انتشار این مقاله


اثر زیگارنیک چیست؟

سریال می‌بینید؟ می‌دانید که آبکی است؟ باز هم می‌بینید؟

آیا تاکنون اتفاق افتاده به ناگاه با افکار ناخوانده‌ای مواجه شوید که یک کار انجام نشده‌ی دیگر را به شما یادآوری کند؟ شاید مسئولیت به انجام رسانیدن یک پروژه‌ی کاری بر عهده‌ی شما بوده، و هم‌اکنون که بخشی از آن به اتمام رسیده، افکار مربوط به بخش ناتمام این پروژه خواب راحت را از شما گرفته باشد. و یا شاید هم یک نویسنده باشید که کار داستان جدیدتان را تا نیمه پیش برده‌اید، ولی درست در لحظه‌ای که باید از زندگی واقعی‌تان لذت ببرید، فکر و خیال نیمه‌ی دیگر این کتاب آسایش را از شما سلب می‌کند. روان‌شناسان این پدیده را اثر زیگارنیک می‌خوانند. اثر زیگارنیک تمایل ما برای به خاطر آوردن بهتر کارهای ناتمام است.

اثر زیگارنیک

هرگاه کاری را شروع کرده و آن را کامل به پایان نرسانید، افکار مربوط به این کار ناتمام مدام در ذهن‌تان ظاهر خواهد شد؛ حتا اگر در آن لحظه در حال انجام دادن یک کار دیگر باشید. این افکار موجب می‌شود شما احساس کنید که باید دوباره سر این کار ناتمام برگشته و آن را به اتمام برسانید. همین پدیده است که باعث می‌شود تمایل داشته باشیم کتاب داستانی را که شروع به مطالعه کرده‌ایم، تا انتها بخوانیم. و یا اگر تجربه‌ی انجام بازی‌های ویدیویی را داشته باشید، خوب می‌دانید که مواجهه با یک غول‌آخر سرسخت تا چه اندازه می‌تواند اعصاب‌خردکن باشد. اثر زیگارنیک کاری می‌کند که ما علی‌رغم چندین و چند بار شکست، دوباره این مرحله را از اول شروع به بازی کنیم. به بیان ساده‌تر، کارهای ناتمام تقریباً هرگز ما را رها نخواهند کرد.

سریال‌های آبکی و دنباله‌دار تلویزیون نیز دقیقاً همین اثر را در مخاطب برمی‌انگیزد. ممکن است آخرین قسمت از فلان فصل این سریال به روی آنتن برود، ولی می‌دانیم که داستان هنوز به پایان نرسیده است. اگر از طرفداران پر و پا قرص فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی باشید، لابد با اصطلاح «پایان نفس‌گیر» آشنایی دارید. پایان نفس‌گیر یا «cliffhanger» نوعی تکنیک در روایت است که در طی آن، داستان با رویدادی غیرمنتظره و پرسش‌برانگیز به پایان می‌رسد. این پایان نفس‌گیر مقدمه‌ای برای ساخت قسمت‌های بعدی در آینده است، و با القای اثر زیگارنیک باعث می‌شود مخاطب بی‌صبرانه منتظر عرضه شدن قسمت بعدی بماند.

رد پای اثر زیگارنیک در مدرسه و دانشگاه نیز به چشم می‌خورد. برای مثال، اکثر دانشجویان تا آخرین لحظات باقی‌مانده به امتحان درس‌شان را به خوبی به خاطر می‌آورند، ولی درست پس از این که سالن امتحان را ترک می‌کنند، دیگر نمی‌توانند همه‌ی بخش‌های کتاب را به خوبی به یاد بیاورند. دلیل آن هم مشخص است. ما دیگر نیاز چندانی برای به یادآوری محتوای این کتاب در آینده‌ی نزدیک نخواهیم داشت. گاهی چنین به نظر می‌رسد که انگار هر چه که خوانده بودیم از ذهن‌مان خارج شده است!

اثر زیگارنیک چگونه شناسایی شد؟

اثر زیگارنیک برای اولین بار توسط یک روان‌شناس روسی به نام «بلوما زیگارنیک» گزارش گردید. زیگارنیک از دانشجویان روان‌شناس معروفی به نام «کورت لوین» بود. یک بار که او در رستورانی در شهر وین چشم به راه سفارش خود بود، مشاهده کرد که گارسون‌ها سفارش‌های تسویه‌نشده را بهتر به خاطر می‌آورند. پس از تسویه شدن حساب، گارسون‌ها کم‌کم جزئیات مربوط به سفارش مشتریان را فراموش می‌کردند.

مطالعه بر روی اثر زیگارنیک

زیگارنیک در یکی از مطالعات خود، از چندین داوطلب درخواست کرد کارهای ساده‌ای نخ‌کردن تعدادی مهره، کنار هم گذاشتن قطعات پازل و حل مسائل ساده‌ی ریاضی، انجام دهند. در انتهای آزمایش، نیمی از شرکت‌کنندگان به دلیل پایان یافتن پیش از موعد وقت، نتوانستند کار خود را کامل به اتمام برسانند.

زیگارنیک با یک ساعت فاصله از زمان اتمام آزمایش از داوطلبین خواست تا در مورد کاری که در این مطالعه بر عهده داشتند، صحبت کنند. او متوجه شد شرکت‌کنندگانی که قادر به اتمام کار خود نبودند، جزئیات مربوط به کارشان را دو برابر بهتر از داوطلبین دیگر به خاطر داشتند.

مقاله‌ی مرتبط: اگر عادت دارید کار‌های مهم خود را به تعویق بیندازید این مقاله را بخوانید

زیگارنیک بعدها با انجام دادن نمونه‌ای دیگر از این آزمایش مشاهده کرد که شرکت‌کنندگان در ۹۰ درصد مواقع، کارهای ناتمام را نسبت به کارهای پایان یافته بهتر به خاطر می‌آورند. یافته‌های حاصل از مطالعات اولیه‌ی زیگارنیک در قالب مقاله‌ای تحت عنوان «در باب کارهای تمام و ناتمام» در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید.

مطالعات بیش‌تر بر روی اثر زیگارنیک

در دهه‌ی ۱۹۶۰، پژوهشگری به نام «جان بَدِلی» تصمیم گرفت آزمایش دیگری را به منظور بررسی اثر زیگارنیک ترتیب دهد. او در این آزمایش از شرکت‌کنندگان خواست تا در مدت‌زمانی مشخص به حل تعدادی آناگرام یا واروواژه بپردازند. آناگرام نوعی بازی با حروف است که در آن با جابه‌جا کردن حروف به هم ریخته، واژگان جدید ساخته می‌شود. اگر شرکت‌کنندگان نمی‌توانستند تا زمان تعیین شده به آناگرام پاسخ دهند، جواب این آناگرام از سوی محققین اعلام شده، و بلافاصله آناگرام دیگری برای حل کردن در اختیار داوطلبین قرار می‌گرفت.

پژوهشگران در انتهای آزمایش دریافتند که شرکت‌کنندگان واژگان مربوط به آناگرام‌های نیمه‌کاره را بهتر از آناگرام‌های حل‌شده به خاطر می‌آورند. این نتایج از یافته‌های قبلی زیگارنیک حمایت می‌کرد.

یافته‌های متناقض درباره‌ی اثر زیگارنیک

علی‌رغم پژوهش‌های موفقی که در این زمینه صورت گرفته، تعدادی از مطالعات قادر به تأیید یافته‌های قبلی نبوده‌اند. محققان در برخی از مطالعات نتوانستند اثر زیگارنیک را آن‌طور که انتظار می‌رفت، مشاهده کنند. به گفته‌ی آن‌ها، عوامل متعددی در بر روی شدت این پدیده تأثیر دارند. برای مثال، بعضی از مطالعات «انگیزه» را به عنوان عاملی تأثیرگذار در کیفیت به یادآوری کارهای ناتمام مطرح کرده‌اند.

ساز و کار اثر زیگارنیک چگونه است؟

ظرفیت و ماندگاری حافظه کوتاه مدت محدود است. ما ممکن است بتوانیم حجم زیادی از اطلاعات را در داخل این حافظه جای دهیم، ولی تضمین ماندگاری این اطلاعات فقط با تمرین و یادآوری ممکن خواهد بود. دست‌یابی به این هدف نیازمند تلاش ذهنی بسیار خواهد بود. به همین دلیل، اغلب اطلاعاتی در حافظه کوتاه مدت ماندگار می‌شوند، که برای نگه‌داری از آن‌ها تلاش بیش‌‌تری بکنیم.

مقاله‌ی مرتبط: حافظه؛ از توالی سیناپسی تا خاطره‌سازی

برای نمونه، گارسون‌ها را در نظر بگیرید. آن‌ها باید اطلاعات مربوط به سفارش هر یک از میزهای خود را به خاطر بسپارند. این که مشتری چه غذایی را سفارش داده و می‌خواهد کدام نوشیدنی را همراه با غذا میل کند، باید حداقل تا زمان تحویل سفارش مشتری در ذهن آن‌ها باقی بماند.

خیلی از افراد برای حل این مشکل چالش‌برانگیز به مجموعه‌ای از ترفندهای ذهنی متوسل می‌‎شوند که باعث افزایش عملکرد ذهن در به یادآوری حجم زیادی از اطلاعات می‌گردد. اثر زیگارنیک یکی از همین ترفندهای ذهنی است. ما در کوتاه‌مدت، اطلاعات مربوط به کارهای ناتمام را از طریق یادآوری مکرر وضعیت نامختوم‌شان در ذهن‌مان نگه می‌داریم.

با این حال، اثر زیگارنیک تنها بر روی حافظه کوتاه مدت اعمال اثر نمی‌کند. کارهای ناتمام لزوماً قرار نیست کاری باشد که هم‌اکنون در حال جریان است. هدف‌های بلندمدتی که ما برای آینده‌ی خود تعیین می‌کنیم، نوعی کار ناتمام به حساب می‌آیند، که جزئیات مربوط به آن‌ها از طریق یادآوری مکرر وضعیت انجام‌نشده‌ی کار، برای مدت‌زمان طولانی‌تری در حافظه ثبت می‎گردد.

اثر زیگارنیک سرنخ‌های زیادی درباره‌ی عملکرد حافظه در اختیار ما قرار می‌دهد. اطلاعات پس از این که از محیط دریافت شدند برای مدت‌زمان بسیار کوتاهی در حافظه حسی ذخیره می‌گردند. هم‌چنان که ما توجه بیش‌تری به این اطلاعات نشان می‌دهیم، آن‌ها را از حافظه حسی به حافظه کوتاه مدت منتقل می‌کنیم. خیلی از این اطلاعات ماندگاری چندانی ندارند، و فقط آن‌هایی به حافظه بلند مدت انتقال خواهند یافت که به صورت فعال به یاد آورده شوند. برای مثال، پس از مطالعه‌ی یک فصل از کتاب برای امتحان، اگر بلافاصله به مطالعه‌ی فصل بعدی بپردازید، احتمالاً قسمت زیادی از اطلاعات جدید مربوط به فصل قبل را فراموش خواهید کرد. ولی اگر با صرف کمی زمان، سؤالاتی را در مورد آن فصل برای خود مطرح کنید؛ با پاسخ دادن به آن‌ها اطلاعات اخیراً دریافت شده را از حافظه کوتاه مدت خود فراخوانی کرده، و شانس انتقال آن‌ها را به حافظه بلند مدت افزایش می‌دهید.

زیگارنیک معتقد بود که اثر زیگارنیک در مورد کارهای ناتمام نوعی تنش شناختی در ذهن ایجاد می‌کند. این تنش شناختی باعث می‌شود ذهن ما تمایل به یادآوری مجدد کارهای ناتمام قبلی داشته باشد؛ به طوری که در هر لحظه‌ای کل کار را جلوی چشم‌مان می‌آورد! بعد از اتمام کار است که اثر زیگارنیک مربوط به آن کار فروکش کرده، و ذهن بی‌نوا می‌تواند برای یک لحظه هم که شده نفس راحت بکشد.

حتا خود ذهن هم می‌داند که اگر ما را مجبور به انجام کارهای‌مان نکند، خودمان رغبتی برای بلند شدن از جای‌مان نشان نخواهیم داد 😐

میلاد شیرولیلو


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید