انتشار این مقاله


ایلومیناتی کیست: فرقه ایلومیناتی چیست و چه هدفی را دنبال می‌کند

آیا انجمنی سری کنترل جهان را در دست دارد؟

توجه: مطالبی که در ادامه در مورد ایلومیناتی و این که ایلومیناتی کیست مطرح گردیده، از وب‌سایت گاردین ترجمه شده و نظر شخصی نویسنده نیست. لینک منبع در انتهای مطلب آورده شده است.

می‌دانم که می‌دانید که همه‌ی ما می‌خواهیم بیش‌تر در مورد تئوری‌های توطئه، به خصوص انجمن‌های سری، بیش‌تر بدانیم! اساساً هر چیزی که هویت آن به نوعی برای ما مخفی باشد، با جذابیت بی‌حد و حصری همراه خواهد بود. شاید به همین خاطر است که فیلم‌های ترسناک موفق، اغلب عنصر ترسناک خود را به مخاطب معرفی نمی‌کنند.

فیلم «او تعقیب می‌کند» را در نظر بگیرید. ما در این فیلم با نوعی نفرین مواجه هستیم که شخصیت اصلی را گرفتار کرده، و در قالب اشخاص رعب‌آوری ظاهر می‌شود که آرام‌آرام به تعقیب قهرمان ما می‌پردازد. ما نمی‌دانیم این نفرین چیست، بلکه فقط می‌بینیم که چگونه عمل می‌کند. یا بهتر از آن، فیلم «شب‌هنگام می‌آید» را در نظر بگیرید. این فیلم تا انتها به ما نمی‌گوید که چه کسی در هنگام شب می‌آید، اما می‌دانیم که بالأخره کسی می‌آید و رویدادهای بسیار ناگواری را رقم می‌زند.

شاید ایلومیناتی را هم بتوان به ضد قهرمان یک فیلم ترسناک تشبیه کرد، که ماهیت شناخته‌شده‌ای ندارد، اما این باعث نشده که کسی در موردش حرفی نزند! مثل آدم‌فضایی‌ها که اکثر مردم واقعاْ به آن باور ندارند، اما خیلی دوست دارند که واقعیت داشته باشد. اما کسی هم نمی‌گوید که واقعیت ندارد. در واقع، هیچ‌کس نمی‌تواند با قطعیت در مورد چنین مفاهیمی، که به عنوان «تئوری توطئه» شناخته می‌شوند، اظهار نظر کند.

ایلومیناتی نیز ظاهراً یک انجمن مخفی است که در نظر دارد نظم نوینی را در جهان برپا سازد. خیلی‌ها اعتقاد دارند که این انجمن هم‌اکنون در حال اداره‌ی دنیای مدرن است. دنیای مدرن با رسانه معنی پیدا می‌کند. رسانه امروز بر تمام دنیا سیطره دارد، بنابراین؛ اگر کسی یا سازمانی بتواند بر رسانه چیره شود، در آن صورت می‌تواند اداره‌ی دنیا را بر عهده بگیرد. حال آیا ایلومیناتی توانسته به این هدف دست پیدا کند؟

حتماً می‌دانید که از چند ماه قبل جنجال‌های فراوانی پیرامون «منطقه ۵۱» شکل گرفته بود. مردم می‌خواستند به این منطقه هجوم برده و اسرار آن را از نزدیک به چشم ببینید. کاری به این حقیقت ندارم که نقشه‌ی «حمله به منطقه ۵۱» ماهیت طنازانه داشته و به اصطلاح یک «میم» بوده، اما خیلی‌ها واقعاً می‌خواستند آدم‌فضایی‌ها را از نزدیک مشاهده کنند!


پیشنهاد دکتر مجازی: ماجرای حمله به منطقه ۵۱ آمریکا در ۲۰ سپتامبر چیست؟


ما چیزی در مورد آدم فضایی‌ها و یا ایلومیناتی نمی‌دانیم، ولی اجازه دهید کمی دقیق‌تر شده، و این موضوع را از نگاه یکی از خبرگذاری‌های معتبر بررسی کنیم.

ایلومیناتی چیست

ایلومیناتی کیست

ایلومیناتی سازمانی قدرتمند و شدیداً حفاظت شده است که با نقابی بر چهره، کنترل تمام کار و بار دنیای امروز را در دست گرفته است. ایلومیناتی از طریق نفوذ به رسانه و شست‌وشو دادن مغزی مردم به این مهم دست یافته است و ممکن است همین الان هم در حال انجام این کار باشد.

