با جنین برخورد شود، است.

استدلال هواداران آزادی سقط جنین (A Pro-Choice)

من معتقدم که بهترین نوع استدلال هوادارن آزادی سقط جنین، بر شخصیت جنین تمرکز دارد. ماری ان وارن (mary ann warren) استدلال می‌کند که جنین‌ها شخص نیست؛ آن‌ها حق زندگی ندارند. بنابراین، سقط جنین از نظر اخلاقی در تمام دوران بارداری مجاز است. اگر به دنبال علت هستید وارن معتقد است که اشخاص صفات زیر را دارند:

آگاهی: آگاهی از خود، دنیای بیرونی، توانایی احساس درد.
استدلال: توانایی تکامل یافته برای حل مشکلات نسبتا پیچیده.
توانایی برقراری ارتباط: در مورد موضوعات مختلف.
فعالیت خودمراقبتی: توانایی انتخاب انجام یا عدم انجام یک کار بدون دخالت عوامل محیطی یا ژنتیکی.
خودپردازي: خود را به عنوان مثلا یک کنیایی، یک زن، یک ورزشکار، یک مسلمان، یک مسیحی، خداناباور یا… تصور کردن.

نکته اصلی برای وارن این است که جنین هیچ کدام از این صفات را ندارد. بنابراین، آن‌ها یک شخص یا فرد نیستند. آن‌ها حق زندگی ندارند و سقط جنین از نظر اخلاقی مجاز است. من و شما این ویژگی‌ها را داریم، بنابراین ما یک فرد هستیم. ما حقوقی داریم، از جمله حق زندگی.

یکی از مشکلات این استدلال این است که ما اکنون می‌دانیم که با توجه به زمان‌بندی تکامل فعالیت مغزی، جنین تقریباً در اواسط بارداری آگاهی دارد. با توجه به این، عده‌ای عقاید وارن را اصلاح کردند؛ به این صورت که گفته‌های او در نیمه اول بارداری صدق می‌کند. این مورد هنوز هم اکثریت قریب به اتفاق سقط جنین‌هایی را که در ایالات متحده رخ می‌دهد را، پوشش می‌دهد.

(Pro-life) استدلال مخالفان سقط جنین

این استدلال نیز با تمرکز بر شخصیت و ماهیت جنین رویکرد مشابه گروه دیگر را دارد. با این حال، این استدلال بیان می‌کند که جنین یک فرد است؛ زیرا به لحاظ معنی‌داری همه صفات وارن را دارد.

در نگاه اول، به نظر مسخره می‌رسد. به عنوان مثال، در هفته ۱۲، جنین قادر به استدلال نیست، هیچ خودپردازی و آگاهی ندارد. در واقع آن‌ها هیچ کدام از این صفات را ندارند. یا شاید هم این صفات را دارند؟!

از یک نظر این ویژگی‌ها را دارند. برای فهمیدن چگونگی این اتفاق، توجه داشته باشید که بین ظرفیت‌های پنهان و ظرفیت‌های واقعی تمایز قائل شوید. در حال حاضر، من توانایی واقعی برای صحبت در مورد اخلاق سقط جنین را به زبان انگلیسی دارم. من این ظرفیت را در حال حاضر نشان می‌دهم. با این حال، ظرفیت واقعی برای صحبت در این موضوع را به زبان اسپانیایی ندارم. درواقع، من ظرفیت پنهان برای انجام این کار را دارم. اگر من به اسپانیایی تحصیل کرده بودم، با دیگران تمرین کرده بودم یا حتی در یک کشور اسپانیایی زبان زندگی می‌کردم، می‌توانستم این کار را انجام دهم. ظرفیت پنهانی که من در حال حاضر برای برقراری ارتباط به زبان اسپانیایی دارم به ظرفیت واقعی تبدیل می‌شود.

نکته اصلی این استدلال اینجاست: با توجه به نوع موجودیت جنین انسان، همه صفاتی که مری آن وارن برای یک فرد در نظر گرفته است را جنین نیز داراست. آن‌ها این خصوصیات را به شکل واقعی خود ندارند، اما خاطر ماهیت انسانیشان به شکل پنهانی دارند. طرفداران این استدلال ادعا می‌کنند که داشتن صفات فردیت، حتی به شکل پنهان، برای یک فرد یا شخص بودن کافی است تا آن ماهیت اصول اخلاقی کامل، از جمله حق زندگی را دارا باشد. آن‌ها می‌گویند که جنین افراد بالقوه یک فرد نیست، بلکه شخصی است که دارای پتانسیل است. در مقابل این، وارن و دیگران ادعا می‌کنند که ظرفیت‌ها باید قبل از این که یک ماهیت به یک شخص تبدیل شود، واقعی شوند.

مجادله سقط جنین

سردرگمی‌های زیادی در بحث سقط جنین وجود دارد. وجود ضربان قلب برای اعطای حق زندگی به فرد کافی نیست. در این راستا، به نظر من بسیاری از استدلال‌های مخالفان سقط جنین اشتباه است. اما در مورد نظرات هواداران آزادی سقط جنین، آیا برای مثال سقط جنین به منظور انتخاب جنسیت فرزند مورد نظر اخلاقی است؟

البته نباید فقط بر روی جنین تمرکز کنیم، بلکه باید به منافع مادر، پدر و جامعه نیز توجه کرد. بسیاری معتقدند برای رسیدن به این هدف، نیاز است تا حمایت بسیار بیشتری از زنانی که ممکن است بخواهند بچه دار شده و به پرورش فرزندان خود بپردازند، اما به دلایل مالی، روانی، سلامتی یا روابط خود این انتخاب را نکنند، به عمل آید. گزینه فرزند خواندگی باید بسیار ارزان‌تر باشد، به طوری که این گزینه‌ای مناسب برای والدین واجد شرایط باشد. مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت باید برای همه قابل دسترسی باشد.

با این وجود، من می‌ترسم که در همه این گفتگوها و مجادله‌ها بر سر مسئله سقط جنین، موضوع ماهیت جنین انسان فراموش شود. قطعا این موضوع تنها مسئله موجود نیست. اما تعیین اخلاقی بودن یا نبودن سقط جنین، بسیار مهم است. افراد در هر دو طرف این بحث به خوبی می‌توانند دیدگاه‌های خود را درباره این موضوع بیان نمایند‌.

فریما فرهنگی


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید