سندروم ساوانت یک بیماری نادر و در عین حال بسیار منحصربهفرد بوده که فرد مبتلا دارای مشکلات روانی مانند بیماری اوتیسم است. بیماران مبتلا به این سندروم دارای هوش بسیار عالی بوده که اصطلاحا به آن جزایر هوش ( island of genius) نیز میگویند.
مقالهی مرتبط:شبکههای مغزی در اوتیسم
برای مثال کودکی را فرض کنید که ساکت بوده و هیچگونه قدرت ارتباطی با دیگران را ندارد اما اگر پازلی ۲۰۰ قطعهای را در اختیار او قرار دهید او میتواند با سرعت بالا، بهصورت مرتب و تنها با نگاه کردن به شکل قطعات آن را بهراحتی بچیند.
مورد دیگری را فرض کنید که از کودکی کور بوده اما توانسته در سن ۱۴ سالگی کنسرتو Tchaikovsky’s Piano را درحالی که تنها یکبار در عمر خود شنیده است، بهراحتی و بدون کوچکترین ایرادی تا آخر بنوازد.
کیم پیک که باعپ شد داستین هافمن در فیلم Rain man از او الهام گیرد، فردی بود که میتوانست صفحات کتاب را با سرعت بسیار بالا بخواند بهطوریکه یک صفحه را با چشم چپ و صفحهی دیگر را با چشم راستش مورد بررسی قرار میداد. علاوه بر موردی که گفته شد کیم پیک توانسته بود بیش از ۱۰۰۰ کتاب را تنها با یکبار مطالعه به حافظهی خود بسپارد.
مورد بسیار مشترک در افراد مبتلا به سندروم ساوانت، هوش بسیار عجیبوغریب آنهاست. این نوع از هوش با اینکه خیلی عمیق است اما تنها محدود و مرتبط به تواناییهای خاصی میشود. این تواناییها بهطور کلی به ۵ دستهی اصلی تقسیم میشوند: موسیقی، هنر، محاسبهی زمان وقوع رعدوبرق، محاسبهی تاریخهای مختلف و قدرت دیداری فوقالعاده( مانند چیدن پازل).
با بررسی افراد مبتلا به این سندروم متوجه شدند که بیشتر کسانی که بهصورت ارثی دچار این بیماری شدهاند، دارای آسیب وارده به نیمکرهی چپ مغزشان هستند. بعضی از افراد ممکن است در اثر تصادفات و یا آسیب های وارد شده به مغزشان دارای علایم شبه سندروم ساوانت شوند.
بیشتر از نصف افراد مبتلا به سندروم ساوانت دارای اوتیسم( در درجات مختلف) هستند و ۵۰ درصد بقیه مبتلا به سایر بیماریها و مشکلات عصبی خواهند بود. برای مثال با بررسی مغز آقای کیم پیک بهوسیلهی MRI، پزشکان متوجه شدند که این فرد فاقد کورپوس کالوزوم ( فیبرهای اتصال دهندهی دو نیمکرهی مغز) و سایر مشکلات سیستم عصبی است.
باید گفت که همهی افراد مبتلا به اوتیسم به طور حتم دارای این سندروم نبوده و تنها یک نفر از ۱۰ نفر مبتلا به اوتیسم این مشکل را خواهند داشت.
بهترین راه توصیف آسیب وارد شده به مغز افراد مبتلا به سندروم ساوانت( چه ارثی و چه اکتسابی) این است که این آسیب در نیمکرهی چپ مغز فرد که مکانی با مدارهای لازم برای حافظهی سطح بالاست اتفاق میافتد. قسمتهایی از مغز که دچار آسیب نشده و سالماند مسئول جبران آسیب وارده بوده که درواقع همان منطقهی حافظهی سطح پایین بوده اما خاموش است. روند بازخوانی مغز اتفاق افتاده و سپس فضای خاموشی که به تازگی بهوجود آمده بود بهصورت کامل فعال میشود.
دکتر دارولد تریفت مراحل نقش آسیب وارده در سندروم ساوانت را بهعنوان ۳R مطرح میکند که همان recruitment ( جبران)- rewiring( بازخوانی) -release ( فعال سازی) است.
