این تحقیق نشان میدهد که برای بعضی افراد، احساسات منفی راهحل هستند.
آغاز کردن مسافرتتان برای شادی ممکن است با عصبانی شدن، خصومت یا توهین همراه باشد. بیشتر توصیههای علمی که به شادابی منجر میشود (مثل کارکردن، بیشتر لبخند زدن و تمرین قدردانی) روی نقاط مثبت تمرکز میکنند و در واقع بسیار موثر هستند. اما تحقیقی جدید نشان میدهد که برای بعضی افراد، فراگرفتن احساسات منفی میتواند یکی از راههای مؤثر برای شادابی بیشتر شود.
در تحقیقی که این ماه در ژورنال “روانشناسی تجربی” چاپ شد؛ به طور کلی، محققان بیش از ۲۳۰۰ دانشآموز را در ۸ کشور که شامل آمریکا، برزیل و چین نیز بود، مورد مطالعه قرار دادند. از دانشآموزان پرسیده شد که میخواهند چه احساساتی را بیشتر و چه احساساتی را کمتر در زندگی روزمرهی خود تجربه کنند (مثل عشق، عصبانیت و هیجان) و کدامیک را دقیقاً تجربه میکنند. آنها همچنین به سوالاتی که نشانههای افسردگی و بهطور کلی سلامت را مشخص میساخت پاسخ دادند.
مقالهی مرتبط: فواید گریهکردن
بیشتر دانشآموزان گفتند که میخواهند احساسات خوشایند مانند عشق و یکدلی را بیشتر از آنچه به طور منظم حس میکنند، تجربه کنند. با اینحال، ۱۱ درصد میخواستند که احساسات خوشایند کمتری تجربه کنند. ۱۰ درصد میخواستند که بیشتر احساسات ناخوشایند مثل عصبانیت و تنفر را تجربه کنند. به طور کلی، افراد مورد مطالعهای که دقیقا احساساتی را که مطابق میلشان بود تجربه میکردند، رضایت بیشتری از زندگی و افسردگی کمتری را نشان دادند.
به عبارت دیگر، وقتی احساساتی که تجربه میکنند مناسب آنها باشد، احساس شادی بیشتری میکنند. حتی اگر احساساتی که آنها تجربه میکنند برای افراد دیگر شادی بخش نباشد. طبق آنچه که نویسنده بزرگ مایا تامیر، پروفسور روانشناسی در دانشگاه هبرو از شهر اورشیلم بیان میکند، احتمالا همهی اینها برای احساساتی که شما به عنوان یک فرد اهمیت میدهید صادق میباشد.
انجمن روانشناسی آمریکا به طور خلاصه توضیح میدهد:
برای مثال کسی که هنگام خواندن مطلبی در مورد سوء استفاده از کودکان، اصلا احساس عصبانیت نکنند، ممکن است گمان داشت که بهتر است که او در رابطه با بدبختی و فلاکت کودکان، عصبانیت بیشتری را داشته باشد. بنابراین میخواهد که عصبانیت بیشتر از آنچه که در آن لحظه احساس کردهاست، احساس کند. زنی که میخواهد شریک بدزبان خود را ترک کند اما مایل به انجام چنین کاری نیست، ممکن است خوشحالتر شود اگر او را کمتر دوست میداشت.
اگر ما قادر به قبول و یا حتی استقبال از احساساتی که داریم هستیم، چه آنها خوشایند باشند چه ناخوشایند، احتمالا شادتر خواهیم بود و رضایت بیشتری خواهیم داشت. البته، احساسات یکسان برای همه مناسب نیستند و دلیل اینکه احساس مناسب بودن کنند بستگی به ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و شخصی افراد دارد. برای مثال: عصبانی شدن. نویسندهی تحقیق میگوید:
برای عضوی از یک اقلیت که به دنبال عدالت است، چون بیشتر افراد به او دشنام میدهند، عصبانیت تنها احساس مناسب میتواند باشد. اگرچه احساسی بهنجار است اما بستگی به اهداف و نیازهای هر فرد دارد. درحالیکه عصبانیت ممکن است برای بعضی مناسب باشد، برای دیگران نامناسب است.
محققان میگویند نکتهی کلیدی، تجربهی احساسی است که خواستارش هستید، چه خوشایند باشند و چه نباشند.
مقالهی مرتبط: واقعا میتوان شادی را با پول خرید!
تامیر میگوید:
اینکه بخواهیم در همه حال خوشحال یا دلشاد باشیم، خیلی واقعبینانه نیست. اینکه نخواهیم هیچوقت غمگینی یا عصبانیت یا ترس را تجربه کنیم، اصلا منطقی نیست. اگر ما قادر به پذیرش و حتی استقبال از احساساتی که داریم باشیم، چه آنها خوشایند باشند، چه ناخوشایند، احتمالا شادتر باشیم و احساس رضایت بیشتری کنیم.
این تحقیق، فقط یک گروه از احساسات منفی به نام خودمحوری منفی را تجزیه و تحلیل میکند که شامل نفرت، عداوت، عصبانیت و تحقیر میباشد. نویسندگان پیشنهاد میدهند که تحقیقات بعدی بهتر است روی احساسات منفی دیگر مانند ترس، جرم یا غمگینی باشد.
دفعهی بعدی که خواستید شادی خود را افزایش دهید، سعی کنید به یک آهنگ غمگین گوش کنید یا خوب گریه کنید. علم تشخیص میدهد که شاید این تنها چیزی است که شما نیاز دارید.