انتشار این مقاله


چرا نباید از شکست بترسیم؟

سال جدید تصمیمات و فرصت‌های جدیدی را برای عدم موفقیت به همراه دارد. این، شاید در ابتدا بدبینانه باشد اما حرکتی مثبت در جهتی است که ما به خودمان اجازه بدهیم امتحان کنیم و شکست بخوریم. شکست‌ها گاهی فقط دست‌اندازهایی در جاده‌ی موفقیت‌اند. قبول شکست به عنوان بخشی از یادگیری می‌تواند باعث تلطیف حرف‌های منفی‌ای […]

سال جدید تصمیمات و فرصت‌های جدیدی را برای عدم موفقیت به همراه دارد. این، شاید در ابتدا بدبینانه باشد اما حرکتی مثبت در جهتی است که ما به خودمان اجازه بدهیم امتحان کنیم و شکست بخوریم. شکست‌ها گاهی فقط دست‌اندازهایی در جاده‌ی موفقیت‌اند.

قبول شکست به عنوان بخشی از یادگیری می‌تواند باعث تلطیف حرف‌های منفی‌ای باشد که با خودمان می‌گوییم و به نحوی برای شکست بد هستند. شکست شاید بدین معنا باشد که برای چیز جدیدی واقعا تلاش کنیم و ریسک آن را بپذیریم. این شاید مقدمه‌ای برای موفقیت‌های آینده باشد.

سابقه‌ی شکست‌ بد

ممکن است عواقب جدیِ منجر به شکست داشته باشد. عدم موفقیت دردناک و ناامیدکننده است. به طور فزاینده‌ای در جامعه‌مان، ما فقط برنده شدن‌ها و موفقیت‌ها را جشن می‌گیریم و نه سعی و تلاشمان در این راه را. “بردن همه چیز نیست، تنها چیز است”

آن‌ها همچنین از عواقب پنهانی شکست هستند. این‌ها می‌توانند بیشتر از عواقب زندگی واقعی نابودکننده و فلج‌کننده باشند زیرا بر چگونگی تلاش‌های آینده ما و چگونگی احساس‌مان نسبت به خودمان تاثیر دارند.

وقتی ما شکست می‌خوریم دو اتفاق می‌افتد:

  • ما تعطیل می‌شویم! خجالت ناشی از شکست مانند چکشی که به سرمان بخورد به ما ضربه بزند. سپس دیگر سراغ چالشی نمی‌رویم و بنابراین یادگیریمان متوقف می‌شود.
  • ما فکر می‌کنیم که شکست چیزیست که باید به هر قیمیتی از آن پرهیز کنیم. ما به آن به عنوان بخش اجتناب‌ناپذیری از یادگیری نگاه نمی‌کنیم. بنابراین دست از تلاش کردن می‌کشیم.

وقتی این اتفاقات می‌افتد، می‌شود گفت که ترس از شکست در ما درونی شده است.


مقاله‌ی مرتبط: هفت عادت بد که مانع از موفقیت شما می‌شوند


چرخه معیوب شکست

ترس ما از شکست باعث شروع شدن یک چرخه معیوبِ به تعویق انداختن می‌شود. ما نمی‌خواهیم شکست بخوریم بنابراین از تلاش و امتحان کردن پرهیز می‌کنیم.

لیزا از اینکه بعد از اتمام دانشگاه شغلی پیدا نکند، می‌ترسید. ترس او از شکست – پیدا نکردن شغل درست – باعث شد روند ممارست او به تاخیر بیافتد. در نتیجه، او چند تا از آن شغل‌هایی را که می‌خواست از دست داد. او احساس می‌کرد که از همسالانش که در حال حاضر شغلی دارای حاشیه امنیت دارند عقب‌تر است.

او شرمنده بود. در شروع به موقع، شکست خورد. این باعث شد که بیشتر به تعویق بیافتد. زمانی که من از او پرسیدم که آیا به مرکز کاریابی که یک منبع در دسترس برای دانشجویان است، مراجعه کرده‎‌ای؟ او با بی‌اعتقادی گفت: من حتی به آن فکر هم نکردم. ترسش او را به دام انداخته بود و نگذاشته بود که او به تمامی منابعش دسترسی پیدا کند.

در نهایت زمانی رسید که او تصمیم گرفت چیز جدیدی را امتحان کند، ترس ما از بدست آوردن چیز اشتباه می‌تواند فلج‌کننده باشد. این شاید مانع از توانایی یادگیری ما، حاضر بودن و ارائه بهترین تلاشمان شود. در عوض گرفتار اتفاقاتی می‌شویم که اگر شکست بخوریم رخ می‌دهند و منتظر شرایط ایده‌آل می‌مانیم. ما یک پیش‌گویی من‌درآوردی را وضع می‌کنیم: ترس‌هایمان باعث می‌شوند که برای تمرین کردن یا کمک گرفتن بهانه بیاوریم، بنابراین احتمال شکست خوردنمان افزایش پیدا می‌کند. در افراطی‌ترین حالت، آن را تعمیم می‌دهیم و خودمان را “بازنده” فرض می‌کنیم. احساس ناامیدی می‌کنیم و حتی گاهی اوقات افسردگی سراغمان می‌آید.


مقاله‌ی مرتبط: علایم فیزیکی افسردگی را می‌شناسید؟


خبر خوب اینکه با تغییر دادن تنها یک چیز می‌توان چرخه معیوب شکست را از بین برد. برای لیزا، حرف زدن درباره‌ی ترسش از شکست و نگرانی از اینکه همین الان هم برای به دست آوردن شغل دیر شده و شکست خورده است، بود. اینکار برایش همراه با هدف و انرژی تجدید شده‌ای بود.

راه‌هایی که شکست به ما سود می‌رساند

اگر بتوانیم دیدگاهمان نسبت به شکست را عوض کنیم، می‌بینیم شکست در طولانی مدت برایمان سودمند است. در اینجا به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • وقتی ما یک چیز جدید را امتحان می‌کنیم، چیز جدیدی را نیز یاد می‌گیریم. اگر آن را رها نکنیم، در نهایت شکست می‌تواند ما را به راه‌حلی جدید و خلاقانه برای مشکل برساند. پیدا کردن مسیری جدید و غیرمنتظره می‌تواند دید ما را نسبت به جهان عوض کند. و این هیجان‌انگیز است!
  • شکست خوردن می‌تواند شجاعت ادامه دادن تلاش را در ما افزایش دهد. اگر ما احساس شرم را تجربه نکنیم، عقیده‌مان نسبت به اهمیت کاری که انجام می‌دهیم افزایش پیدا می‌کند. و این مهم است!
  • شکست باعث می‌شود ما مسیری که در پی گرفتیم را زیر سوال ببریم. فهمیدن اینکه ما چرا شکست خورده‌ایم می‌تواند باعث شود متوجه شویم که چیزی را به دلیلی اشتباه انجام داده‌ایم. برای مثال، ما به شغلی می‌چسبیم که فکر می‌کنیم که انجام دادنش درست است و نه چون به آن علاقه داریم.

زمانی که ما متوجه شویم که آن بخشی از روند رشد و پیشرفت است، ممکن است شکست چیز پذیرفته شده‌ای شود و حتی از آن استقبال خواهیم کرد! این به ما آزادی لازم برای امتحان کردن چیزهای جدید را می‌دهد و ما را از محدودیت‌های من‌درآوردیمان خلاص می‌کند.

+دکتر فیلیپ جی.روزنبام – روان‌شناس بالینی

فرشته باقری


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید