اگه در حال خوندن این مطلب هستین، به احتمال زیاد به دنبال یه دلیل باکلاس برای توجیه اخلاق مزخرفتون میگردین 🙂
دیدین درست حدس زدم؟ آخه ما عادت داریم با چسبوندن یه اصطلاح علمی به خودمون، همهی نقایصمون رو توجیه بکنیم. مثلاً، اگر به کسی توجه نمیکنید، باهوش هستید. اگر کثافت از سر و کولتان بالا میرود، باهوش هستید. اگر زود حوصلهیتان سر میرود، باهوش هستید. این یکی دیگه خداس؛ اگر هیچ چیزی را نمیفهمید، باهوش هستید! نه عزیزم، این خبرا نیست. اما ناراحت نشین. به خاطر این که درونگرایی یه عنوان پرطمطراق (یعنی چی؟) برای جدا کردن خودتون از بقیه نیستش. درونگرایی یک اصطلاح ساختگی نیست. افراد درونگرا در همین دنیا کنار برونگراهای پرسر و صدا زندگی میکنن. در واقع، علت این که دارین این مطلب رو میخونین نارضایتی بقیه نیست، بلکه خودتون احساس میکنین که نکنه یه جای کار ایراد داشته باشه و افسرده باشین. اما کم سر و صدا بودن به معنی افسرده بودن نیست. ما امروز در این مقالهی نسبتاً طولانی اولش بررسی میکنیم ببینیم افراد درونگرا چه کسانی هستند. بعدش به علت درونگرایی میپردازیم، و آخرشم هم اون خصوصیات افراد درونگرا رو که دنبالش بودین رو با هم دیگه مرور میکنیم. پس شروع کنیم.
درونگرایی یعنی چه؟
درونگرایی یک ویژگی شخصیتی است که با تمایل به احساسات درونی، به جای محرکهای بیرونی، بروز پیدا میکند. ما اغلب عادت داریم که افراد درونگرا و برونگرا دو گروه متضاد با یکدیگر در نظر بگیریم، حال آن که خیلی کم پیش میآید فردی ۱۰۰ درصد درونگرا یا برونگرا از آب در بیاید. معمولاً بیشتر مردم از نظر این ویژگی، نزدیک به میانهی طیف قرار دارند.
در دنیای واقعی، درونگراها ۲۵ تا ۴۰ درصد جمعیت را به خود اختصاص میدهند، که خیلی هم کم نست. علیرغم فراوانی قابل توجه این ویژگی شخصیتی، هنوز هم باورهای نادرست بسیاری در مورد افراد درونگرا بین مردم رواج دارد. مهم است بدانیم که درونگرایی معادل یا هممعنی با «اضطراب اجتماعی» و یا «خجالتی بودن» نیست. افراد درونگرا لزوماً قرار نیست اضطراب اجتماعی داشته باشند. اگر هم داشته باشند، صفتی نیست که بخواهیم آن را به ویژگی شخصیتیشان پیوند دهیم.
افراد درونگرا چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
درونگرایی یکی از ویژگیها یا صفتهای شخصیتی اصلی است، که در بسیاری از نظریههای شخصیت مورد بحث قرار گرفته است.
افراد درونگرا معمولاً ترجیح میدهند در لاک خودشان باشند، به احساسات درونیشان فکر کنند، و کمتر سراغ محرکهای خارجی بروند (نه این که اصلاً نروند).
میتوان گفت در قطار ویژگیهای شخصیتی، واگن اول متعلق به برونگراها بوده، و واگن آخر نیز به افراد درونگرا تعلق دارد (شاید هم برعکس). اما میدانیم که این دو واگن معمولاً خالی هستند، و بیشتر افرادی که باید در این قسمت از قطار بنشینند، ترجیح میدهند در واگنهای وسطی مستقر شوند، حتا اگر مجبور باشند سر پا بایستند.
دو اصطلاح درونگرایی و برونگرایی به دنبال مطالعات ارزشمند «کارل یونگ» کمکم در سطح جامعه مطرح شدند. این دو ویژگی بعدها به پایههای اساسی نظریههای مهمی نظیر «پنج عامل بزرگ شخصیت» تبدیل گشتند. به علاوه، درونگرایی – برونگرایی یکی از چهار بعد اصلی است که در «آزمون شخصیت مایرز بریگز» مورد ارزیابی قرار میگیرد. مطابق با بسیاری از نظریههای شخصیت، هر کسی درصدی از درونگرایی و برونگرایی را در خود دارد. اما در اکثر مواقع ما ترجیح میدهیم که بیشتر سراغ یکی از این دو بعد برویم.
افراد درونگرا معمولاً آرامتر، ساکتتر و خویشتننگر هستند. برخلاف درونگرایان که انرژی خود را از تعاملات اجتماعی به دست میآورند، افراد درونگرا باید در چنین مواقعی از جیب خود انرژی هزینه کنند. درونگرایان پس از شرکت در یک مهمانی شلوغ یا بیرون رفتن با دوستانشان، ترجیح میدهند که مدتی را در خلوت خود گذرانیده و تجدید قوا کنند.
حال که دانستیم افراد درونگرا چه کسانی هستند و چه میکنند، بهتر است به علت بروز این خصوصیت در آنها بپردازیم.
افراد درونگرا چرا درونگرا شدهاند؟
به منظور درک علت بروز صفت درونگرایی و برونگرایی در افراد، باید درک اولیهای از پاسخهای فیزیولوژیک یا طبیعی بدن به موقعیتهای مختلف داشته باشیم. کیفیت پاسخ بدن هر یک از ما به محرکهای بیرونی نقش تعیینکنندهای در درونگرا یا برونگرا بودنمان دارد.
از دیدگاه علم فیزیولوژی، گروهی از سلولهای عصبی تخصصیافته در داخل ساقه مغز قرار دارند که «ساخت شبکهای» را تشکیل میدهند. ساخت شبکهای بخش بسیار مهمی از مغز است که در تنظیم سطح بیداری و انتقال بین دو وضعیت خواب و بیدار نقش دارد.
ساخت شبکهای است که تعیین میکند ما در حین بیداری چه مقدار اطلاعات باید از محیط اطرافمان دریافت کنیم. هر گاه ما به عنوان یک فرد درونگرا یا برونگرا با خطر مواجه شویم، ساخت شبکهای دست به کار شده و سطح بیداریمان را افزایش میدهد. اما میزان فعالیت پایهی این بخش از مغز در همهی افراد یکسان نیست. بعضی از افراد ساخت شبکهای بسیار فعالی دارند، حال آن که در افراد دیگر، این سیستم ترجیح میدهد انرژی زیادی در حالت پایه مصرف نکند.
هانس آیزنک، روانشناس انگلیسی – آلمانی، سطح فعالیت پایه ساخت شبکهای را به صورت زنجیرهای از مقادیر کم تا زیاد توصیف میکند. مطابق با نظریه این روانشناس در مورد برونگرایی:
- ۱۵ درصد افراد اساساً حداقل سطح فعالیت رادر ساخت شبکهای خود دارند؛ به این معنی که به میزان کمتری برانگیخته میشوند.
- ۱۵ درصد دیگر بیشینه فعالیت ساخت شبکهای را به خود اختصاص داده، و به راحتی برانگیخته میشوند.
- ۷۰ درصد باقیمانده بین دو انتهای طیف قرار میگیرند.
مطابق با نظریه آیزنک، افراد درونگرا چه کسانی هستند
آیزنک میگوید که افراد درونگرا سطوح بالاتری از برانگیختگی را دارند (برعکسش رو فکر میکردین؟). از آنجایی که درونگرایان ذاتاً افراد برانگیختهای هستند، سعی میکنند از موقعیتهای تحریککننده، اجتناب کنند. آنها هوشیارتر از بقیهی افراد هستند، و اطلاعات بیشتری از محیط میگیرند. خلوت کردن با خود از جمله اقداماتی است که باعث میشود یک فرد درونگرا بتواند اطلاعات دریافتشده را پردازش نماید.
پاسخ به سؤال اصلی: افراد درونگرا چه کسانی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
خب، این همونجاییه که از اول چشمت داشت دنبالش میگشت!
۱. افراد درونگرا دوست دارند با خودشان خلوت کنند
اگر شما یک فرد درونگرا هستید، هر گاه فرصتی برای استراحت پیدا میکنید، اغلب ترجیح میدهید با خود باشید، کتاب بخوانید، بازیهای ویدیویی انجام دهید و یا صرفاً به موسیقی گوش کنید. این زمان تنهایی، نقش بسیار مهمی در احساس سلامت عمومیتان بازی میکند؛ با وجود اینکه در بسیاری از مواقع دیگر از حضور در جمعهای دوستانه لذت میبرید.
۲. آنها در تنهایی بهتر میتوانند فکر کنند
شما مشکلی با جلسات و بحثهای گروهی ندارید؛ اما اگر بخواهید به راهکاری مناسب (و خلاقانه) جهت حل یک مشکل دست یابید، باید کمی در خلوت فکر کنید. داشتن فرصتی برای متمرکز شدن روی موضوع در سکوت کامل باعث میشود که حداکثر نیروی ذهنتان را به کار گیرید و با رسیدن به یک ایدۀ ناب (و متعاقباً نتایج مطلوب) از خودتان ممنون باشید.
بیشتر بخوانید:
- اگر میخواهید قدرتهای خود را کشف کنید، این آزمون را انجام دهید
- چرا مدام احساس نا امنی میکنیم؟
- آیا افراد برونگرا استرس خود را بهتر تحت کنترل قرار میدهند؟
۳. افراد درونگرا میتوانند رهبران خوبی باشند، اما شرط دارد
برخلاف این دیدگاه که افراد درونگرا آدمهای ساکتی هستند که از عهدۀ کارهای مدیریتی برنمیآیند؛ تحت شرایط مناسب، درونگرایان میتوانند به بهترین رهبران ممکن تبدیل شوند. اگر گروه آمادۀ هدایتشدن باشد (خودآغاز و یا Self-starter باشد)، در این صورت رهبر درونگرا میتواند بیشینه بهرهبرداری را – در امر هدایت – داشته باشد. مشکل فقط اینجاست که شاید گروه به یک جرقه (انرژی فعالسازی) جهت آغاز کار نیاز داشته باشد که فرد درونگرا از تأمین آن ناتوان است؛ در این صورت به یک همکار برونگرا احتیاج خواهیم داشت.
۴. افراد درونگرا تمایل زیادی برای اعلام نظر خود ندارند
اگر از دورۀ ابتدایی به خاطر داشته باشید، همواره افرادی در کلاس حضور داشتند که به محض مطرح شدن سوال – از سوی معلم – دست خود را بالا برده و برای پاسخدادن به آن (و یا انجام کاری) داوطلب میشدند. برونگرایان عموماً میتوانند در هر موقعیت آکادمیک و یا اجتماعی حاضر باشند. اگر شما ترجیح میدهید که عقب بایستید تا دیگران آغازگر کارها باشند؛ در آن صورت به احتمال قوی درونگرا هستید. این بدین معنی نیست که درونگرایان کمتر از دیگران میدانند (!)، بلکه نیازی به در مرکز توجه بودن نمیبینند.
۵. اما نظرشان برای بقیه اهمیت دارد
درست مثل قضیۀ بالا که افراد درونگرا کمتر داوطلب حضور در موقعیتهای اجتماعی میشوند؛ در موفعیتهای کمتر اجتماعی نیز از ارائۀ نظرات و توصیههای خود دریغ میکنند. چه یک جمع خانوادگی دور میز غذاخوری باشد؛ چه یک جلسۀ گروهی برای تصمیمگیری، درونگرایان نظراتشان را برای خود نگه داشته و اجازه میدهند دوستان برونگرایشان مدیریت ماجرا را بر عهده گیرند. به خاطر این مسئله، و همچنین به خاطر اینکه احتمالاً نظرتان از اهمیت و ارزش فراوانی برخوردار است؛ اغلب با این سوال مواجه میشوید که “نظر تو چیست؟”. شاید این رفتار شما سرنخهایی از میل درونیتان به بیان نظرات خود به دیگران میدهد.
۶. آنها حس درونی خود را به محیط بیرون ترجیح میدهند
فرقی ندارد، چه داخل یک اتوبوس شلوغ باشید و چه در حال قدم زدن در یک خیابان پررفتوآمد؛ اگر درونگرا باشید به احتمال قوی دوست ندارید ارتباط چندانی با دیگران داشته باشید. در دهههای گذشته اگر فرد میخواست کمترین تعامل را با غریبهها داشته باشد، به ناچار باید سرش را پایین میانداخت و یا مستقیم به جلو نگاه میکرد. اکنون موهبتی به نام هدفون در دسترس است که مأمن امنی (البته این حشو است!) برای درونگرایان محسوب میشود. قرار هم نیست کسی بداند که آیا واقعاً دارید موسیقی گوش میدهید یا خیر.
بیشتر بخوانید:
- چشمها شخصیت شما را لو میدهند!
- نحوه راه رفتن شما میتواند حقایق مهمی را فاش کنند!
- زنان درون گرا و مردان برون گرا
۷. افراد درونگرا از آدمهای عصبانی دوری میکنند
شما احتمالاً ترجیح میدهید که از افراد بدخلق دوری کنید؛ حتی اگر فرد در آن لحظه به طور مستقیم از کس و یا چیزی عصبانی نباشد. بر اساس مطالعهای که مارتا پوناری (Marta Ponari) و همکارانش از دانشگاه کالج لندن (University College London) انجام دادهاند؛ افراد درونگرا در بروز دادن “اثر پیروی از نگاه” (Gaze-Cueing Effect) چندان موفق نیستند. این اثر را میتوان چنین تعریف کرد؛ اگر در صفحۀ کامپیوتر تصویری از چهرۀ یک فرد و یک هدف دیداری (برای مثال حرف T) برای مدت زمان بسیار کوتاهی به نمایش درآید (نیم ثانیه) و از شما خواسته شود که موقعیت آن هدف را نسبت به چهرۀ فرد مشخص کنید، جهت نگاه فرد در تصمیم شما تأثیرگذار خواهد بود. برای مثال اگر هدف در سمت راست و جهت نگاه چهره به سمت چپ باشد، شما به احتمال قوی جهت نگاه فرد را دنبال خواهید کرد؛ نه جهت هدف را و بنابراین گول خواهید خورد! درونگراها این اثر را مشابه افراد برونگرا بروز میدهند؛ با این تفاوت که اگر چهرۀ فرد عصبانی باشد، آنها این اثر را بروز نداده و از جهت نگاه فرد عصبی پیروی نخواهند کرد. به عبارت دیگر افراد درونگرا دوست ندارند به کسی که خشمگین به نظر میرسد نگاه کنند. این میتواند به این دلیل باشد که افراد درونگرا نسبت به ارزیابیهای بالقوه منفی، حساستر هستند. اگر شما فکر کنید که عصبانیت یک شخص متوجه حال شماست (از دست شما خشمگین است) نگاه وی برای شما نوعی تهدید محسوب خواهد شد (به یاد بیاورید هنگامی را که معلم از دستتان عصبانی میشد به جای نگاه به چهرۀ وی به در و دیوار زل میزدید).
۸. خیلی خوب به پیامها جواب میدهند، اما دوست ندارند آغازگر مکالمه باشند
در شرایط یکسان (از نظر سایر متغیرها)، درونگراها عموماً به صورت داوطلبانه آغازگر تعاملات اجتماعی راه دور – تماس، پیامک، ایمیل – نیستند. این افراد اگر حتی چند دقیقه وقت اضافی پیدا کنند آن را با زنگ زدن به دوستشان به هدر نمیدهند (از نظر خودشان). این قضیه برای ایمیل، پیامک و سایر تعاملات متنی نیز صادق است؛ اما نسبت به این تماسها واکنش نشان میدهند (جواب میدهند). اگر شما واقعا درونگرا هستید؛ در آن صورت باید از این قبیل شغلها که مستلزم تماس با دیگران است، مانند بازاریابی تلفنی، بیزار باشید. اگر چارهای نباشد و مجبور به آغاز نوعی ارتباط با دیگران باشید؛ برای مثال بخواهید دوستانتان را به یک رویداد اجتماعی دعوت کنید (مثل گردهمآیی دوستانه)، این کار را اغلب از طریق فضای مجازی انجام میدهید؛ نه این که با دوستتان تماس تلفنی حاصل کرده و او را به گردهمآیی در فلان جا دعوت کنید.
۹. افراد درونگرا به راحتی نمیتوانند سر صحبت را با غریبهها باز کنند
شاید برایتان غیرممکن باشد که خودتان را جای آن شخص پرحرفی که در صف خرید با این و آن راجع به آبوهوا صحبت میکند، بگذارید. اگر دیر کردهاید و یا استرس دارید، این اطلاعات را در اختیار دیگران (افراد عام) قرار نمیدهید و مشکلات را به آرامی در ذهنتان مرور میکنید. به هر حال سایر افراد حاضر در آن محل نخواهند دانست که شما در حال اندیشیدن به چه هستید؛ مگر آنکه آنقدر با ایشان احساس نزدیکی کنید که بخواهید وارد صحبت شوید.
درونگرا بودن مسلماً مزایای خاص خود را دارد
یکی این که کمتر گاف اجتماعی میدهید؛ برای مثال ناخواسته به نظر دیگری – صرفاً به خاطر این که موافق نظر شما نیست – توهین نمیکنید؛ چرا که اصلاً با آن فرد وارد صحبت نشدهاید. چون از گشتوگذار در افکارتان لذت میبرید؛ تنهایی برایتان کمتر زجرآور خواهد بود، نسبت به فردی که به مصاحبت با دیگران عادت کرده است. تنها بدی قضیه این است که هر کسی شما را نشناسد ممکن است با خود فکر کند که شما خیلی از جمع دور هستید و یا نسبت به دیگران احساس برتری میکنید. اگر کمی به خودتان اجازه بدهید که افکار و احساساتتان را اندکی بیشتر بروز دهید؛ خیر و سعادت هر دو عالم نصیبتان خواهد شد! نسبت به شخصیت خود وفادار بوده و از ضداجتماعی شناخته شدن در امان میمانید.
خیلی خوب بود ?
عالى بود واقعا?
سلام
متن بسیار زیبا بود…باعث شد حالا خودمو بیشتر از قبل دوست داشته باشم چون ماهیت خودمو شناختم
منم درون گرا هستم ولی بیشتر دوست دارمم دیگران طالب ارتباط با من باشند یعنی یه جوری ک احساس کنم دوستم دارنداونوقت خیلی خوب پیش میرم حتی وابسته ب طرف میشم و ازش خوشم میاد خیلی اوقات شده ک ناراحتیمو یا حرفامو ب هیچ کس نمیگم چون بیشتر وقت ها ب کسی اعتماد ندارم و شده ک یا حرفامو ب بقیه گفتند یا سرزنشم میکنن و خیلی وقت ها بهم گفتند ک اجتماعی نیستم در حالی ک در یک جمع فامیل همرو دوست دارم ولی زیاد نمتونم در کنار دیگران احساس امنیت کنم و ترجیح میدم ساکت باشم حتی بهم ک میگن اخه