طبق یک مطالعه جدید، محرومیت از خواب به صورت کنترل شده در حالت بستری میتواند بر علائم افسردگی تاثیر قابل توجهي بگذارد. پژوهشگران گزارش دادند که محرومیت جزئی و کلی از خواب باعث کاهش افسردگی در تقریباً نیمی از بیماران در عرض ۲۴ ساعت میشود.
بر اساس اولین تحليل شناختی روی این موضوع كه حدود ۳۰ سال پيش، محققانی از دانشکده پزشکی Perelman در دانشگاه پنسیلوانیا انجام دادند، محرومیت از خواب كه به طور معمول در حالت بستری به صورت كنترل شده اداره میشود، به سرعت علائم افسردگی را در تقریباً نیمی از بیماران افسرده كاهش داده است.
محرومیت جزئی از خواب (خوابیدن به مدت سه تا چهار ساعت و به دنبال آن بیداری اجباری برای ۲۰-۲۱ ساعت) به اندازهی محرومیت کامل خواب (محروميت از خواب به مدت ۳۶ ساعت) موثر است و دارو درمانی تاثير قابل توجهی بر این نتایج نگذاشته است.
مقالهی مرتبط: خودخوری مغز پس از محرومیت از خواب مزمن!
این یافتهها در ژورنال Clinical Psychiatry منتشر شده است.
اگرچه محرومیت کلی يا جزيی از خواب در طول ۲۴ ساعت ميتواند علائم بهبود بالینی افسردگی را ايجاد كند، اما داروهای ضدافسردگی رایجترین درمان برای افسردگی هستند. چنين داروهايی به طور معمول هفتهها یا بیشتر طول میکشد تا نتایجشان تجربه شود، اما در حال حاضر ۱۶.۷ درصد از بالغ بر ۲۴۲ میلیون بزرگسال آمريكا در سال ۲۰۱۳ یک یا چند نسخه را برای دريافت داروهای روانپزشکی پر کردهاند.
یافتههای این فراتحليل امیدوار است تا امدادرسانی به ۱۶.۱ میلیون نفر از بزرگسالانی که در سال ۲۰۱۴ لااقل يک اپيزود از افسردگی عمده را تجربه كردهاند، انجام دهد.
مطالعات قبلی اثرات ضدافسردگی سریع ناشی از محرومیت از خواب را برای تقریباً ۴۰-۶۰ درصد افراد نشان داده است، با این حال این ميزان پاسخ، تحليل نشد تا درصد دقیقتری از سال ۱۹۹۰ به بعد به دست بيايد، بگذريم از ۷۵ مطالعهای كه پس از اين در مورد موضوع انجام پذیرفت.
مقالهی مرتبط: تشخیص افسردگی در این تیپ شخصیتی دشوارتر است!
نحوهی پیشبرد مطالعه
سرگروه نويسندگان، دكتر فيليپ گرمن، استاديار روانپزشكی مركز خواب penn گفت:
بیش از ۳۰ سال از زمان کشف اثرات ضدافسردگی محرومیت از خواب میگذرد ولی ما هنوز درک دقیقی از اینکه چگونه درمانی موثر است و چگونه بهترین نتایج بالینی را به دست آوریم، نداریم. تجزیه و تحلیل ما دقیقا گزارش می دهد که محرومیت خواب چگونه موثر است و در كدام گروه باید انجام شود.
با بررسی بیش از ۲۰۰۰ مطالعه، تیم مطالعاتی دادهها را از یک گروه نهایی از ۶۶ مطالعهی انجام شده در یک دوره ۳۶ ساله به منظور تعیین اینکه چگونه پاسخ ممکن است توسط نوع و زمان محرومیت از خواب تحت تاثير قرار بگیرد (محرومیت كلی ويا محروميت جزيی زودهنگام يا ديرهنگام از خواب) بيرون كشيدند، كه حاوی نمونهی بالینی (دارای دورههای افسردگی یا مانیک یا ترکیبی از هر دو)، وضعیت دارو درمانی، سن و جنس نمونه بود.
آنها همچنین بررسی کردند که چگونه واکنش به محرومیت از خواب در ميان مطالعات مختلف، متفاوت است، بسته به این معنی که «پاسخ» در هر مطالعه چگونه تعریف شده است.
دكتر الاين بولاند، سرپرست نويسندگان، متخصص بالینی و روانشناس تحقیقاتی درمركز پزشكي مايكل كرسنز میگوید:
اين مطالعات در تجزيه و تحليل ما نشان میدهد كه محروميت از خواب براي بسياری از گروهها موثر است. صرفنظر از اینکه میزان پاسخ چگونه محاسبه شده است، چگونه محرومیت از خواب داده شده یا اينكه نوع افسردگی ازمودنی مورد بررسي قرار گيرد، ما میزان پاسخی تقریبا برابر را پیدا کردیم.