قدرت و توانایی مغزی افراد مبتلا به سندروم ساوانت بهصورت سریع و ناآگاهانه انجام شده که با عملکرد مغز افراد سالم و فاقد این سندروم – که معمولا بهدنبال دلیل میگردد- متفاوت است.
میتوان گفت که افراد مبتلا به این سندروم قدرت ابداع و قوهی ابتکار نداشته و معمولا انعطافپذیری شناختی کافی در آنها مشاهده نشده بدین صورت که برای مغز آنها اعمال و رفتارها بهصورت سفت و سخت، اتوماتیک و مطابق با قانون ارائه میشود.
دربارهی این سندروم این سوال مطرح است که چرا بیشتر افراد مبتلا به سندروم ساوانت جنسیت مذکر دارند؟! تحقیقات انجام شده در پاسخ به این سوال نشان دادهاند که بیشتر بیماریهای معلول آسیبهای وارده به نیمکرهی چپ مغز مانند بیماریهای اوتیسم، سندروم ساوانت، هایپراکتیویتی، دیسلکسیا و مشکلات گفتاری بیشتر در مردان بروز میکند. علت این را هم میتوان مربوط به تکامل تاخیری نیمکرهی چپ مغز نسبت به نیمکرهی راست دانست که باتوجه به آن، مشکل میتواند در حین بارداری برای جنین ایجاد شده و باعث ایجاد اختلال در تکامل این نیمکره شود.
برای مثال جنین مذکری را در شکم مادر فرض کنید. تستوسترون در حال گردش میتواند منجر به کند کردن روند تکاملی نیمکرهی چپ مغز شده بنابراین فعالیت نیمکرهی راست مغز برای جبران این اختلال افزایش یافته و درنهایت تبدیل به نیمکرهی غالب مغز فرد میشود.
بدون شک یکی از یافتههای مهم سندروم ساوانت نوع اکتسابی آن بوده که فرد بهصورت ناگهانی و غیرمنتظره مهارتهایی در زمینهی هنر و موسیقی پیدا میکند که این مهارتها در اثر اتفاقاتی از قبیل تصادف، ضربهی مغزی و یا سکته بروز میکنند.
فرد ۵۶ سالهای را در نظر بگیرید که بعد از اینکه از سکتهی اتفاق افتاده جان سالم بهدر برد، بهصورت ناگهانی شروع به سرودن اشعار و یا کشیدن نقاشیهای پر محتوا میکند درحالی که در گذشته تجربهی چنین کارهایی را نداشت!
بهعنوان مثالی دیگر یک جراح ارتوپد ۴۲ سالهای را در نظر بگیرید که بعد از قرار گرفتن در معرض رعدوبرق بسیار علاقهمند به شنیدن موسیقی کلاسیک شده و حتی بهصورت ناگهانی شروع به نواختن پیانو میکند درحالی که در گذشته او طرفدار شدید موسیقی راک بود! این فرد با گذشت زمان شروع به گوش دادن به صداهای درون سر خود کرده و تلاش برای تبدیل آن به موسیقی قابل توصیف برای بشر کرد.
تحقیقات نشان داده که تغییرات انجام شده که منجر به بروز این بیماری میشوند هم در نوع اکتسابی و هم نوع ارثی مربوط به آسیب ایجاد شده در نیمکرهی چپ مغز فرد است.
سندروم ساوانت را میتوان به فردی تشبیه کرد که قدرت و اختیار فرد مبتلا را از او گرفته و او را مجبور به بروز قابلیتهای جدید و منحصربهفرد میکند. بسیاری از دانشمندان معتقدند که نوع اکتسابی این سندروم بهنوعی نشاندهندهی تواناییهای ثانویهی افراد بوده چرا که تمامی افراد دارای استعدادها و قابلیتهای نهفتهی بسیار منحصربهفردند!
مطالعات انجام شده دربارهی این سندروم کامل نبوده و برای بررسیهای بیشتر باید افراد مبتلا را بهطور دقیق مطالعه کرد. افرادی که چیزهایی میدانند که در گذشته آنها را یاد نگرفتهاند!
سلام
من میخواستم اگ ممکنه لطفا اسم و یا خود مقاله یا مقالاتی ک ازش این متن رو گرفتید واسم بفرستید.
سلام
منبع مقاله را در پایین مقاله میتونید پیدا کنید.