یادگیری ارتباطی به فرد این اجازه را میدهد که بین یک محرک حسی و نتیجه آن که پاسخ خاصی در پی دارد ارتباط برقرار کند. یادگیری ارتباطی نقشی اساسی در قابلیت یادگیری ارتباطات جدیدی که به انسانها اجازه میدهد که به دنیای اطراف خود پاسخ دهند. تحقیقاتی که روی انسان و نخستیها انجام شده به نقش کلیدی هسته دمی در یادگیری ارتباطی اشاره میکند. هدف این تحقیق بررسی تنظیم یادگیری ارتباطی در انسانها و مدارهای مرتبط با این پروسه هستند.
برای بررسی این موضوع با کمک الکترودهای تغییرات صورت گرفته در مغز دو سوژه بررسی شد. در طول این پروسه از سوژهها خواسته شد تا ارتباطی بین تصویری که به آنها نشان داده میشد و دکمهها ارتباط برقرار کنند. در نصف تصویرهای ارائه شده، تحریک هستههای دمی کناری با شدت ۲ میلی آمپر و ۲۰۰ هرتز برای یک ثانیه صورت میگرفت. محققین مسیر یادگیری برای تصاویر را با کمک یک مدل فضایی را حساب کرده و قدرت متوسط الکترودها در طول پاسخدهی محاسبه شد و ارتباط آن با مسیر یادگیری مورد بررسی قرار گرفت.
تحریک هسته دمی در طول یادگیری آن را به طور قابل ملاحظهای افزایش میدهد. تصویرهایی که این مسیر را تحریک میکردند سریعتر از تصاویری که این مسیر را تحریک نمیکردند به خاطر سپرده میشدند. یادگیری با افزایش قدرت هسته آکومبنس و افزایش قدرت پشتی طرفی قشر پیشانی همراه بود. تحریک هسته دمی باعث افزایش یادگیری شده و با تغییرات قدرت هر دو مدار دوپامینرژیک دخیل در بررسی پاداش و نواحی دخیل در پروسههای ارتباطاتی نقش دارد. که این موضوع نقش هسته دمی پردازش اطلاعات پاداش را با ارتباطات نشان میدهد. همچنین این موضوع میتواند برای بررسی اختلالات مربوط به حافظه موثر باشد.