این تحقیقات ثابت کرده اند که از دست دادن بینایی قبل از سن سه سالگی موجب تغییرات طولانی مدت و بهبود حسهای دیگر میشود.
مطالعات جدید درباره تغییرات نورونی در افراد نابینا نجام شده است. این تحقیقات ثابت کرده اند که از دست دادن بینایی قبل از سن سه سالگی موجب تغییرات طولانی مدت و بهبود حسهای دیگر میشود. هدف این تحقیقات نشان دادن چگونگی عملکرد مفز در نابینایان است. این فرضیه برای مدتها مورد استقبال بود، که افرادی که یکی از حواسشان را از دست دادند یا مشخصا حسشان درحال کاهش است، این کمبود را با حسهای دیگرشان جبران میکنند. فیلسوف قرن هجدهم، دنیس دیدرات درباره یک ریاضیدان نابینا که توانست تفاوت بین سکههای واقعی و تقلبی را فقط با لمس کردن تشخیص دهد، مطالبی نوشت. اگرچه توانایی مغز برای جبران کردن در پاسخ به فقدان تحریک بینایی به نظر اطلاعات عمومی میرسد، اما این تا دهه۱۹۹۰ نبود و ظهور تصویربرداری از مغز این تئوری را اثبات کرد. امروزه تغییرات خاصی که در مغز اتفاق میافتند هنوز آزمایش نشدهاند. برای مثال، تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ در آزمایشگاه نورونشناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شد، بعضی از جزئیات را کشف کرد. آنها با استفاده از تکنیکهای تصورات حساس مغزی دریافتند که مناطق بینایی مغز در افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا کوچکتر هستند ولی مناطق دیگری وجود دارند که از نظر حجمی بزرگترند. اگرچه این تحقیق قدمی بود برای درک این مسئله ولی تغییرات دقیق و اصلی در مغز همچنان غیرقابل درک هستند.
مقایسه مغز افراد بینا و نابینا
مطالعات اخیر در صدد طبقه بندی تغییرات مغزی با جزئیات بیشتر برآمدند. این تحقیق توسط محققان گوش و چشم ماساچوست انجام شد و در PLOS One منتشر شد. برای اولین بار، این تیم، ساختار، عملکرد و آناتومی تغییرات مغز را باهم ترکیب کرد و مغز افراد بینا و نابینا را باهم مقایسه نمود. این تیم، برای بهبود بخشیدن به تصاویر تغییرات مغزی که اتفاق میافتند این تیم هم از ام آر آی بر اساس انتشار و هم از ام آر آی حالت استراحت استفاده کرد. بطور کلی، ۲۸ شرکت کننده در تحقیق مشارکت کردند: ۱۲ نفر هم مادرزادی نابینا بودند و هم قبل از سه سالگی نابینا شده بودند، و ۱۶ نفر از آنها کاملا بینا بودند. اسکن مغزی افرادی که از بچگی نابینا بودند تفاوتهای روشنی را در مقایسه با افراد بینا نشان میداد، پس تغییرات ارتباطی بین ساختار و عملکرد قابل اندازهگیری بود. ارتباطات تقویت شده ای بین بخشهای مشخص مغز در افراد نابینایی که در گروه شاهد بودند دیده شد. این تفاوت در مشاهدات محققان را شگفت زده کرد:
دکتر کورینا ام بایر میگوید:
نتایج ما نشان می دهند که تغییرات مغزی نوروپلاستیک ساختاری و عملی که در نتیجه نابینایی اولیه اتفاق می افتد گسترده تر از تفکر اولیه درباره آن می باشد.
بایر، مدرس فوق لیسانس اپتالمولوژی در دانشکده پزشکی هاروارد در بوستون ادامه میدهد:
ما تغییرات قابل توجهی را نه تنها در کورتکس پس سری (جایی که بینایی پردازش می شود) بلکه نواحی درگیر در حافظه، پردازش زبان و کارکردهای حسی حرکتی مشاهده کردیم.
نوروپلاستی و نابینایی
این تغییرات به خاطر نوروپلاستی هستند، بدین معنا که مغز ما می تواند واکنش نشان دهد و همگام با محیطی که با آن در حال تعامل است تغییر کند. بنابراین وقتی که اطلاعات دیداری در دسترس نیستند، مغز قادر است خودش را دوباره دوباره سازماندهی کند. این یافتهها جالب هستند و محققان همچنین امیدوارند که نهایتا بتوانند به درمان کمک کنند. این موضوع ممکن است توان افرادی که نابینا شدهاند را با آموزش به آنها برای جبران فقدان اطلاعات دیداری، افزایش بدهند.
پروفسور مرابت لطفی رییس آزمایشگاه نوروپلاستی در انستیتو تحقیقات چشم ماساچوست می گوید:
حتی در مورد نابینایی کامل، مغز خود را به شیوه ای که از اطلاعات در دسترسش استفاده کند دوباره سازماندهی می کند به طوری که بتواند با محیط به شیوه ای موثرتر تعامل داشته باشد. اگر مغز بتواند خود را دوباره سازماندهی کند، شاید از طریق آموزش و افزایش استفاده از حواس دیگر مثل شنیدن و لمس کردن و کارهای زبانی مثل خواندن بریل، برای مغز پتانسیل فوق العاده ای برای سازگاری وجود داشته باشد.
چون جزئیات این جراحی در پاسخ به نابینایی، برای اولین بار در حال مشاهده هستند، مدتی طول خواهد کشید تا بتوانند از نظر بالینی قابل استفاده بشوند. هرچند این قدم بسیار بزرگی به جلو برای فهم این موضوع می باشد.