در واقعیت، ایلومیناتی یکی از پایاترین تئوری‌های توطئه در دنیا محسوب می‌شود. پایا از این جهت که برخلاف انواع نه چندان مهم تئوری توطئه نظیر: فرود انسان روی ماه در ۱۹۶۹، ترور جان اف. کندی، و حادثۀ یازده سپتامبر (و اخیراً زمین مسطح و هارپ!) که گرفتار ظرف زمان و مکان‌اند؛ طرفداران این تئوری شدیداً باور دارند که هر چیزی یک جای کارش می‌لنگد و آن‌طور که از شواهد قضیه به نظر می‌آید، به هیچ عنوان نمی‌شود با آنان بحث نمود.


ایلومیناتی در چه تاریخی شکل گرفت؟

ایلومیناتی از آغاز تاریخ با ما بوده است. نشان آن بر بدنۀ اهرام ثلاثه مشخص، تأثیر آن روی زندگانی عیسی مسیح (ع) مبرهن و قدرتمندترین مهره‌هایش – مانند ملکه بریتانیا – مارمولک‌هایی هستند که پیش از ظهور انسان بر زمین گام نهاده‌اند.

این سازمان در تاریخ اول مه ۱۷۷۶ در باواریا (Bavaria)، توسط فردی به نام آدام وایسهائوپت (Adam Weishaupt) پایه‌گذاری شده است که احتمالاً نتوانسته بود از پس مخارج ثبت نام در انجمن فراماسونری بربیایید. این انجمن – فرقه روشن ضمیران – توانست تعداد اعضای خود را در عرض چند سال، از چند نفر به چند هزار برساند، اما، پس از این که کارل تئودور (Karl Theodor) حاکمیت باواریا را در دست گرفت، مجازات مرگ را برای عضویت در فرقه‌های سری قانونی نمود، و این فرقه به پایان کار خود رسید.


هدف ایلومیناتی چیست

برقراری نظم نوین جهانی، اصلی‌ترین هدف ایلومیناتی است. این نظام توسط نخبگانی استبدادطلب اداره خواهد شد.

ولی در واقعیت، ایلومیناتی بخشی از یک مبارزه محسوب می‌شود که در دهۀ ۱۹۶۰ علیه موجی از نامه‌های جعلی برپا شد.

ماجرا از این قرار است که در آن دوران، یکی از خبرنگاران مجلۀ پلی‌بوی به نام رابرت آنتون ویلسون (Robert Anton Wilson) به همراه کری تورنلی (Kerry Thornly) به این نتیجه رسیدند که دنیا در حال پیش‌روی به سمت استبداد است و تنها راه چاره، وادار کردن مردم به زیر سؤال بردن اخباری است که روزانه می‌خوانند. تورنلی نویسنده‌ای بود که قبل از آغاز این جریانات، لطیفه‌ای راجع به ایلومیناتی در یکی از جریده‌ها نوشته بود.

این دو تن در ادامه شروع به انتشار پیام‌هایی جعلی از مخاطبین خود نمودند و چنین وانمود کردند که همگان در حال صحبت کردن دربارۀ سازمانی سری به نام ایلومیناتی هستند. ویلسون و تورنلی متناوباً با انتشار پیام‌هایی با دیدگاه مخالف، ادعاهای قبل را به چالش می‌کشاندند. این دو امیدوار بودند که انتشار پیام‌های ضد و نقیض موجب خواهد شد مردم نسبت به اخبار روز مشکوک شوند. ولی نه تنها چنین نشد، بلکه همه به خود این تشکیلات سری علاقه‌مند شدند و افسانۀ ایلومیناتی در همه جا منتشر شد.


اعضای فرقه ایلومیناتی کیست

کیتی پری، بیانسه، جی زی، مدونا، کیم کارداشیان، لیدی گاگا و ریانا. بله، صنعت موسیقی کنترل سیاره را در دست دارد. این قضیه احتمالاً از  همه‌گیر شدن ابزار استریم رایگان موزیک نشأت می‌گیرد که خود در ادامه بازار هنرمندان را کساد می‌کند. واقعاً نقشۀ زیرکانه‌ای است.

اما اگر به واقعیت برگردیم، هیچ‌یک از این‌ها عضو ایلومیناتی نیستند. تمامی این شخصیت‌ها به جای این که در مقابل نویسندگانی که چنین اخباری را منتشر می‌کنند ایستادگی نمایند، خود به انتشار چنین اخباری دامن می‌زنند. برای مثال، مدونا با انتشار سینگلی به نام “Illuminati” در مصاحبه‌ای که با رولینگ استون داشت، اعلام کرده بود که می‌داند چه کسانی عضو ایلومیناتی‌اند! بیانسه هم در ترانه‌هایش به ایلومیناتی اشاره می‌کند. کیتی پری هم که چندی قبل تأیید کرده بود به وجود بیگانگان فضایی باور دارد. شاید هم همگی دروغ‌گو هستند.


چه تعداد از مردم ایلومیناتی را باور کرده‌اند؟

بر اساس نتایج یک رأی‌گیری که در سال ۲۰۱۳ از سوی Public Policy Polling در ایالات متحده به عمل آمد، ۲۸ درصد از آراء مأخوذ پاسخ مثبت داده بودند. که جای تأمل دارد.


ولی اگر ایلومیناتی تئوری توطئه نباشد چه؟

اگر ایلومیناتی واقعاً وجود داشته باشد، در آن صورت غیرسری‌ترین انجمن سری در جهان خواهد بود. آن‌قدر در مخفی نگاه داشتن خود ضعیف عمل کرده که امروزه افراد در سراسر جهان با بهره‌گیری از گوگل – و مقداری تخیل – به واکاوی در مورد هویت آن می‌پردازند.

با این حال، جدیدترین پاسخ “آری” به سوال فوق، نه از جانب راننده تاکسی، بلکه از سوی چهره‌ای رسمی‌تر مطرح شده است. پل هلیر (Paul Hellyer)، وزیر دفاع سابق کانادا، ایلومیناتی را عامل احتکار فناوری‌هایی خوانده که بیگانگان با خود به زمین آورده‌اند؛ دانشی که می‌تواند وابستگی انسان به سوخت‌های فسیلی را پایان دهد.


مقالۀ مرتبط: بیگانگان فضایی: نزدیک‌ترین تمدن فرازمینی چقدر با ما فاصله دارد؟


این که چرا باید دارندگان چنین فناوری شگفت‌انگیزی به جای گزینه‌های جدید و انحصاری‌تر، روی استخراج سوخت نخ‌نما شدۀ فسیلی سرمایه‌گذاری کنند، کمی عجیب به نظر می‌رسد. ولی از آن‌جا که اصلی‌ترین نکته در رابطه با انجمن‌های سری و همه‌فن‌حریف، مرموز بودن این قبیل تشکیلات است، شاید چنین رفتاری ابداً غیرمنتظره محسوب نشود. شاید خود ایلومیناتی نیز همانند راز بزرگ زمان ما – نظریه کوانتوم – باشد: اگر فکر می‌کنید مفهوم آن را متوجه شده‌اید، در اشتباه هستید!

تقلید ساده است، ولی از سوی دیگر، اطمینان‌بخش نیز می‌باشد. بهتر است بدانیم که ما بسیار معقول‌تر و منطقی‌تر از این نظریه‌پردازان توطئه می‌باشیم که آشکارا در اوهام خود دست‌وپا می‌زنند. مسئله این‌جاست که این افراد نه از نظر نوع، بلکه از جهت “درجه” با ما کمی تفاوت دارند.


مقالۀ مرتبط: با نظریه‌هایی که دنیای علم را متحول کرده‌اند، آشنا شوید!


دلیل این که چرا مردم معتقد به وجود چنین تشکیلات سری هستند که کنترل جهان را در دست دارند، به طبیعت انسان باز می‌گردد. ما مدام در حال جست‌وجوی الگوها و مأموریت [دیگران] هستیم. الگویابی برای بقای انسان ضروری است. به علاوه، پیامدهای منفی ناشی از دیدن الگوها در جایی که اصلاً وجود ندارند، خیلی کم‌تر از نادیده گرفتن الگوهای واقعی می‌باشد. اگر نیاکان ما درنمی‌یافتند که وا گذاشتن غلات به حال خود موجبات تباهی محصول را فراهم می‌آورد، در همان هزاران سال قبل، از شدت گرسنگی منقرض می‌شدند. ولی اگر همین مردم اعتقاد پیدا می‌کردند که با قربانی یک بز می‌توان احتمال بارندگی را افزایش داد، در بدترین حالت صرفاً مقداری گوشت دور می‌ریختند (فقط قربانی می‌کردند، گوشت آن مصرف نمی‌شد).


مقالۀ مرتبط: برای رسیدن به خلاقیت، الگوها را کنار بگذارید


فرض نمودن مأموریت (agency) در چنین مواردی، بسیار کمک‌کننده است. ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم از کارهای بقیه سر در بیاوریم، مگر در صورتی که انگیزه‌ای را به هر کار نسبت دهیم. ولی حتی اگر انگیزۀ آگاهانه‌ای نیز در کار نباشد، با استفاده از نظریه “وضعیت قصدمندی” (intentional stance)، که توسط دنیل دنت (Daniel Dennett)، فیلسوف آمریکایی، پیشنهاد شده است؛ می‌توانیم به درک پایه‌ای از رفتار دیگر موجودات برسیم. برای مثال، اگر “طلب نور خورشید” و یا “تلاش برای گل‌دهی” را انگیزه‌‌ای برای گیاهان در نظر بگیریم (ولو ناخودآگاه)، در آن صورت خواهیم توانست رفتار گیاهان را تا حدودی درک نماییم.

هنگامی که چنین ساز و کارهای شناختی در انسان به شکل‌گیری مشکلاتی می‌انجامد، آن‌ها را “آسیب” می‌نامیم. به عنوان نمونه، پاریدولیا (pareidolia) نوعی پدیدۀ روان‌شناختی است که با میل به مشاهدۀ الگو در داده‌های کاملاً تصادفی همراه است؛ مثل دیدن چهرۀ عیسی مسیح روی بیسکویت و یا استخراج تاریخ شروع آخرالزمان از شمارۀ تأمین اجتماعی دونالد ترامپ! هر چند، اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم، این نوع از ساز و کار همیشه با خطا همراه است. تفاوت بین یک فرد عادی با فرد دارای پاریدولیا، در حساسیت مازاد دومی نسبت به مشاهدۀ الگوهاست که ممکن است به بروز مشکلاتی در عملکرد بینجامد. به طریقۀ مشابه، افراط در شناسایی مأموریت و نسبت دادن انگیزه، نه یک اختلال بالینی، که یک وضعیت انسانی است (بدین معنی که از خصوصیت‌های انسان است).


پیشنهاد دکتر مجازی: اثر بادر ماینهوف یا توهم تکرار چیست؟


به علاوه، استفادۀ بیش از حد از چنین ساز و کارهای شناختی پایه، نه تنها بیمارگونه نیست، بلکه نیازی کاملاً قابل درک محسوب می‌شود. دنیا بسیار پیچیده و سر در گم کننده است و هر یک از ما سعی در ساده‌سازی آن داریم. به همین دلیل است که رشته‌هایی نظیر علوم اجتماعی، اقتصاد و روابط بین‌الملل پایه‌گذاری شده‌اند. کسب تخصص در این رشته‌ها به آموزش، زمان و استعداد نیاز دارد، که خیلی‌ها آن را در خود نمی‌یابند. از همین رو، تعجبی ندارد اگر اغلب با عجله و بدون تأمل کافی به قابل درک سازی دنیا برای خود می‌پردازیم.

به جای این که هلیر و امثال او را از ذهن‌مان پاک نماییم، بهتر است کمی به خود آماده و ببینیم آیا تفکر ما نیز از ضعف‌هایی مشابه رنج می‌برد یا خیر. در بسیاری از موارد، نسبت دادن توان برتر به “تشکیلاتی سری که کنترل دنیا را در دست دارد”، نه تنها غیرعادی نیست، بلکه نشانۀ آگاهی محسوب می‌شود؛ ولی مادامی که این سازمان همه‌فن‌حریف یک غول اقتصادی، مجتمع نظامی صنعتی، و یا شرکت داروسازی به حساب آید [نه یک انجمن سری]. (البته “نشانۀ آگاه بودن” بدین معنی نیست که مجازیم این دسته از شرکت‌ها را حاکمان زمین بدانیم. همان‌طور که می‌دانید “شبهه” یکی از نشانه‌های تفکر در انسان است).

ما نمی‌گوییم که ایده‌های فوق به اندازۀ ایدۀ ایلومیناتی نامعقول‌اند. در حقیقت، این تفاوت‌ها هستند که موجب می‌شوند چشمان‌مان را به روی مشابهت‌ها ببندیم. این نکته که تئوری‌های توطئه‌ی کوچک‌تر ریشه در حقیقت دارند (برای مثال سهام شرکت اپل فلان قدر است) باعث می‌شود افراد نتوانند قدرت واقعی و محدود را از نیروی محض و تخیلی افتراق دهند. تفاوت بین سوژه‌هایی که تأثیر جهان‌شمول دارند با آن‌هایی که واقعاً دارای تأثیر جهان‌شمول‌اند، گاهی کم و گاهی مبرهن است.

درس نادرستی که می‌توان از کل این داستان گرفت این است که هر کسی را که نوعی نیروی نادیدنی را تأثیرگذار می‌خواند، دیوانه بنامیم. هلیرهای جهان ما، هزینه‌ای است که به منظور زیر سؤال بردن نظم بارز و رو کردن دست آن‌هایی می‌پردازیم که تمام منافع دنیا را برای خود می‌خواهند. هنگامی که به دنبال حقیقت می‌گردیم، با دیوانگی نیز هم‌نشین می‌شویم. با این وجود، در دنیایی که قدرت مخفی کاملاً واقعی است، تنها شیوۀ عاقلانۀ اندیشیدن، همین است.

میلاد شیرولیلو


نمایش دیدگاه ها (10)
  1. دیدگاه جالبی دارید درباره این موضوع
    اما به یک چیز هم توجه کنید اینکه اسم و عکس خودتون هم پای نوشته هست و اسکریپت گوگل دائما برای معرفی مطالب شما در گوگل مطالب را بررسی میکنه
    پس به لیست خوش اومدی

    1. این مطلب با هدف بررسی ماهیت ایلومیناتی نوشته شده، نه معرفی کامل اون. در صورتی که مایل هستید بیشتر با تاریخچه این گروه آشنا بشید توصیه می‌کنیم به ویکی‌پدیای انگلیسی مراجعه کنید چون برای هر چیزی که در متن میارن، منبعش رو هم در پایین ذکر می‌کنند.
      این مطلب در حقیقت متشکل از دو مقاله جداگانه از دو نویسنده جداگانه در وب‌سایت گاردین هست که توسط دکتر مجازی ترجمه شده. به عقیده نویسنده اول، ایلومیناتی تئوری توطئه هست و از همین رو با لحن هجوآمیز به نقدش پرداخته. ولی نویسنده دوم جانب احتیاط رو رعایت کرده و از دریچه دیگه به موضوع نگاه کرده. ما هم احساس کردیم که قرار دادن دو دیدگاه متمایز در کنار هم، بهتر از این هست که صرفاً طرف یکی رو بگیریم.

    1. ایلومیناتی وجود داره، اما در مورد سریال سیمپسون‌ها قسمتی که ترامپ رئیس‌جمهور شده جزء قسمت‌های اخیر این سریاله و این حرف که این قسمت ۱۸سال پیش پخش شده بود، صرفا یک شایعه است که در شبکه‌هاب اجتماعی پخش شده بود

  2. خلاصه ی این مقالرو خلاصه وار مطرح کنم ایلومیناتی در حقیقت یه زندگی و یه دنیای پراز ارزو های بشر هس ک ایلیومیناتی اینارو یه جا تحویل خواهندش میده ریانا لیدی گاگا و … الکی مریض نیسدن این سازمانو تبلیغ کنن با این نگا کنیم ک هر زهری پاد زهری هم داره ینی اینجوری حساب کنیم ک نویسندگان دیقا دشمنه ایلومیناتی هسدن و مانع پیشرفته کارشون میشن همینطور ک تو این مقاله مطرح شد قدرت دسده این سازمانه و میتونیم با چشامون این وضعو تو جهان ببینیم عربستان فلان قدر پو هر ماه به مردمش میده فلان چیزو رایگان میکنه مردم فلان کشور میتونه ازادانه زندگی کنه دوس داره خلافکار بشه ک اگرم این راهو رف تاوانشو پس میده دوس داره مذهبی بشه دوس داره فلان کاره بشه هیچ کس سرش تو کاره هیچ کسی نیس این کارا یه کارای کوچولو هس ک این سازمان به جهانه امروزی هدیه داده موسیقییه رپ ک امروزه پایه هاش به ایلومیناتی وابسده هس هنرمندانی از نظیره kendrick lamar – eminem – 50cent – future – jay-z – dr.dre – nas – rick ross – the game – migos – travis scott – lil uzi – lil wayne – nicky minaj – lil pump خیلی هنرمندای دیه ای هم با این سازمان دارن زندگییه رویاییشونو به سر میبرن بزا اینجوری بگم بعضی وقدا کتابو مقاله چیزای درسدیرو مطرح نمیکنن تنها چیزی ک میتونیم باورش کنیم دیدن با چشه خوده ادمه هر چندم ک خلاصه وار نشد حالام عب نداره

دیدگاهتان را بنویسید