در تاریخ ۳۱ مه ۲۰۰۹، هواپیمای شماره ۴۴۷ ایر فرانس (Air France Flight 447) در اقیانوس اطلس سقوط کرده و همهی سرنشینان جان خود را از دست دادند. پیش از وقوع حادثه، با اعلام حالت هشدار، خلبانان به تصحیح نقص فنی پیش آمده پرداختند. در آن شرایط پیچیده و آشفته، خلبانان تا جای ممکن هواپیما را با شیب تندی به سمت بالا حرکت دادند. اما در نهایت هواپیما متوقف شده و از آسمان سقوط کرد.
با تجزیه و تحلیل حادثه و اطلاعات جعبه سیاه مشخص شد که دو دلیل منجر به این فاجعه شده است :
- نقص فنی (لولههای اندازه گیری سرعت با یخ مسدود شده و منجر به اختلال در اندازه گیری شده است). این حالت بسیار رایج و به راحتی قابل تعمیر است.
- Cognitive tunneling (محدود سازی شناختی)
محدود سازی شناختی چیست و آیا بد است؟
این محدود سازی شناختی یا کوری ناشی از بی توجهی، یک وضعیت ذهنی رایج است که در آن مغز شما به جای تلاش برای ارزیابی تمام وقایع در پیرامون خود، روی چیزهایی که به شما نزدیکتر است تمرکز میکند. البته این حالت ذهنی چندان خالی از فایده نیست. بدون این حالت، این احتمال وجود داشت که در تمامی اتفاقات پیرامون خود غرق شویم. این حالت در انسانها کاملًا طبیعی است و به همان اندازه که در افراد باانگیزه و باهوش اتفاق میافتد، در افراد بیانگیزه و کم هوش نیز رخ میدهد.
با این حال، همان طور که مثال ابتدای مقاله به ما نشان میدهد، مواقعی وجود دارد که درک کامل درباره آن چه در اطراف ما اتفاق میافتد بسیار مهم است و در چنین شرایطی، محدود سازی شناختی میتواند به فاجعه منجر شود.
به عنوان مثال، اگر خلبانان این پرواز، لحظهای آن چه را که در اطرافشان اتفاق میافتاد، به طور کامل ارزیابی میکردند، کاملاً ممکن بود نقص فنی هواپیما را اصلاح کنند و سپس با اطمینان کامل فرود آیند. اما در عوض، آنها به دلیل همین Cognitive tunneling، از آن چه که در واقع در حال اتفاق افتادن بود، آگاهی لازم را پیدا نکردند.
تمرکز بیش از حد، مغز را کور میکند
چارلز دوهیگ (Charles Duhigg) در کتاب خود “باهوشتر، سریعتر، بهتر: رازهای مبتکر بودن در زندگی و تجارت” این گونه میگوید:
محدود سازی شناختی میتواند باعث شود افراد بیش از حد روی آن چه مستقیماً مقابل دیدگانشان قرار دارد متمرکز شوند یا به کارهای فوری بیش از اندازه مشغول شوند. این همان چیزی است که باعث میشود رانندگان هنگام دیدن چراغ قرمز مقابلشان، فوراً ترمز کنند.
بخش اعظم تاریخ بشر، شامل موقعیتهایی بوده است که در آن، توجه به یک موضوع خاص، نسبت به داشتن تصویری کامل از آن چه در اطراف شما اتفاق می افتد، اهمیت بیشتری داشته است. به عنوان مثال، اگر شما در حال شکار بودید، محدود سازی شناختی سبب میشد تنها بر روی خرگوش تمرکز کنید، نه حشراتی که در کنار شما بودند. این کوری شناختی، اطلاعاتی که مغز آنها را برای انجام یک کار نامرتبط میداند، از ذهن خارج میکند. اما با توجه به جهان پر سرعت و پر مخاطره کنونی، این مسئله چندان کمک کننده نیست و گاهی باید از همه آن چه در اطرافمان میگذرد آگاه شویم.
به بی توجهیها توجه کنید
این جمله چه مفهومی دارد؟ از آن جا که محدود سازی شناختی یک وضعیت ذهنی طبیعی است، در نتیجه راه کار قطعی برای رهایی از آن وجود ندارد. با این حال، دو راه برای مقابلهی مؤثر با آن وجود دارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که توجه کنید: پیش بینی کنید و فکر کنید.
پیش بینی کردن
وقتی با مشکلاتی مواجه شویم که قبلاً آنها را تجربه کردهایم، برای ذهن ما طبیعی است که به روش قبلی مشکل را رفع کند. این کار میتواند مؤثر باشد، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم همان راه حل قبلی، دوباره مؤثر خواهد بود یا برای زمان دیگری هم ایدهآل است.
به کمک محدود سازی شناختی، ذهن ما به طور طبیعی راه حلهای ممکن دیگر را رد کرده و به راه حلهای قدیمی رجوع میکند (سیستم فرعی احتمالی). اگر راه حل قدیمی برای بار دوم مؤثر نباشد، مشکل هم چنان باقی میماند اما این بار شما نسبت به راه حل های دیگر هم نابینا هستید.
مثلا، باب در حال رانندگی است که ناگهان موتور خودرو از کار میافتد. او به خاطر میآورد که چگونه چند ماه پیش همین مشکل ایجاد شد و او آن را برطرف کرده است. اما این بار راه حل قبلی جواب نمیدهد و ماشین او هنوز روشن نمیشود. اگر باب قبل از رانندگی، به فکر اتومبیل خود بود و پیش بینی میکرد چه مشکلاتی ممکن است در آینده به وجود بیاید، در این صورت او در شرایط بهتری برای برطرف کردن مسائل قرار میگرفت و با فراهم کردن راه حلهای دیگر با پدیدهی محدود سازی شناختی مقابله میکرد.
واکنشی نشان ندهید، بلکه فکر کنید!
اغلب مشخص نیست چه زمانی ذهن شما با اطلاعات بیش از حد احاطه شده و روش محدود سازی شناختی را در پیش میگیرد.
هیچ کس نمیتواند مشکلات و شرایط اضطراری پیش آمده را پیش بینی کند. اما به جای آن که به مسئله واکنش نشان دهید و مثل روبات از یک چک لیست برای حل مشکل استفاده کنید، درمورد مشکل پیش آمده فکر کنید، به طور دقیق آن چه اتفاق افتاده را شرح دهید، و تلاش کنید نتیجه هر چیزی را پیش بینی کنید. در این حالت شما قادر خواهید بود بر تمامی مشکلات پیش آمده تسلط داشته باشید.