همه با پیری آشنا هستیم، اما ارائه تعریفی از آن، چنان که به نظر میرسد، ساده نیست! آخرین مرحله زندگی پیری نام دارد و تعریف آن از جنبههای بیولوژی، آمار، اشتغال و بازنشستگی متفاوت است. تغییراتی که با گذشت زمان رخ میدهند، سادهترین تعریفی است که میتوان برای پیری یا Aging ارائه داد. پیری بیولوژیک عبارت است از تغییرات فیزیولوژیک پیشرونده و کاهش عملکرد بیولوژیکی بدن انسان که به سالخوردگی (senescence) منجر میشود. تغییرات فیزیولوژیک در انسان غالبا با تغییرات روانی، رفتاری، اجتماعی و اقتصادی نیز همراه است. این فرایند از لحاظ ژنتیکی تعیینشده است و عوامل محیطی بر آن تاثیر دارند.
شروع پیری همزمان با رسیدن به بزرگسالی است و آخرین دوره از زندگی انسان محسوب میشود. پیریشناسی (Gerontology) تغییراتی که پس از رسیدن به بلوغ تا مرگ رخ میدهند را مطالعه می کند. هدف از پژوهشهای پیریشناسی تعیین فاکتورهای موثر بر این تغییرات است. انتظار میرود که دستاوردهای این شاخه از پزشکی، بتوانند ناتوانیهای مربوط به دوران پیری را کاهش دهند.
ابعاد زیستی-فیزیولوژیکی پیری شامل هر دو جنبه عوامل زمینهساز پیری و وضعیت سلامت عمومی بدن است. از آنجایی که با افزایش سن احتمال مرگ به سرعت افزایش مییابد، پس قطعا تغییراتی رخ میدهند که فرد را نسبت به بیماریها آسیبپذیرتر میکنند. به عنوان مثال، ذاتالریه در افراد جوان به سرعت بهبود مییابد، درحالیکه سالمندان ممکن است جان خود را از دست بدهند.
فیزیولوژیستها دریافتهاند که با افزایش سن، عملکرد بسیاری از ارگانها مانند قلب، کلیهها، مغز و ریهها تدریجا کاهش مییابد. بخشی از این کاهش به علت از دست رفتن سلولهای این ارگانهاست، که باعث کاهش ظرفیتهای حیاتی فرد میشود. همچنین سلولهای باقیمانده نیز عملکرد خود را به خوبی سلولهای افراد جوان انجام نمیدهند. فعالیت آنزیمهای خاصی ممکن است کاهش یابد و در نتیجه زمان لازم برای انجام برخی واکنشها افزایش یابد. در نهایت مرگ سلولها میتواند رخ دهد. با این حال، روند این تغییرات خطی یا پایدار نیست و ارتباط چندانی با سن ندارد. یک فرد ۷۰ ساله میتواند از سلامتی خوبی برخوردار باشد، در حالیکه سایر افراد هم سن او ناتوان بوده و به کمک بقیه نیازمند باشند.
چرا پیر میشویم؟ پیری از چه زمانی شروع میشود؟ آیا محدودیتی برای طول عمر انسان وجود دارد؟ نشانههای پیری کدامند؟ اینها سوالاتی هستند که در طول چند صد سال گذشته انسان را به خود درگیر کردهاند. با این حال، علیرغم پیشرفتهای فراوانی که در ژنتیک و زیستشناسی مولکولی رخ داده است، عواملی که طول عمر انسان را تعیین میکنند، هنوز برملا نشدهاند.
تئوریهای فراوانی برای توضیح فرایند پیری ارائه شدهاند، با این حال هیچکدام از آنها کاملا قانعکننده نیستند. تئوریهای مدرن پیری در دو دسته کلی قرار میگیرند: تئوریهای برنامهریزی شده (programmed) و تئوریهای آسیب و خطا (error). مطابق تئوری های برنامهریزی شده، یک برنامه زمانی بیولوژیکی برای پیری وجود دارد که در ادامه برنامه رشد دوران کودکی است. این تنظیم مربوط به تغییراتی است که در بیان ژن رخ داده و سیستمهای مسئول بقا و پاسخهای دفاعی را تحت تاثیر قرار میدهد. تئوریهای مربوط به آسیب و خطا، تاکید بر آسیبهایی دارند که در مراحل مختلف زندگی تجمع یافتهاند. این تئوریها به طرز پیچیدهای با همدیگر در ارتباط هستند و درک درست انها میتواند به دستیابی به دوران پیری سالمتر کمک کند. علاوه بر عوامل بیولوژیکی، پیری همچنین میتواند به سایر تغییرات زندگی مانند بازنشستگی و مرگ دوستان و اعضای خانواده بستگی داشتهباشد.
مقاله مرتبط: دلیل ژنتیکی زوال ناشی از پیری
بیماریهای معمول دوران پیری عبارتند از: کاهش شنوایی، آب مروارید و سایر اختلالات انکساری چشم، درد کمر و گردن، آرتروز، بیماری انسدادی مزمن ریه، دیابت، افسردگی و زوال عقل. علاوه بر این، با افزایش سن، احتمال ابتلای همزمان به چند مورد از این بیماریها افزایش مییابد. از مشخصههای دوران سالمندی، ظهور سندرومهای فرتوتی (geriatric syndromes) است، که طی آن بیماریهای پیچیدهای ایجاد میشوند که قابلیت قرارگیری در دستهبندی جداگانهای را ندارند. این بیماریها غالبا در نتیجه عوامل متعددی ایجاد میشوند و شامل فرتوتی، بی اختیاری ادرار، زمین خوردن، زخم بستر و هذیان میباشند. این سندرومها پیشگویی کننده مرگ هستند و ظهور آنها بیش از ابتلا به بیماریهای شدید نشانگر مرگ است.
مقاله مرتبط: چگونه قابلیتهای خود را در پیری نیز حفظ کنیم؟
پیشرفت علم و تکنولوژی در قرن بیستم، زندگی جوامع صنعتی را در قرن بیست و یک تغییر داد. شرایط زندگی بهبود پیدا کرد، به گونهای که مرگ نوزادان و کودکان بسیار کاهش یافت و با پیشرفت چشمگیر در پیشگیری و درمان بیماریهای اصلی کشنده در بزرگسالان، مانند بیماریهای قلبی و سرطان، طول عمر افزایش پیدا کرد. در نتیجه، با گذشت تنها یک قرن، متوسط امید به زندگی، در کشورهای توسعهیافته دو برابر شد. برای نخستین بار در تاریخ بشریت، پیری به عنوان یکی از مراحل طبیعی زندگی به حساب آمد.
امروزه علاوهبر اینکه افراد بیش از پیش عمر میکنند، جمعیتها نیز در نتیجه این افزایش امید به زندگی و همزمان با کاهش میزان تولد، در حال پیر شدن هستند. کشورهای توسعه یافته سریعا در حال نزدیک شدن به نقطهای هستند که تعداد افراد بالای ۶۰ سال بیشتر از افراد بالای ۱۵ سال بشود. به عنوان مثال، هم اکنون در ژاپن ۳۰ درصد جمعیت را افراد بالای ۶۰ سال تشکیل میدهند. در کشورهای با درآمد متوسط و پایین نیز تغییرات بزرگی در حال رخدادن هستند. به طوریکه در نیمه قرن و بیست و یک، جمعیت سالمندان کشورهایی مانند شیلی، چین، ایران و روسیه مشابه ژاپن خواهد شد. پس وضعیت سالمندان، در عملکرد کل جامعه تاثیرگذار خواهد بود.
زندگی طولانیتر نه تنها برای سالمندان و خانواده آنها، بلکه برای کل جامعه یک فرصت محسوب میشود. اضافهشدن به سالهای عمر فرصتی را برای انجام فعالیتهای جدید مانند آموزش بیشتر یا شروع یک شغل جدید فراهم میکند. سالمندان همچنین از طرق فراوانی به خانواده خود و جامعه کمک میکنند. با این حال این فرصتها کاملا بستگی به این فاکتور دارند: سلامتی. شواهد قانعکنندهای مبنی بر اینکه افراد سالمند امروزه دارای وضعیت سلامتی بهتری نسبت به گذشته هستند وجود ندارد. با اینکه میزان ناتوانیهای شدید در سالمندان کشورهای با درآمد بالا در ۳۰ سال گذشته کاهش پیدا کردهاست، بهبودی قابل توجهی ناتوانیهای متوسط و خفیف در این مدت پدید نیامدهاست. از لحاظ امکانات اجتماعی هم پیشرفتی در برآورده کردن نیاز سالمندان نسبت به جوانان حاصل نشدهاست.
اگر افراد بتوانند این سالهای اضافی را در سلامتی کامل به سر برند و محیط زندگی هم منطبق بر نیازهایشان باشد، توانایی آنها در انجام کارهای مورد علاقهشان، تقریبا به اندازه افراد جوان و بسیار موثر خواهد بود. اما اگر این سالها همراه با کاهش ظرفیتهای جسمی و روانی باشند، تبعات آن برای فرد و جامعه بسیار زیانبار خواهد شد. با اینکه دو برابر شدن امید به زندگی دستاورد مهمی است، هنوز پیشرفتهای قابل توجهی در درمان بیماریهای ناتوانکننده دوران پیری بهدست نیامدهاست. از این رو، دانشمندان باید به درک کاملتری از این فرایند و عوامل اجتماعی، روانی و بیولوژیکی تاثیرگذار بر آن برسند.