انتشار این مقاله


چگونه درباره‌ی ژن فکر کنیم؟

در بسیاری از موقعیت‌ها، فکر کردن به ژن‌ها، به عنوان چرخ‌دنده‌های یک ماشین بزرگ‌تر، بهتر است.

چه در انسان، چه در نخود فرنگی! ظاهر و رفتار موجودات زنده با ژن‌های آنان مرتبط است. با این حال، نظریات درباره‌ی ژن و کارکردهای آن در طول یک قرن پس از مصطلح شدنش، تکامل یافته است. ذاتاً ساده است:

ژن، رشته‌ای از حروف DNA است که واحدهای عملکردی منفرد یا پروتئین‌ها را کد می‌کنند. درون سلول‌های ما، DNA دو رشته‌ای به صورت پیوسته باز می‌شود تا RNA تک رشته‌ای از روی آن رونویسی گردد. RNA هم می‌تواند خودش کارهای سلول را انجام دهد، و هم می‌تواند به پروتئین‌هایی ترجمه شود که ما را ساخته‌اند.

به همین شیوه، ژن‌ها پایه‌ای هستند و واحدهای جهانی وراثت می‌باشند. در کل، شما دو رونوشت از هر ژن دارید که یکی از مادر و دیگری از پدر به ارث رسیده است. هر ژن ورژن‌های متفاوتی دارد که اندکی در سطح سلولی فرق می‌کنند و باعث می‌شوند اثرات متفاوتی، مثل چشم آبی یا قهوه‌ای ایجاد گردد.

مدت‌ها بود که فکر می‌کردیم برای هر مشخصه‌ای باید یک ژن وجود داشته باشد، ولی این باور نتوانست با گذر زمان خودش را اثبات نماید. پروژه‌ی ژنوم انسان (HGP) که در سال ۲۰۰۳ تکمیل شد به ما نشان داد که ژن‌ها، تنها ۱ درصد از DNA ما را تشکیل می‌دهند؛ بقیه DNA بی‌مصرف یا ناخواسته (junk) است. ما کلاً ۲۰,۰۰۰ ژن داریم که برای نظریه‌ی یک ژن – یک عملکرد خیلی خیلی کم است.


بیشتر بخوانید:


معلوم شده است که ژن‌ها، بسته به عواملی مثل این که کی و کجا بیان شوند، کارهای مختلفی انجام می‌دهند. ژن‌ها می‌توانند قطعه قطعه شوند. این به آن معناست که قطعات مختلفی از آن‌ها می‌توانند یک پروتئین بسازند. به عبارتی دیگر، به جای ژنی که فقط یک پروتئین کد کند، قسمت‌های مختلفی از کد ژنتیکی می‌تواند بریده شود، تا پروتئین‌های متفاوتی ایجاد گردد. همه‌ی این کارها با DNA غیرژنی، مولکول‌های RNA و دیگر پروتئین‌ها تنظیم می‌شود که بیش از پیش خودمختاری یک ژن را در تعیین یک پروتئین محدود می‌نمایند.

این یعنی آن که انداختن تقصیر عملکردها به گردن چند ژن کار دشواری است. به ندرت دیده می‌شود که برای عملکردی یک ژن وجود داشته باشد؛ حتی خصیصه‌ای ساده مثل رنگ چشم.

بقیه‌ی اکتشافات هم نحوه‌ی تفکر ما را درباره‌ی چیزها تغییر داده است. یک ژن منفرد از قطعات DNA تشکیل یافته است، ولی یکی از این قطعه‌ها می‌تواند در بیش از یکی از ژن‌ها حضور یابد. این یعنی ژن‌ها می‌توانند محدوده‌های همپوشانی داشته باشند. در بعضی از موجودات زنده، قطعات یک ژن یکسان دور از آن پیدا می‌شود، به طوری که در ژنوم پخش شده باشد. علاوه بر این، همه‌ی ژن‌ها پروتئین کد نمی‌کنند، بسیاری از آن‌ها به سادگی فقط RNA می‌سازند.

برای پوشش همه‌ی این‌ها، علمی به نام اپی‌ژنتیک ظهور کرده است: باور به این که عوامل محیطی مثل رژیم غذایی و استرس می‌توانند ژن‌ها را خاموش یا روشن کنند به این معناست که یک ژن می‌تواند در یک نسل ناپدید شده و در اخلاف آن‌ها دوباره پدیدار گردد.

با این همه، آیا فکر کردن درباره‌ی ژن‌ها فایده‌ای دارد؟ “قطعاً دارد”، ولی برخی‌ها بر این باورند که ما باید تعریف خود را از ژن به‌روز کنیم. فکر کردن به ژن، به عنوان واحد جهانی وراثت خیلی ساده است.

در بسیاری از موقعیت‌ها، فکر کردن به ژن‌ها، به عنوان چرخ‌دنده‌های یک ماشین بزرگ‌تر، بهتر است.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید