انتشار این مقاله


توهم در عین واقعیت

به هنگام پردازش اطلاعات، مغز دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ آیا می‌توان وظیفه مغز را تصویر‌سازی کنترل‌شده آنلاین در نظر گرفت؟ در ادامه مقاله، با یکی از جالب‌ترین توضیحات فلسفه ذهن در ارتباط با نحوه کار مغز همراه باشید. در سال ۲۰۱۵، گروه تحقیقاتی MIND به سرپرستی Thomas Metzinger، فیلسوفی از دانشگاه جوانز گوتنبرگ آلمان، […]

به هنگام پردازش اطلاعات، مغز دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ آیا می‌توان وظیفه مغز را تصویر‌سازی کنترل‌شده آنلاین در نظر گرفت؟ در ادامه مقاله، با یکی از جالب‌ترین توضیحات فلسفه ذهن در ارتباط با نحوه کار مغز همراه باشید.

در سال ۲۰۱۵، گروه تحقیقاتی MIND به سرپرستی Thomas Metzinger، فیلسوفی از دانشگاه جوانز گوتنبرگ آلمان، کار بر روی پروژه تحقیقاتی Open MIND  را شروع کردند. نتایج این پروژه در چندین مجلد به نام محققان آن به انتشار رسیده و به صورت کتاب الکترونیکی رایگان در اختیار عموم قرار گرفته است. جلد اول این گزارشات به تبیین همه‌چیز -از ماهیت هوشیاری تا رویای واضح- پرداخته و در این راستا به صورت چشم‌گیری موفق بوده است. جلد دوم تحت عنوان  Philosophy and Predictive Processing (فلسفه و پردازش پیش‌بینانه) بر روی همین نظریه‌ تمرکز کرده است. بر اساس این نظریه، مغز ما پیوسته در حال پیش‌بینی وقایع محیط اطرافمان بوده و این پیش‌بینی‌ها به نوعی درک ما از محیط هستند.

برای پیش‌بینی بهتر، مغز پیوسته الگوهای داخلی خود از جهان را تغییر داده یا برای کسب الگوی جدید ما را وادار به حرکت می‌کند. در نتیجه این امر، پیش‌بینی‌های مغز با محیط خارجی در یک راستا قرار گرفته و سه مشخصه ادراک، عمل و شناخت در یک قالب واحد جا می‌گیرند.

درک و آگاهی حالت انفعالی ندارد.

عموم افراد در مطالعه این نتایج، با مقدمه‌‌ای مناسب به آرامی وارد حوزه کاری Metzinger می‌شوند. بیشتر افراد نمی‌توانند از سطح مقدمه فراتر روند اما همین سطح نیز عقاید ارزشمندی در اختیار آنان قرار می‌دهد.

در فرضیه اول این پردازش تحت عنوان bottom up، احساس ما نسبت به دریافت انفعالی اطلاعات و درک ما از محیط خارج به چالش کشیده می‌شود.

عقیده بر این است که ادراک، عمل و شناخت نتیجه محاسبات مغزی هردو نوع پردازش bottom up و top-down می‌باشند. در فرضیه top-down بر خلاف فرضیه قبلی، احساس و دانش اولیه ما درباره جهان، آگاهی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

چنانچه Metzinger و Wiese در مقدمه خود اشاره کرده‌اند، نظریه پردازش top-down چیز جدیدی نیست؛ اما نظریات برجسته برای مدت زمانی طولانی نقش آن را نادیده گرفته‌اند. طبق نوشته‌ آن‌ها تفسیر جدید پردازش پیش‌بینانه تاکید بر اهمیت پردازش top-down و دانش اولیه در هر زمان دارد؛ نه فقط زمانی که مشکل در ورودی اطلاعات وجود داشته باشد.

پیش‌بینی حواس

در ملخص کلام، مغز نوعی الگوسازی از محیط و خود بدن انجام داده و بر اساس این الگوها در ارتباط با منشا حواس فرضیه‌سازی می‌کند. این فرض و خیال به نوعی درک از واقعیت بدل می‌شود. گرچه این پیش‌بینی ممکن است دقیق یا غلط بوده و اصلاح آن کار مغز می‌باشد. مغز سپس از این اصلاحات در جهت عملکرد بهتر در موقعیت‌های مشابه پیش‌رو استفاده می‌کند.

اما برخی الگوها خواه ناخواه غیرقابل‌تغییرند.به عنوان مثال: الگوهای مرتبط با اندام‌های داخلی بدن؛ بدن ما بایستی همیشه در یک محدوده دمایی مشخص ( تقریبا ۳۷ درجه سانتی‌گراد) قرار داشته باشد. بر این اساس پردازش پیش‌بینانه نوعی کنترل به دست آورده و حواس پوستی را با اندام‌های داخلی بدن در یک راستا تنظیم می‌کند. درنتیجه درصورت وجود اختلال در حواس، مغز الگوی داخلی خود را تغییر نداده و ما را مجبور به حرکت به سمت گرما یا سرما می‌کند و بدین ترتیب خواه‌ناخواه شرایط بدن به الگوی فیزیولوژیک پیش زمینه نزدیک می‌شود.

اگر مطالعات بیشتری در این زمینه داشته باشید، خواهید دانست که این تنها یک قدم کوچک در راستای توضیح فرآیند پردازش و تصویرسازی مغزی است.

هرآنچه که ما درک می‌کنیم، توهمی از واقعیت است. در واقع ما همیشه در حال خیال و توهم هستیم.


نتایج پژوهش  Open MIND  را می‌توانید به صورت کامل مطالعه کنید.


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید