طبق یافته های پژوهش منتشر شده درژورنال American Heart Association بزرگسالان ۴۵ساله یا مسن تر که اختلالات روانی همانند افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند ممکن است در معرض خطر افزوده امراض قلبی-عروقی باشند.
در مطالعهای که بر روی ۲۲۱۶۷۷ نفر شرکت کننده از استرالیا انجام شد محققان دریافتند که:
درمیان بانوان، رنجهای روانشناختی بالا/بسیار بالا با خطر افزوده ۴۴ درصدی حمله، و در مردان ۴۵ تا ۷۹ساله رنجهای روانشناختی بالا/بسیار بالا در مقایسه با رنجهای روانشناختی پایین با خطر افزوده ۳۰ درصدی حمله قلبی مرتبط بودند. در ضمن درافراد با سن ۸۰ و بالاتر این احتمال پایین تر بود.
ارتباط بین رنجهای روانشناختی و خطر افزوده بیماریهای قلبی-عروقی حتی با درنظر گرفتن رفتارهای سبک زندگی (استعمال دخانیات، مصرف الکل، عادات غذایی، و…) و سابقه بیماری وجود داشت.
Caroline Jackson، دارنده مدرک دکترا و نویسنده ارشد مطالعه در دانشگاه Edinburgh اسکاتلند در این مورد می گوید:”درحالیکه این عوامل ممکن است خطر افزوده مشاهده شده را توضیح دهند، بنظر نمی رسد که تاثیر تمامی این عوامل را مد نظرقرار داده باشد.”
این پژوهش شرکتکنندگانی را شامل میشد که هیچ حمله قلبی یا سکته را در آغاز مطالعه تجربه نکرده بودند وهمچنین بخشی از مطالعه افراد ۴۵ ساله و مسن تر در شهرNew South Wales بودند که بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ مورد ارزیابی قرار گرفتند.
محققان رنجهای روانشناختی را با استفاده از مقیاس رنج های روانشناختی استاندارد یا standard psychological distress scale تحت عناوین سطوح پایین، متوسط، و بالا/بسیاربالا بر اساس خوداظهاری افراد طبقهبندی نمودند.
ده سئوال زمینهیابی سوالاتی را همانند “از کی به کی احساس خستگی بدون دلیل را تجربه میکنید؟” از کی به کی آنقدراحساس غمگینی میکنید که هیچ چیز بتواند شما را خوشحال کند؟” از کی به کی احساس بیقراری یا نا آرامی میکنید؟” میپرسد.
از شرکتکنندگان که شامل ۱۰۲۰۳۹ مرد ( با میانگین سنی ۶۲) و ۱۱۹۶۳۸ زن (با میانگین سنی ۶۰) بودند ۱۶.۲ درصد دارا بودن رنج روانشناختی متوسط و ۷.۳ درصد رنج روانشناختی بالا/بسیاربالا را گزارش نمودند.
درطی پیگیری بیش از چهارسال از این افراد۴۵۷۳ حمله قلبی و ۲۴۲۱ سکته قلبی رخ داد. خطر کلی مبتلا شدن به بیماری حملات قلبی و سکته قلبی در یک دوره مشخص با هر سطح از رنج روانشناختی بالا رفت.
او بیان می دارد که یافتههای این مطالعه به شواهد موجود که ممکن است رابطهای میان رنج روانشناختی و خطر افزوده حمله و سکته قلبی وجود داشته باشد، می افزاید. اما آنها، همچنین، نیاز به مطالعات آتی متمرکز بر مکانیسمهای مربوط به رنج روانشناختی و خطر بیماریهای قلبی-عروقی و سکته و توجه به بدیل بودن تفاوتها میان آقایان و بانوان را حمایت میکنند.
تصور می شود که اختلالات روانی و علائم آنها با خطر افزوده بیماریهای قلبی و سکته رابطه داشته باشد، اما مطالعات پیشین به یافتههای متناقضی رسیده اند. در ضمن در حال حاضر کنش/واکنش میان سلامت روانی و جسمی بطور کامل فهمیده نمی شود.
دراین خصوص Jackson بیان می دارد که افراد با علائم رنج روانشناختی بایستی برای دریافت کمک های بالینی تشویق شوند زیرا، جدا از تاثیر بر سلامت روانیشان، بنظر می رشد که علائم رنج روانشناختی سلامت جسمی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. او می افزاید:”ما غربالگری فعالانه را برای علائم رنج روانشناختی ترویج و تشویق می کنیم. بالینگران بایستی بطور فعال افراد با این علائم سلامت روانی برای خطرات قلبی-عروقی غربالگری نمایند.”
جدا از پیامدهای حمله قلبی و سکته، تمامی عوامل تجزیه و تحلیل شده در این پژوهش در برهه ای از زمان مورد شناسایی قرار گرفتند که فهمیدن رابطه میان رنج روانشناختی و متغیرهایی همانند رفتارهای ناسالم مثل مصرف دخانیات و رژیم غذایی ناسالم برای محققان مشکل شد. ممکن است که با رویکرد تجزیه و تحلیل محققان تاثیرات رنج روانشناختی بر خطر حمله قلبی و سکته را دستکم گرفته اند.