شاید عاقلانه به نظر نیاید ولی بسیاری از داروها، درمانها و راهنماییهای پزشکی شاید آنطور که باید اثرگذار نباشند، حداقل قبل از این که بدانید چگونه عمل میکنند؛ در غیر اینصورت حتی شاید مضر هم باشند!
پس چطور میتوانید از مناسب بودن شیوهی درمانیتان مطمئن شوید؟
پروفسور Adam Cifu از دانشگاه شیکاگو و یکی از نویسندگان کتاب Ending Medical Reversal، جواب سؤال ما را میدهد. او میگوید که این کار با پرسیدن سؤالهای به جا از پزشکتان شروع خواهد شد.
بیماران معمولاً چه سؤالاتی از پزشکشان میپرسند؟
مردم بیشتر تمایل دارند سؤالاتی از پزشک بپرسند که در درجهی دوم از اهمیت قرار دارند؛ سؤالهایی مثل این که “چطور این دارو عمل میکند؟” “عوارض جانبی آن چیست؟” “آیا بیمه شامل این دارو میشود؟” اینها سؤالات مهمی هستند ولی در درجه دوم از اهمیت نسبت سؤالهای اساسی قرار دارند؛ سؤالهایی مثل این که “آیا اصلاً لازم است من این درمان را شروع کنم؟!”
پس چه سؤالهایی باید از پزشک پرسید؟
۱.چه اطلاعاتی تجویز شما را پشتیبانی میکند؟
تنها راهی که پزشکان میدانند روشی کار میکند یا نه و تنها راهی که بیماران خواهند دانست این است که آیا یک تحقیق قوی و دلیل علمی پشت آن هست یا نه؟ اساساً یک امتحان کنترل شدهی اتفاقی این موضوع را مشخص میکند. البته ما مجبوریم اغلب اوقات شیوههای درمانی را بدون دلیل بپذیریم. بسیاری از تصمیمهای بالینی مورد مطالعهی دقیق قرار نگرفتهاند و این باید با بیمار به بحث گذاشته شود.
۲.آیا چیزهایی را که برای من مهم هستند تست کردهاید؟
شما به احتمال زیاد علاقهای به کسب اطلاعات دربارهی اینکه مثلاً دارویی چگونه شما را از خطر حمله قلبی و یا حتی مرگ، حفظ میکند، نداشته باشید. شما بیشتر روی نتیجه کار متمرکز میشوید؛ مرگ یا حملهی قلبی! این که آیا دارویی که برای شما تجویز میشود چقدر بر زندگیتان اثر دارد؟ چقدر با آن احساس بهتری دارید و چقدر با آن دارو خوشحالتر زندگی خواهید کرد؟ اینها سؤالاتیست که پیشنهاد میشود بپرسید.
۳.احتمال این که این درمان به من کمک کند چقدر است؟
در اصطلاحِ بین پزشکان عددی وجود دارد که شامل تعداد افرادی میشود که لازم است از یک دارو استفاده کنند یا تحت درمانی قرار بگیرند تا یک نفر از بین آنها نتیجه بگیرد. بهترین درمانی که میشود مثال زد همان مورد ذکر شده است که یک در بیست مؤثر واقع میشود؛ بنابراین مداوا با کلسترل پس از حمله قلبی برای ۲۰ نفر که حدود ۵ سال طول خواهد کشید به زنده ماندن یک نفر ازبین آنها خواهد انجامید. بدیهی است که همه میخواهند مداوا شوند اما برای مثال اگر لازم باشد تا ۱۰۰۰۰ نفر درمانی انجام دهند تا یکی از آنها نفعی ببرد، شاید عدهای باشند که از این مداوا منصرف شوند!
ماهیت درمان نیز در این میان مهم است. برای کسی که سرطان پروستات در او تشخیص داده شده است ما باید برای حداقل یک نتیجه، ۳۰ نفر را درمان کنیم و حتماً میدانید که درمان سرطان به راحتی خوردن یک قرص نیست! شاید کسی اصلاً نخواهد وارد پروسهی درمانی شود که احتمال موفقیتش زیر ۴% است! آن هم با آن همه مشکلاتی که پیش رو دارد. بیمار باید از این موضوع آگاه شود.
مدت زمان ویزیت پزشکان کوتاه است، از طرفی مشغله کاری آنها زیاد میباشد وشاید در مقابل سؤالات شما واکنش خوبی نشان ندهند. بیماران چگونه باید این گفتگو را شروع کنند؟
شاید برای بعضی از پزشکان جالب باشد که بیماران از خودشان حرف بزنند. کمی مالکیت در تصمیمهایتان را به پزشکتان نشان دهید! مثلاً بگویید “این برای من مهم است، من میخواهم مطمئن شوم که تصمیم درست را گرفتهام.” این کار فشار بیشتری را به بیمار وارد میکند تا این که حوصلهی پزشک را سر ببرد! راه بعدی بسیار ساده است؛ به مشکل اشاره کنید. به پزشکتان بگویید که از تنگی وقت او آگاه هستید و میتوانید به جای یکبار ویزیت چند بار این کار را انجام دهید؛ چون گذشته از موقعیتهای اورژانسی در بقیهی موارد باید اثر درمان بر روی بیمار در طول زمان مشاهده شود. با یکبار ملاقات پزشک نمیتوان برای درمانی چندساله برنامهریزی کرد و انتظار نتیجهی مناسب هم داشت! شاید اگر کمی سیستم سلامت تغییر بکند بسیاری از این کارها را بتوان با تماسی تلفنی و یا در دنیای مجازی انجام داد.
اگر پزشکتان علاقهای به گفتگو نداشته باشد چه کار باید بکنید؟ آنها شاید جواب سؤالهای شما را با این جمله بدهند که: “۲۰ سال است که من این کار را انجام میدهم و همیشه هم جواب داده است!”
راهحل بسیار ساده است؛ دکترتان را عوض کنید!
پزشکان علاوه بر بسیاری از مهارتهایی که یاد گرفتهاند، همچنین به آنها یاد داده شده است که با چه ادبیاتی صحبت کنند. صحبت کردن با بیمار یکی از وظائف پزشک است همانطور که نجات جان انسانها وظیفهی اوست. برخی از افراد قدرت و وقت کافی دارند که خودشان در مورد مشکلشان اطلاعات کافی بدست بیاورند ولی بسیاری از مردم چنین نیستند. آگاهی دادن به مردم یکی دیگر از وظائف مهم پزشکان است.
منبع: NewScientist