در سال ۲۰۰۳ پروفسور Max S. Wicha کشف کرد که در هر توده سرطانی عدهای از سلولها وجود دارند که سلولهای بنیادی سرطانی نامیده میشوند و مسئول سوخترسانی به رشد توده سرطانی میباشند. بنابراین با از بین بردن این سلولها میتوان بر سرطان با جلوگیری از پیشروی آن تسلط یافت.
شیوه رایج درمان سرطان مانند بازی شطرنج میباشد آن را فقط در یک گوشه گیر بینداز و کیش و مات کن!
مقاله مرتبط: درمان سرطان با نظریهی بازی
اکنون محققان دریافتهاند که این سلولهای بنیادی سرطانی فقط در یک نقطه متمرکز نشدهاند بلکه در قسمتهای زیادی وجود دارند و بسیار متحرک با قدرت تغییر شکل بالا هستند به طوری که مرتبا جابجا شده و از نقاط کمتقسیم تومور به سمت قسمتهای پرتقسیم جابجا میشوند و بالعکس و از این طریق همه جای توده را انرژی رسانی میکنند. در واقع این تحرک از دو طریق به توده سرطانی سودرسانی میکند: تقسیم بیشتر و گسترش.
پروفسور Wicha میگوید:
زمانیکه ما از شیوه درمانی گیرانداختن توده در یک نقطه استفاده میکنیم تنها برای زمان محدودی این شیوه پاسخ میدهد و بعد از این دوره مشخص بافت سرطانی به شیوه درمان مقاوم میشود. قسمت عمده این مقاومت به سلولهای بنیادی سرطانی بازمیگردد. آنها پس از طی شدن مدتی شروع به تغییر شکلکرده و در برابر درمان مقاومت نشان میدهند. در واقع ما نیاز داریم که انواع مختلف روشهای درمانی برای از بین بردن انواع مختلف سلولهای بنیادی سرطانی بیابیم.
مرکز تامین انرژی سلولها میتوکندریها هستند که از طریق گلوکز و اکسیژن این کار را انجام میدهند. سلولهای بنیادی سرطانی از هر دو طریق وظیفه انرژی رسانی خود را انجام میدهند؛ در قسمتهای فعال توده با اکسیژن رسانی و در قسمتهای ساکن توده از طریق گلوکز رسانی.
بنابراین محققان از هر دو روش عمل کردند اولاً دارویی که قبلا برای درمان آرتروز استفاده میشد و وظیفه غیرفعالسازی میتوکندری را داشت را استفاده کردند و ثانیاً گلوکز را به گونهای تغییر دادند که سبب مسدود کردن چرخه متابولیسم شود. آنها این روش را برای موشی با سرطان سینه به کار بردند و توانستند با موفقیت سلولهای بنیادی سرطانی را در این موش از کار بیندازند. نتایج در مجله Cell metabolism منتشر شد. Wicha میگوید:
به جای استفاده از دارویی که مانند سم سلول را از کار بیندازد در واقع با تاثیر بر متابولیسم باعث شدیم که سلول خود با متوقف ساختن متابولیسم توده سرطانی را از بین ببرد.
محققان امیدوارند که بتوانند در سالهای آینده این روش درمانی را وارد زمینه بالینی کنند.