واقعاً باید به صدای قلبمان بیشتر گوش کنیم! افرادی که بیشتر از دیگران از صدای قلب خود آگاه اند، احساسات اطرافیانشان را بهتر دریافت میکنند. حتی فراتر از این؛ بهبود این قابلیت شاید به برخی از بیماران مبتلا به اوتیسم و اسکیزوفرنی نیز کمک نماید.
آیا میتوانید ضربان قلب آهستهی خود را در برابر استخوان جناغ حس کنید؟ اگر چنین است شما فردی هستید که از وضعیت درونی خود باخبرید؛ پروسهای که درک درونی نام دارد و باور بر این است که برای بروز احساسات، ابتدا باید بتوانیم امور درونی خودمان را تفسیر کنیم.
مثلا فرض کنید سگ هاری به سمت شما حملهور میشود. احساس ترس با افزایش ضربان قلب و عرق کردن کف دست خود را نشان میدهد. برخی از افراد مبتلا به عارضههایی که با این تواناییها تداخل دارند، در تفسیر احساسات بقیه نیز دچار مشکل اند. با این حال محققان این توانایی را برای درک تفکر دیگران و حتی حدس زدن آن (نظریهی ذهن) مهم میدانند. ایده این است که وقتی ما در تمایز احساسات خودمان مشکل داشته باشیم، همچنین ممکن است این مشکل ارتباطی را با دیگران نیز تجربه کنیم.
تست همدلی
برای بررسی این موضوع، Geoff Bird که هم اکنون در دانشگاه آکسفورد میباشد، به همراه تیمش از ۷۲ نفر خواستند تا ضربان قلب خودشان را بشمارند ولی نباید در این محاسبه از انگشتشان استفاده میکردند، بلکه باید آن را حس مینمودند.
سپس شرکتکنندگان در این آزمایش ویدئوهایی از برهمکنشهای مختلف اجتماعی را تماشا کردند. پس از تماشای هر کلیپ سؤالاتی با انتخابهای چندگانه از آنها پرسیده شد تا توانایی آنها در پی بردن به وضعیت ذهنی شخصیتها مورد ارزیابی قرار گیرد.
برای مثال، در یکی از صحنهها مردی به اسم تام در تلاش بود تا سر صحبت را با دختری به نام گیما باز کند. در این میان هم مردی خجالتی به نام بری حضور داشت. برخی از سؤالات طوری طراحی شده بودند تا شرکتکنندگان حس برخی از شخصیتها را حدس بزنند؛ مثلاً “آیا گیما از این کار احساس اذیت شدن داشت؟” شرکتکنندگانی که توانایی بهتری در شمردن ضربان قلب خود را داشتند، پاسخهای بهتری به این سؤالات میدادند. در واقع آنها حس همدلی قویتری داشتند.
با این حال ارتباطی بین تواناییهای خودتفسیری و دقت سؤالات نظریهی ذهن دیده نشد که هیچ احساسی را درگیر نمیکردند؛ مثلاً اینکه “بری راجع به نظر گیما دربارهی قصد تام چه فکری میکند” این پیشنهاد میکند که توانایی ما در تفسیر سیگنالهای بدن خودمان در درک تفکر بقیه، فقط زمانی که احساس یک فاکتور است، کمک میکند.
تمرین ضربان قلب
مطالعاتی نظیر این تحقیق نشان میدهد که قابلیت خودتفسیری با راههای مختلفی برای مهارتهای متفاوتی منشأ اثر است. با این حال این ارتباطات بسیار پیچیده میباشد؛ به همین دلیل دست یافتن به ابعاد جدیدی از آن هیجانانگیز است.
اعتقاد بر این است که دشواری در داشتن این قابلیت نقشی هم در بیماریهایی نظیر اوتیسم و اسکیزوفرنی دارد. برای مثال، برخی از بیماران اوتیسمی از صداهای بلند یا نورهای درخشان گریزان اند. این چیزها با خودتفسیری ارتباط داشته، ضربان قلب ما را تندتر کرده و درجهی تحریک را بالا میبرند. اگر شما در تمایز سیگنالهای درونی که ناشی از صدای بلند و نورهای درخشان اند، از دیگر محرکهای دردناک توانایی نداشته باشید، این چیزها برایتان دردناک میشود. لازم به ذکر است که این توجیه هنوز کاملاً نظری میباشد.
هنوز معلوم نشده که آیا میتوان با تمرین این قدرت را افزایش داد یا نه؟ یکی از این راهها گوش دادن به صدایی است که همراه با ضربان قلب شنیده میشود. همچنین گفته میشود نگاه کردن به آینه نیز تأثیر مثبتی دارد.