چرا انقدر ساکتی نمتونم جوابشوونو بدم ک بگم مثلا این جملرو ک خوب چی بگم یا شده یکی تحقیرم کرده یا تیکه ای بهم انداخته ولی نمتونم جوابشو بدم ولی از درون ازردهه میشم ک اخه چرا لعنتی جوابشو نمیدی و میگم بزار فکر کنه من اینطوریم من بخاطر این طوری بودنم تا حالا هزار بار ارزویه مرگ کردم از خدا و دلم مخاس بمیرمو گفتمم اصلا چرا من آفریده شدم بقیه فکر میکنند ک من خودمو میگیرم درحالی ک اینطور نیستم اینطوری بودن اونم تو این جامعه خیلی سخته و همینطورم شده ک احساسمو بروز دادم ولی دیگران تو ذوقم زدن نمدونم چی بگم به هر حال این شخصیت و خصلتمه و خیلی سخت متونم تغییرش بدم ما ها تو دو تا دنیا زندگیم یکی تو درون خودمون یکی هم بیرون ولی بیشتر خودم از عدم درک دیگران نسبت ب خودم رنج میبرم و میگم کاشکی خاص بودم و بقیه دوستم داشتند در باطن …….ببخشید طولانی شد
بله، افراد درونگرا یک سری خصوصیاتی دارند که به نظر میرسه چندان مطلوب نیست. برای مثال، همین ساکت بودن و انتظار برای این که فرد دیگهای سر صحبت رو باز کنه، ممکنه منزویکننده به نظر برسه. یا مثلاً هنگام مواجهه با موقعیتهای ناخوشایند یا وقتی کسی چیزی میگه، افراد درونگرا معمولاً چیزی پیدا نمیکنن که در جواب بگن. این به این دلیل نیست که نمیدونن چی باید بگن، یا چیزی برای گفتن ندارن، به نظر بیشتر به خاطر اینه که: ۱. حوصله سر و صدا و بحث کردن رو ندارن. و ۲. افراد درونگرا بیشتر به صحبتای طولانی و عمیق علاقه دارن تا صحبتها و بحثهای کوچیک. ولی خوب چنین طبیعتی به این معنی نیست که فرد محکوم به انزوا هست. همچنین، باز هم به این معنی نیست که درونگراها افراد خیلی خاصی هستند که بقیه موظفاند اونها رو دریابند. گاهی اوقات خود این افراد درونگرا باید در جهت ارتباط با بقیه، قدمهایی رو به جلو بردارن. امتیاز فوقالعادهای که این افراد دارن این هستش که به تعداد ارتباطات کم، ولی عمیق، قانع هستند. به همین دلیل، در صورتی که بتونن حتی یک مورد ارتباط این چنینی رو پایهگذاری کنن، زندگی براشون خیلی شادتر و هیجانانگیزتر خواهد بود.
در حقیقت قرار نیست خودتون رو تغییر بدید، فکر میکنم راه عملیتر قرار گرفتن در کنار آدمهای سازگارتر با تیپ شخصیتی شماست.
برای آگاهی بیشتر از امتیازهایی که دارین و نحوۀ مدیریت اونها و بهرهبرداری بیشتر از شخصیت خودتون توصیه میکنم این صفحه رو مطالعه بفرمایید:
https://goo.gl/QMzyCk
کاملا موافقم، منم چون درونگرا هستم این ویژگیها رو دارم. فکر میکنم وراثت هم در درونگرا بودن نقش داره البته مطمئن نیستم. تمام این مطالبی که گفته شد درست بود. در ضمن درونگرا بودن امتیاز نیست یک ویژگیه که با اون به دنیا میایم. ممنون از مطلب خوبتون.
خیلی خوب بود. ممنون. من تاحالا فک میکردم مریضم چون حال حرف زدن زیادو ندارم البته ادمای دورمم همش میگن ولی من برام مهم نیست. زیاد با کسی حال نمیکنم در کل.
منم درون گرام بیا با من عروسی کنیم بریم دهات
منم درونگراهستم خیلی شدید….زیاد توی اجتماع نیستم تنهایی رو دوس دارم وبیشتروقتها باخودم زیاد فکرمیکنم وازفکرکردن لذت میبرم